سلام علیکم
در بحث سوال ۱۱ و پاسخی که به آن داده اید با دوستان بحث های زیادی داشته ایم که به این نتیجه برسیم که آیا صرف ولیمه عروسی آن هم در محیطی که انواع الات موسیقی به صف شده اند و در مقابلمان قرار دارند و ما در همان محیط و کنار همان آلات بنشینیم و غذایمان را میل کنیم، تایید آن مدل مراسم هست یا نه . و یا اصلا شایسته یک منهاجی هست که در چنین محیط هایی حاضر شود یا خیر. ایا رفتن ما فقط برای صرف ولیمه به نوعی تایید این نیست که من موافقم که شما قبل و بعد از شام بنوازید ولی موقع صرف شام تعطیلش کنید. و من با این مدل مخالفتی ندارم که اگر پاشتم اصلا آنجا حاضر نمی شدم . به هر حال وقتی در بعضی مسایل این مپلی به نتیجه نمی رسیم یک فصل الخطاب برای خود انتخاب کرده ایم که آن فصل الخطاب این سوال است که: اگر صاحب زمان دعوت بودند، در چنین مجالسی در کنار انواع الات موسیقی به صف شده، به صرف شام مشغول می شدند یا نه؟
اما سوال: در مورد سوال و جواب شماره ۱۱، اگر واقعا اشکال ندارد، آیا صاحب زمان، یا اصلا خود حاج فردوسی، در چنین مجلسی حاضر می شدند؟
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
در پاسخ به این سؤال، لازم است نکاتی را بیان کنم.
نکتهی اول:
سؤال شاخصی که انتخاب کردهاید تا فصل الخطاب و مبنای کارتان باشد، درست نیست. شما باید بر اساس دستورات دینی یا همان قوانین عملی منهاج فردوسیان عمل کنید، نه بر اساس شأن حضرت خاتم الاوصیاء و قطب عالم امکان (ارواحنا له الفداء).
خیلی از کارها هست که انجام میدهیم و هیچ اشکال شرعی، عرفی و اخلاقی برای ما ندارد؛ ولی برای ایشان خلاف شأن است. مثلاً دوچرخهسواری و رانندگی با موتور و ماشین برای متدیّنین اشکال ندارد؛ ولی برای آن حضرت، خلاف شأن است و انجامش نمیدهند. داشتن سایت اینترنتی، ایمیل، صفحهی اینستاگرام، آیدی تلگرام و شمارهی موبایل، برای متدیّنین اشکال ندارد؛ ولی برای ایشان خلاف شأن است و هرگز انجام نمیدهند. استخر رفتن و در پارک غذا خوردن، خلاف شرع نیست ولی دون شأن آن جناب است و انجامش نمیدهند. صحبت کردن با تلفن همراه و جستجوی مطالب در گوگل، خلاف شأن متدیّنین نیست؛ ولی خلاف شأن ایشان است و انجام نمیدهند و قس علی هذا مطالب فراوان دیگر.
پس عمل شما در تأسیس چنین مبنا و فصل الخطابی درست نیست و موجب ایجاد محدودیتهای زیاد و بیحاصل خواهد بود. بدانید و آگاه باشید که افراط، میتواند به اندازهی تفریط، و گاهی بیشتر از آن، خطرآفرین و دور کننده باشد. همیشه خودتان را بر قوانین عملی منهاج فردوسیان عرضه کنید و از مقایسهی خود با اولیای الهی بپرهیزید.
نکتهی دوم:
غذا خوردن در محیطی که آلات موسیقی باشد، اشکال ندارد؛ برعکسِ غذا خوردن بر سفرهای که در آن شراب نوشیده شود، هر چند شما ننوشید. به عبارت دیگر، اگر بر سفرهای نشستید که حتی یک نفر بر آن سفره شراب نوشید، باید برخیزید و ادامهی نشستن بر آن سفره، جایز نیست؛ ولی غذا خوردن در مجلسی که آلات موسیقی در گوشهای از آن است، اشکال ندارد.
نکتهی سوم:
تأیید حرام با عمل، به این صورت است که «یقین» داشته باشید حضور شما در شرایط خاص حرام، تقریر آن است. به عبارت ساده، هر گاه یقین بدانید جمعی از مردم هستند که عمل شما را معیار میدانند، یعنی اگر در مجلسی که آلات موسیقی در آن هست حاضر شوید و غذا بخورید، معتقد خواهند شد که موسیقی، حلال و بیاشکال است، نباید در چنین مجلسی شرکت کنید یا در فاصلهی دو اجرا، غذا بخورید. اما اگر شخصیتتان معیار نیست، عمل شما تأیید حرام محسوب نمیشود.
«خود معیار پنداری» از شاخههای «خود برتر بینی» است که گاهی گریبان برخی اهالی تدیّن را میگیرد و باید برای رهایی از آن، به خدای بزرگ پناه برد. معمولاً این خصیصهی مذموم، در قالب زیبای «تأیید ضمنی حرام» جلوهگری میکند؛ یعنی چنین میپندارد که شخصیتش به حدّی بزرگ و تأثیرگذار است که برای جماعتی، معیار و شاخص تفکیک حلال و حرام شده است!
موفق باشید
حاج فردوسی