حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

با سلام
متن زیر، در فضای مجازی در حال انتشار است، لطفاً نظرتان در باره‌ی احادیث آن را بفرمایید:
ربیع الاول عیدالزهراء علیهاالسلام مبارک
اسعدالله ایامکم بفرحة الزهرا سلام علیها
و اما احادیثی پیرامون لعن از حضرات معصوم ع
1. حسین بن ثویر و ابوسلمه سراج نقل کرده اند که: از امام صادق علیه السلام شنیدیم که آن حضرت بعد از هر نماز واجب لعن می کرد چهار مرد ملعون و چهار زن ملعون را. اما مردان عبارتند از: ابابکر، عمر، عثمان، معاویه و زنان عبارت بودند از: عائشه، حفصه، هند و ام الحکم خواهر معاویه. (الکافی ج3 ص342)
2. امام صادق ع فرمودند: ما طائفه بنی هاشم (اهل بیت علیهم السلام) کوچک و بزرگ خود را به سب و لعن عمر و ابابکر و بیزاری جستن از آن دو امر می نمائیم. (معجم رجال الحدیث ج15 ص129)
3. امام کاظم علیه السلام فرمودند: عمر و ابابکر همان دو نفری هستند که به اندازه چشم به هم زدنی ایمان نیاوردند. (بحارالانوار ج3ص409)
4. امام سجاد علیه السلام فرمودند: ابابکر وعمر کافرند و هر کس نیز آن دو را دوست بدارد کافر است. (بحارالانوار ج69ص128)
5. رسول خدا صلی الله علیه واله فرمودند: هرکس از لعن نمودن کسی که خداوند او را لعنت نموده خودداری نماید لعنت خداوند بر او باد. (بحارالانوار ج2 ص202)
6. ابوحمزه ثمالی می گوید از امام سجاد علیه السلام راجع به عمر و ابابکر سوال شد. پس حضرت فرمودند: آن دو کافرند و هر کس دوست دار آنها باشد هم کافر است. (بحارالانوار ج72 ص128)
7. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که ذره ای از محبت عمر و ابابکر را به دل داشته باشد استحقاق بهشت ندارد. (تفسیر عیاشی ج1ص156 – بحارالانوار ج30ص215)
8. حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: به خدا قسم در هر نمازم بر تو (ابوبکر) نفرین میکنم. (الامامة و السیاسة 1/20)
9. ورد بن زید (برادر کمیت بن زید شاعر اهل بیت علیهم السلام) گوید: پرسیدیم از امام محمد باقر علیه السلام درباره عمر و ابابکر ؟ حضرت فرمودند: هر کس بداند خداوند حکیم عادل است، از آن دو بیزاری می جوید. و هیچ خونی نیست که ریخته شود مگر آنکه به گردن آن دو نفر باشد. (بحارالانوار 30/383)
10. امام صادق (ع): دروغ میگوید کسی که گمان می کند دوستدار ماست اما از دشمنان ما برائت نمی جوید. (بحارالانوار ج27ص 57)

