حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

سلام علیکم
بنده قصد دارم که علمای عامل گذشته و مجتهدین و فقهای شیعه که در برخی از شهرها مدفون هستند و برخی هم آنها را نمی شناسند طی یاداشت هایی در رسانه ها معرفی کنم تا جامعه با سیره و زندگی این بزرگان دین آشنا شوند و یاد این عزیزان نیز زنده شود آیا این کار ثوابی دارد و انجام آن مفید است؟ و در این زمینه چه توصیه ای دارید؟

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
معرفی الگو برای جامعه، جاده‌ای بسیار لغزنده است؛ زیرا الگوها یا معصوم هستند، یا غیر معصوم و هر کدام، خطر خاص خودش را دارد. در این نوشتار، خطر عمده در معرفی الگو از معصوم و غیرمعصوم را به اختصار متذکر می‌شوم. امیدوارم اصل مطلب را بگیرید و جانب احتیاط را مراعات کنید.

خطر معرفی الگوهای غیرمعصوم:
معمولاً الگوهای غیرمعصوم، باورهای انحرافی یا اعمال نادرستی دارند یا به آنان منسوب است. وقتی شخصی غیر معصوم را در نظر جویندگان کمال و سعادت، برجسته کردید، ناخواسته تمام جنبه‌هایش تأیید می‌شود و اگر جنبه‌ی منفی یا منحرف از شرع انور داشته باشد، همراه با جنبه‌های مثبت و مطابق بر شرع انورش برجسته شده و در ذهن مخاطب بی‌تحلیل، اثر مخرّب می‌گذارد.
افراد بسیاری را دیده‌ام که با الگو قرار دادن یک رفتار از فلان عالم برجسته، خود را به تباهی کشانیده و سالیانی از عمر عزیز را در بیابان‌های حیرت و وادی‌های سرگردانی به سر برده‌اند.
خود من، قبل از رسیدن به چشمه‌ی پر خیر و نور «منهاج فردوسیان»، گرفتار الگوهایی به نام «عرفا» و «اهل دل» بودم و از هر بینوایی، عملی را گدایی کرده بودم که موجب شده بود راهم دور گردد. سال‌ها طول کشید که از چنگال شوم ساخته‌ها و بافته‌های «عرفا»، «اهل دل»، «اهل معنا»، «اولیاء الله» و مانند این تعابیر زیبا رها شده و به دامن «وحی» پناه ببرم.

خطر معرفی الگوهای معصوم:
الگوهای معصوم یعنی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام)، در خودشان دچار باورهای خراب یا اعمال انحرافی نیستند ولی اگر احاطه‌ی جامع بر سیره و منش آن بزرگواران نداشته باشید، آنان را یک سویه و تک بُعدی معرفی خواهید کرد که در نتیجه، چهره‌ای غیرواقعی و منحرف از پیامبر و امام ارائه داده‌اید و به جای اصلاح، افساد نموده‌اید.
برای روشن شدن سخن، چند مثال می‌زنم تا بیشتر با عمق فاجعه‌ی معرفی الگو از حضرات معصومین (علیهم‌السلام) آشنا شوید:

مثال اول:
عمر شریف حضرت امام حسین (علیه‌السلام)، پنجاه و هفت سال بوده است. ایشان در سراسر این عمر، در ناز و نعمت و آقایی زندگی کرده و همیشه در عافیت و خوشی بوده‌اند. حتی در جنگ‌های دوران امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، پدرشان اجازه‌ی جنگیدن به ایشان نمی‌دادند و می‌فرمودند می‌ترسم نسل رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) منقطع گردد. یعنی حتی در جنگ، فقط لباس نظامی می‌پوشیدند و نظاره‌گر جنگ بودند ولی تیر و تیغی نزده و نخورده بودند.
سپس در روز آخر عمر (عاشورا) یا نهایتاً دو روز آخر عمر (تاسوعا و عاشورا) دچار تشنگی شدید و از دست دادن عزیزان و در نهایت، شهادت شدند. آنقدر دو یا سه روز آخر عمر آن حضرت، به زبان‌های مختلف، بازگو شده است که تصویر ذهنی شیعیان از آن حضرت، «مظلوم»، «مکروب» و «شهید»‌ است. یعنی تصویر امام حسین (علیه‌السلام) در ذهن شیعیان، امامی غمگین، گریان، تشنه، خسته، مجروح، مظلوم و مانند اینهاست. شیعیان فکر می‌کنند امام حسین (علیه‌السلام) در سراسر پنجاه و هفت سال عمر شریفشان این صفات را داشته‌اند؛ در حالی که تمام این حالات، برای دو یا سه روز آخر عمرشان است؛ ولی بر اثر کثرت تکرار، تصویر ناقص و نادرستی از امام حسین (علیه‌السلام) در نظر شیعیان ساخته شده است. لذا وقتی اشعار عاشقانه‌ی آن حضرت در وصف رباب و سکینه را می‌خوانند، باور نمی‌کنند و آن را مطابق با تصویر ذهنی‌شان از آن حضرت نمی‌دانند.

