سلام
این که مىگویند دین اسلام دین پویایى است یعنى چه و آیا صحیح است!؟
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
راه درستِ رسیدن به جواب، این است که این سؤال را از کسی بپرسید که این عبارت را به کار برده است. هر کس ادعا کرد اسلام دین پویایی است، از او بخواهید معنی دقیق کلامش را برایتان بیان کند؛ ولی از باب احتمال، عرض میکنم:
۱. اگر «پویایی اسلام»، به معنی افزایش در اعتقادات و دستورات عملیاش باشد، صحیح نیست؛ زیرا استاد معظم حضرت صادق آل رسول (علیهالسلام) فرمودند: «حَلاَلُ مُحَمَّدٍ حَلاَلٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ لاَ یَکُونُ غَیْرُهُ وَ لاَ یَجِیءُ غَیْرُهُ»
ترجمه: حلال محمد همیشه تا روز قیامت حلال است و حرام او همیشه تا قیامت حرام است، غیر آن نخواهد بود و غیر او نخواهد آمد. [کافی شریف، جلد ۱، صفحه ۵۸، کِتَابُ فَضْلِ اَلْعِلْمِ، بَابُ اَلْبِدَعِ وَ اَلرَّأْیِ وَ اَلْمَقَایِیسِ]
به عبارت دیگر، اگر بگوییم اسلام، دین پویایی است یعنی احکامش مثل زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در حال کم و زیاد شدن است، به اتفاق همهی علما، حرف باطلی است. در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با نزول آیات جدید، احکام جدیدی اعلان میشد یا احکام قبلی، منسوخ میگردید.
۲. اگر «پویایی اسلام» به معنی «پویایی شیعه» و به اعتبار «احکام ثانویه» باشد، باز هم صحیح نیست؛ زیرا سایر فرقههای اسلامی نیز چنین پویاییای دارند. سایر فرقههای اسلامی و حتی سایر ادیان نیز در تنگناهایی که احکام کتاب و میراث پیامبرشان کفایت نکند، به داوری «عقل» پناه برده و قائل به «حجیّت عقل» هستند.
۳. اگر «پویایی اسلام» به معنی «پویایی شیعه» و به اعتبار «تقدّم اهمّ بر مهم در موارد تزاحم» باشد، باز هم صحیح نیست؛ زیرا هر عاقلی ـ اعم از دیندار و بیدین ـ بر تقدّم اهمّ بر مهم در هنگام تزاحم، حکم میکند و این گزینه، امتیاز خاصی برای اسلام یا شیعه محسوب نمیگردد.
به عبارت ساده، اگر گفته شود: «اسلام دین پویایی است، زیرا فقهای اسلام، هر زمان بین مراعات اهمّ (با اهمیتتر) و مهم (با اهمیت) تزاحم ایجاد شود، (یعنی فقط یکی را بتوان انجام داد) اینقدر توانایی و پویایی دارند که اهمّ (با اهمیتتر) را بر مهم (با اهمیّت) ترجیح دهند»، حرف بیهودهای است؛ زیرا هر عاقلی در هر جای دنیا و با هر دین و مرام و مسلکی، همینگونه حکم میکند و این، نشانهی پویایی اسلام و مترقی بودن فقهای آن نیست.
۴. اگر «پویایی اسلام» به معنی «پویایی شیعه» و به اعتبار «فتح باب اجتهاد» باشد، باز هم صحیح نیست؛ زیرا در سایر فرقههای اسلامی نیز باب اجتهاد بر پایهی قیاس، مفتوح است و حتی فقهای عامّه، بیش از فقهای شیعه، اجتهاد میکنند، به حدّی که در پارهای موارد، منجر به «اجتهاد در مقابل نصّ» میگردد! روحانیون ادیان دیگر نیز در کار اجتهاد هستند و همواره بر پایهی آموزههای کتاب مقدس خود، احکام مناسب با موضوعات جدید تولید میکنند.
۵. اگر «پویایی اسلام» به معنی «پویایی شیعه» و به اعتبار «استفاده از عقل در استنباط احکام» باشد، باز هم صحیح نیست؛ زیرا در سایر فرقههای اسلامی نیز چنین چیزی هست که آن را «مصالح مرسله» میخوانند. مصالح مرسله مصالحی است که عقل، آنها را بر اساس اصول و قواعد کلی شرعی برای حفظ مقاصد شرع، لازم میبیند و هیچ نص خاصی بر اعتبار آن وجود ندارد.
۶. اگر «پویایی اسلام» به معنی این باشد که اسلام همواره در حال بسط و گسترش است و در دوران طلایی آخر الزمان، «دین اسلام» حاکم خواهد شد، معنای درستی است. حضرت استاد اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «الإسلام یَعْلوا و لایُعْلی عَلَیه»
ترجمه: اسلام، برتری پیدا میکند، و چیزی بر اسلام پیروز نمیشود و غلبه پیدا نمیکند. [مناقب آل ابی طالب(ع)، ابن شهرآشوب، جلد ۳، صفحهی ۲۷۹]
نتیجه: عبارت ترکیبیِ «پویایی اسلام» یا «پویایی شیعه» همراه با نقدهای زیادی است و نمیتوان معنای روشن و قابل دفاعی برای آن بیان کرد.
موفق باشید
حاج فردوسی