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
روایاتی که به عنوان شاهد بر مستحب بودن لعن خلفای ثلاثه آورده می‌شود، دچار این اشکالات است:
روایت اول که از کافی شریف است، فعل معصوم است و فعل معصوم در نزد تمام فقهای عظام شیعه، دلالت بر استحباب نمی‌کند بلکه در نهایت، دلالت بر جواز می‌کند. به این معنی که هر گاه کاری از معصوم سر بزند، از آنجا که معصوم، حرام انجام نمی‌دهد، آن کار، جایز است و ما نیز می‌توانیم انجام دهیم. پس از این روایت، نمی‌توان مستحب بودن لعن بر خلفای سه‌گانه را ثابت نمود. در این روایت، امر به لعن نیامده است.
روایت دوم از کتاب رجال کشی است. این کتاب، حدیثی نیست و نمی‌توان به روایاتی که فقط در آن آمده است، بسنده نمود. علاوه بر این که بر طبق این حدیث، امر به لعن،‌ مخصوص کوچک و بزرگ بنی‌هاشم است نه تمام شیعیان در تمام اعصار و قرون.
روایت سوم از بحار الانوار است که نیاز به سند قوی از کتاب‌های معتبر قرون اولیه‌ی حدیثی دارد. بحار الانوار، هزار سال بعد از عصر حضور ائمه‌ی طاهرین (علیهم‌السلام) نوشته شده است. علاوه بر این که از لحاظ متن، دلالتی بر استحباب لعن ندارد. این روایت، فقط متعرض این معنی است که آن دو نفر، هرگز ایمان نیاوردند.
روایت چهارم نیز از بحار الانوار است که نیاز به سند قوی از کتاب‌های معتبر قرون اولیه‌ی حدیثی دارد. علاوه بر این که از لحاظ متن، دلالتی بر استحباب لعن ندارد. این روایت، فقط متعرض این معنی است که آن دو نفر و کسانی که آنان را دوست بدارند، کافرند.
روایت پنجم در رجال کشی آمده است و مانند روایات گذشته و آینده، دلالتی بر استحباب لعن خلفا به نام ندارد. در متن این حدیث چنین آمده است: «قال رسول اللّه: من تأثم أن یلعن من‏ لعنه‏ اللّه‏ فعلیه‏ لعنة اللّه» [رجال الکشی، جلد ‏2، صفحه‌ی 811] یعنی کسی که از لعن کردن شخصی که خدا او را لعن کرده احساس گناه کند، لعنت خدا بر او باد.
باید توجه داشته باشید که خدای تعالی در هیچ آیه‌ای از آیات قرآن، خلفای ثلاثه‌ی غاصبین را به نام، لعن نکرده است. پس در عین حالی که نباید از لعن کردن «منافقین»، «ظالمین»، «کافرین» و مانند این عناوین که در قرآن، لعن شده‌اند، احساس گناه کنیم، نباید مصادیق «منافق»، «ظالم»، «کافر» و … را لعن کنیم. لذا این روایت، نمی‌تواند مجوّزی بر لعن کردن خلفای غاصبین با نام و تعیین مصداق باشد.
روایت ششم نیز از بحار الانوار است که نیاز به سند قوی از کتاب‌های معتبر قرون اولیه‌ی حدیثی دارد. علاوه بر این که از لحاظ متن، دلالتی بر استحباب لعن ندارد. این روایت، فقط متعرض این معنی است که آن دو نفر و کسانی که آنان را دوست بدارند، کافرند.
روایت هفتم، دلالتی بر استحباب لعن ندارد و فقط از دوست داشتن آنان پرهیز می‌دهد.
روایت هشتم، فعل معصوم است و دلالتی بر استحباب ندارد. علاوه بر این که منبعش مخدوش و غیر معتبر است. کتاب «الامامة و السیاسة» مجهول المؤلف است و برخی آن را منتسب به ابن قتیبه دینوری می‌کنند که از اصحاب سقیفه است.
روایت نهم نیز از بحار الانوار است که نیاز به سند قوی از کتاب‌های معتبر قرون اولیه‌ی حدیثی دارد. علاوه بر این که از لحاظ متن، دلالتی بر استحباب لعن ندارد. این روایت، فقط می‌گوید که آن دو نفر، مسئول خون‌های بناحق ریخته هستند.
روایت دهم نیز از بحار الانوار است که نیاز به سند قوی از کتاب‌های معتبر قرون اولیه‌ی حدیثی دارد. علاوه بر این که در جای دیگر به روشنی توضیح دادیم که «برائت» به معنی بیزاری جستن از اعتقادات و اعمال اصحاب سقیفه است نه به معنی فحش و لعن بر آنان.
نتیجه:
هیچ روایت معتبری که در آن، امر به لعن خلفای غاصبین شده باشیم، نیافتیم. هر کس چنین روایتی یافت، ما را خبر کند.

موفق باشید
حاج فردوسی

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۶ نظر

  • محمد نوشته است:
  • در پاسخ به اشکال شمابه روایت اول
    پس از قرآن کریم، سنّت مهم‏ترین منبع استنباط احکام شرعی، اعم از اصول و فروع است. شیعه دوازده امامی به استناد دلائل قطعی عقلی و نقلی، امامان دوازده گانه و حضرت فاطمه علیهم السّلام را معصوم دانسته، سخن و سیره آنان را همچون سخن و سیره پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله حجّت و پیروى از ایشان را واجب مى‏دانند، در معناى عنوان «سنّت» توسعه داده و آن را بر گفتار، رفتار و تقریر سایر معصومان از خاندان پاک آن حضرت نیز اطلاق کرده‏اند. بنابر این، کاربرد سنّت در کلمات فقها به عنوان یکى از ادله و منابع استنباط احکام، قول، فعل و تقریر همه معصومان علیهم السّلام است.
    سنّت در همه عرصه ‏هاى یاد شده(قول، فعل و تقریر معصوم علیه السّلام) بیانگر حکم خداوند متعال است. بنابر این، مفاد سنّت حکم شرعی است؛ خواه در ارتباط با طبیعت بشری معصوم علیه السّلام باشد، مانند خوردن، نوشیدن و خوابیدن، یا در رابطه با اداره زندگی شخصى وى، همچون تجارت و کشاورزی، یا در حوزه مسائل کشوری و لشکری و رهبری جامعه و یا در قلمرو تبیین و تبلیغ احکام شرع به مردم.
    بنابر این سنّت از مصادر تشریع احکام می‏باشدو در دلالت فعل معصوم علیه السّلام بر جواز و اباحه به معناى عام- و نه اباحه به عنوان یکى از احکام پنج گانه تکلیفی- شکى نیست
  • محمد نوشته است:
  • قال الصادق ( علیه السلام:
    ملعونُ ملعونُ مَن أخّر مَن أخّر المغرب طلب فضلها.
    و قیل له: آًنّ أهل العراق یؤخّرون المغرب حتى تشتبک النجوم.

    فقال: هذا من عمل عدوّاللّه أبى الخطّاب

    امام صادق علیه السلام :
    ملعون است، ملعون است کسی که نماز مغرب را به خاطر فضیلت آن به تأخیر بیندازد.
    و به حضرت گفته شد: مردم عراق نماز مغرب را تا زمانی که ستارگان در هم تنیده شوند، به تأخیر می‌اندازند.

