سؤال: چرا روحانیون شیعهی اثنیعشری با منهاج فردوسیان مخالفت میکنند؟
جواب: اینگونه نیست که تمام روحانیت شیعهی اثنیعشری با منهاج فردوسیان مخالف باشند، بلکه باید روحانیون را به سه دسته تقسیم کرد؛
دستهی اول: آنانی هستند که بهرهیشان از روحانیت و علوم حوزوی، همان عبا و عمامه بوده ولی در حقیقت، همسنگ غیر حوزویان و حتی از برخی عوام مردم، عوامتر و سطحینگرتر هستند. اینان بدون آشنا بودن با قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان و فقط به حکم احساسات خود، مخالفت میکنند. قضاوت سطحی و خالی از منطق و استدلال اینان، ارزشی در نزد ارباب خرد ندارد.
دستهی دوم: روحانیونی هستند که خود، بدون نظام، رشد کرده و میخواهند تا دیگران نیز بدون نظام و سامان در امور تربیتی باشند. اینان اساساً اعتقادی به طی مدارج کمال به صورت مرحله به مرحله ندارند. از سوی دیگر، توجه اقشار متدیّن به نظام تربیتی را موجبِ از رواج افتادن سکهی خود میدانند. پس میکوشند با بدگویی و مخالفت با نظام تربیتی، نقص خود در نداشتن برنامه را بپوشانند و کسادی بازار درهم آشفتهیشان را به تأخیر اندازند.
دستهی سوم: روحانیون محقق و روشنفکری هستند که هم با قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان آشنایند و هم مرحلهبندیِ امر تربیت را میپسندند و به ضرورت آن پی بردهاند. اینان نه تنها مخالف نیستند بلکه هم موافقند و هم در ترویج و تحکیم پایههای این بنای نوپا میکوشند و از یاریهای بیدریغ آنان در مراحل مختلف تدوین و انتشار منهاج فردوسیان برخوردار بودهایم.