مثال دوم:
عمر شریف امام سجاد (علیه‌السلام)، پنجاه و هفت یا هشت سال بوده است و در واقعه‌ی کربلا، حدود بیست و سه سال داشته‌اند. ایشان از اول عمر تا آن سن، در سلامتی و نشاط کامل بوده ولی به مصلحت الهی، در روزهای تاسوعا و عاشورا و مدتی بعد از آن تا دارالحکومه‌ی ابن زیاد و دربار یزید، دچار بیماری (تب و لرز یا مانند آن) شده‌اند. تمام این مدت، شاید به دو ماه نرسیده است و پس از آن، ایشان دوباره در سلامتی و نشاط کامل جسمی، حدود سی و پنج سال عمر کرده‌اند.
مدت بیماری امام سجاد (علیه‌السلام) در کربلا و کوفه و شام، که شاید به دو ماه نرسیده است، به قدری تکرار شده که تصویر ذهنی شیعیان از آن حضرت، فردی رنجور، نحیف، ضعیف، مریض، لاغر، بی‌حال و بی‌حوصله و همیشه گریان است به حدی که به آن جناب، «امام زین العابدین بیمار» می‌گویند.
در حالی که این تصویر، کاملاً اشتباه است و جز ایام محدودی به مصلحت الهی، آن حضرت در نشاط و سلامتی کامل زیسته و از زندگی و نعمت‌های الهی، بهره‌مند و برخوردار بوده‌اند.

مثال سوم:
عمر شریف حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بنا بر مشهور، شصت سال بوده است. ایشان در واقعه‌ی کربلا، حدود پنجاه و شش سال داشتند. آن جناب، قبل از واقعه‌ی کربلا، شهادت پدربزرگ، مادر، پدر و برادر دیده بودند. این در حالی است که خیلی از زن‌های پنجاه و شش ساله، داغ پدربزرگ، مادربزرگ، پدر و مادر را دیده‌اند و این، چیز غیرطبیعی و فوق العاده‌ای نیست.
ایشان در پنجاه و شش سال اول عمر خود، در شادی و عافیت، زندگی خوب و پر نعمتی داشته و از تمام بهره‌های مادی و معنوی، برخوردار بوده‌اند. در این مدت، ازدواج کرده و فرزندان متعدد به دنیا آورده و مانند هر زن دیگری، شادی‌ها و خوشی‌های بسیاری را تجربه کرده‌اند. سپس در پنجاه و شش سالگی دچار حوادث کربلا و پس از آن شده و سال‌های آخر عمر را غمگین و گریان بوده‌اند.
برش‌هایی از سال‌های پایانی عمر حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) به قدری تکرار شده که تصویر آن حضرت در ذهن شیعیان، زنی سر تا پا سیاه‌پوش، خاک آلوده، غمزده، گریان، ژولیده مو با بدنی کبود از ضرب تازیانه، پا برهنه با پاهایی خون‌آلود و زخمی و مانند اینهاست و بر اساس همین تصویر، آن حضرت را «امّ المصائب» یعنی «مادر مصیبت‌ها» لقب داده‌اند؛ در صورتی که این تصویر، کاملاً گزینشی و نادرست است.
این گزارش که سخنرانی حضرت زینب در کوفه، نفس‌ها را در سینه‌ها حبس کرد، نشان از صلابت این بانوی با عظمت دارد. جمله‌ی تاریخی آن جناب در مقابل یزید مست از باده‌ی پیروزی، که فرمود: «ما رأیت الا جمیلاً» خط بطلانی بر تصویر فوق می‌کشد و معلوم می‌کند آن حضرت، قوی‌تر از تصویر ذهنی ترسیم شده توسط مداحان و روضه‌خوانان است.