    حضرت فرمود: این کار دشمن خدا، ابوالخطاب است.

    وسائل الشیعة، ج4، ص188.
    آیادشمن خدارانمی توان لعن کرد؟
  • محمد نوشته است:
  • عن إسماعیل الجعفی قال: قلتُ لأبی جعفر علیه السّلام:
    رجل یحبّ أمیرالمؤمنین علیه السّلام و لا یتبرأ من عدوّه
    و یقول: هو أحبّ إلی ممن خالفه،
    فقال: هذا مخلط و هو عدوّ، فلا تصل خلفه ولا کرامة إلاّ أن تتقیه.

    اسماعیل جعفی می گوید :
    به امام محمد باقرعلیه السلام عرض کردم ، شخصی است که امیرالمؤمنین علیه السلام را دوست مى دارد ولی از دشمن او نیز تبری نمی جوید ،
    و حتی می گوید : امیرالمؤمنین علیه السلام نزد من از مخالفینش محبوب تر است .
    حضرت فرمود : چنین شخصی آشفته حال است و دشمن محسوب می شود ،
    پشت سر او نماز نگزار ، (چرا که) او کرامت و ارزشی ، مگر اینکه از او بترسی و مجبور به تقیه باشی .

    تهذیب الأحکام، شیخ طوسی رحمه الله: ج ٣، ٢٨
    بنابر فرمایش امام باقر علیه السلام کسی که از دشمن امیرالمومنین علیه السلام تبری نجوید دشمن امیرالمومنین محسوب شده است.پس تبری جستن از دشمنان علی علیه السلام جایز بلکه لازم است.
  • محمد نوشته است:
  • عیسی بن مستفاد گوید:
    حضرت امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند:
    پیامبر صلی الله علیه واله در آخرین لحظات عمر شریفشان می فرمودند:

    ای جماعت انصار! برای من رعایت اهل البیت را بنمائید...

    سپس فرمودند:
    ألاإن فاطمه بابها بابی وبیتها بیتی فمن هتکه فقد هتک حجاب الله

    درب خانه فاطمه درب خانة من
    وخانة او خانة من است،
    هرکس بدان بی حرمتی کند، حجاب الهی را دریده است.

    راوی، گوید:

    فبکی ابوالحسن علیه السلام طویلاً و قطع بقیه کلامه و قال: هتک والله حجابه هتک والله حجابه هتک والله حجاب الله

    وقتی فرمایش امام هفتم علیه السلام بدینجا رسید، بسیار گریست و مابقی سخن خویش را قطع نمود وسه مرتبه فرمودند:

    ✔️«قسم به خدا، حجاب الهی هتک شد»✔️

    📚منابع:
    من لا یحضره الفقیه , ج1 , ص۱۸۸ شناسه حدیث : ۹۸۴۸۱
    جامع الأخبار , ج۱ , ص۱۰۵ شناسه حدیث : ۳۱۲۶۱۳
    عوالم العلوم و المعارف ... , ج۱۱ , ص554 شناسه حدیث: ۶۳۱۸۰
    آیا هتک کننده حجاب الهی(بی حرمتی کردن به سیدةالنساءالعالمین حضرت زهرا علیهاالسلام)کسی غیر عر بنخطاب بود؟!
  • محمد نوشته است:
  • در پاسخ به اشکالات شما بر احادیث فوق میخواهم ببینم اصلا به موارداساسی و مبنایی ذیا اعتقاد دارید؟ یا خیر
    1. آیا تمرد عمر و ابوبکر از دستور پیامبر خدا مبنی بر پیوستن به سپاه اسامه را قبول دارید؟ یا احادیثی که در این مورد وارد شده معتبر نمیدانید؟و میگوئید باید مدارکش از قرون اولیه باشد
    2. آیا عمر از اجرای دستور پیامبر که فرمود :" دوات و کَتِفی بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که با تمسک به آن هیچ گاه پس از من گمراه نشوید ." ممانعت نکرد؟
    با جلوگیری او از آوردن قلم و دوات برای پیامبر آیا کسی غیر از عمر باعث گمراهی امت شد؟
    3. آیا عمر با این کلام که پبامبر هذیان می گوید به پیامبر جسارت نکرد؟
  • محمد نوشته است:
  • شما موظفید طبق قانون و منطق انسانی نظراتی که در پاسخ بشما نوشته شد در معرض دید همگان قرار دهیدوالا هم از طریق قانون پیگیری می کنم و در فضای مجازی پاسخ های مشروح ومستند به نظرات شما را منتشر میکنم البته به گونه ای شما هم معروف نشویدچون ظاهرا گویا خیلی بدنبال معروف شدن خودتون هستید
    جواب حاج فردوسی:
    سلام علیکم
    مطالبی که در دفاع از لعن خلفا نوشته‌اید، همگی جواب دارد ولی این تهدید و توهین پایانی نشان داد که تواضع علم‌آموز را ندارید، لذا از جواب علمی به شما، صرف نظر می‌کنیم.
    موفق باشید
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است
    .