مثال چهارم:
هزار و یکصد و چند سال از تولد پر خیر حضرت صاحب الامر (ارواحنا فداه) می‌گذرد و آن حضرت، در طول این سال‌‌ها، در میان ما و در خوشی و شادی زندگی کرده و می‌کنند ولی ما ایشان را نمی‌شناسیم. در طول این سال‌های طولانی، چند بار اتفاق افتاده که آن حضرت، به بعضی از افرادی که به محضرشان مشرف شده‌اند، نکاتی فرموده‌اند مبنی بر این که خواهان رسیدن زمان ظهور هستند و شاید خواسته‌اند که شیعیان برای ظهورشان دعا کنند. همچنین چند باری قافله‌های گمشده در صحراها را راهنمایی کرده و به شهرها رسانیده‌اند. این حکایات، آنقدر تکرار شده که تصویر ذهنی شیعیان از آن حضرت، مردی تنها، غمگین، فراری از مردم و جماعت، ساکن در خیمه‌ای در میان صحرای بی‌آب و کویر خشک، غصه‌دار از بی‌توجهی شیعیان به امر ظهور، گله‌مند از این که شیعیان، برای ظهورشان دعا نمی‌کنند و به هر کسی که به محضرشان مشرف می‌شود، التماس می‌کنند برای ظهورشان دعا نماید!
در حالی که امام زمان (علیه‌السلام) بیابان‌گرد و سرگردان در صحراها و فراری از مردم شهرها نیستند؛ بلکه در میان ما هستند و از تمام خوشی‌ها و نعمت‌های هر روزگار، به طور کامل بهره‌مندند و بهترین غذاها را می‌خورند و بهترین آب و هوا و طبیعی‌ترین سرزمین‌ها را برای زندگی بر می‌گزینند و تسلیم امر خداوند برای زمان ظهور هستند. اگر قرار بود امام زمان (علیه‌السلام) همیشه برای نرسیدن ظهورشان غصه بخورند، نمی‌توانستند هزار و اندی سال در سلامتی کامل و شمایل مردی سی و چند ساله بمانند. هر انسان قوی و سالم که یک ماه غصه بخورد، از نوع غصه‌هایی که برای امام زمان (علیه‌السلام) ترسیم می‌کنند، به قدر چند سال، پیر و شکسته و مریض می‌شود؛ چطور است که آن حضرت، هیچ تأثیر منفی‌ای از این همه غصه نمی‌پذیرند؟!

نتیجه‌ی کلام:
اگر بر همین منوال، زندگی تمام حضرات معصومین را بررسی کنید، خواهید دید تکرار زیاد برهه‌ای از عمرشان، موجب ترسیم تصویری نادرست و ناقص از آن خوبان درگاه الهی در ذهن شیعیان شده است. اگر حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) هفتاد و پنج یا نود و پنج روز آخر عمر را در غم و ناراحتی بودند، قبل از آن، در بهترین خوشی‌ها و شادی‌ها زیسته‌اند و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فقط در پنج سال آخر عمر که حکومت داشتند، تلاش می‌کردند مانند فقرا و ضعفای جامعه بخورند و بپوشند.
امیدوارم با این چند مثال کوتاه و مختصر، مسیر را یافته باشید که راه درست برای اصلاح و تکامل جامعه، نشان دادن دستورات الهی است، نه معرفی الگو. زیرا معرفی الگو، پر خطر و محدودیت است و گرفتاری‌های فراوانی دارد. پس همت خود را جمع کرده و در راه نشر نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان بکوشید تا مردم، بر اساس واضحات و مسلّمات آیات قرآن و روایات معتبر از ائمه‌ی طاهرین (علیهم‌السلام) تربیت شوند. تربیت کردن بر اساس واضحات و مسلّمات قرآن و عترت، راهی بی‌خطر و پر ثمر است و نتایج عالی در پی دارد. ان شاء الله

موفق باشید
حاج فردوسی

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است