سلام وقت بخیر
سوالی دارم از خدمتتون من حدود پانزده سال پیش خیلی اتفاقی از طریق واسطه با شخصی که رهبر جمعیت آل یاسین و معلم و متفکر معنوی است به نام ایلیا رام الله آشنا شدم و چار پنج جلسه بزرگ و عمومی ایشونو شرکت کردم. ولی نمیدونم یه چیزی همیشه مانع میشد که دنباله رو ایشون بشم و پیگیری کنم دستوراتشونو. حالا بعد از ده پونزده سال یکی از شاگردان ایشون که اصلا ایشون هم باعث آشنایی من شده بود منو دعوت میکنن به حضور در جلسات ایشون و میگن شما طلبیده شدی و این حرفا و مهمترین چیزی که بهم گفتن اینه که ایلیا رام الله تنها منجی و نجات دهنده و استاد معنوی در عصر حاضره و بقیه نیستند. حالا میخواستم از شما راهنمایی بگیرم اصلا ایشونو میشناسید و چیزی هست که راجع بهش به بنده بفرمایید که کمک کننده باشه. البته انسان مختار است ولی خیلی برام نظر شما مهمه. تصمیم گرفتم کم کم منهاجی بشم ولی برام خیلی مهمه که نظر شما رو در مورد این فرد بدونم.
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
آشنایی من با شخص مزبور، به سالهای دور بر میگردد؛ زمانی که به دنبال شناختن جریانهای فکری و تربیتی مطرح بودم. سالهایی که درِ نشر کتابهای مربوط به عرفانهای نوظهور، توسط دولت اصلاحات باز شده بود تا قلب و روح جوانان تشنهی معنویت را هدف بگیرد. در آن سالها، یکی از کسانی که نامی بر سر زبانها انداخته بود و جلساتی برگزار میکرد، همین شخص بود. مهمترین نقد من بر او، این بوده و هست که به صراحت، اعلام میکند فرد مذهبیای نیست و کاری به دین ندارد. البته این مشخصه، برای تمام عرفانهای نوظهور صدق میکند که «به ظاهر»، خود را رها از هر دین و مذهبی معرفی میکنند، در حالی که «در حقیقت»، سرسپردهی مکتب شیطان و آموزههای غیروحیانی هستند.
توجه داشته باشید ما در جهانی زندگی میکنیم که در آن، دو جریان تربیتی بیشتر نیست؛ یکی جریان تربیتیای است که از سوی خالق جهان، توسط فرستادگان برحقش (انبیاء و اوصیاء) برای ما فرستاده شده است که از آن به عنوان «دین» یاد میکنیم. دیگری جریان تربیتی شیطان است که از سوی ابلیس الابالسه توسط سربازانش از جن و انس، نشر داده میشود و از آن به عنوان «آئین» یاد مینماییم.
به طور کلی، هر دیدگاه یا دستورالعملی که از سوی پروردگار جهان نباشد، حتماً از ناحیهی شیطان است. وقتی کسانی مثل «رام» و «طاهری» که مسلمانزاده هستند، عرفان خود را آزاد از «دین» میشمارند، دقیقاً به معنی این است که سرباز ابلیس هستند و به جریان تربیتی شیطان وابستهاند.
حتی سردمداران جریان سقیفه که خود را اصحاب رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) میشمردند، چون از مهمترین دستور آن حضرت در قبول وصایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) اطاعت نکردند، از جنود ابلیس محسوب میشوند و تمام پیروانشان تا روز قیامت، شناکنندگان در رودخانهی ابلیس به سوی جهنم هستند.
یکی از مهمترین دعاوی عرفانهای مذکور این است که شما را بدون ایمان و توسل به ولی الله الاعظم (ارواحنا فداه) که خلیفهی خدا در روزگار ما هستند و بدون ایمان به تعالیم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) که آخرین پیامآور خدای جهان هستند، مستقیم به خدا متصل میسازند!! در حالی که خدای معرفی شده در این گونه برنامههای تربیتی، توهّم خداست و در قهقرای ظلمات قرار دارد.
در مجموع، معنویتی که برآمده از اعتقاد و عمل به قرآن کریم و روایات معتبر از ائمهی اطهار (علیهمالسلام) نباشد، «معنویت» نیست بلکه «شبه معنویت» است. این طور معنویتها، دامی پنهان برای شکار انسانهای سادهلوح است.
«منهاج فردوسیان» مجموعهی واضحات و مسلّمات قرآن کریم و روایات معتبر از ائمهی اطهار (علیهمالسلام) است. هر گاه بتوانید به «قواعد نظری منهاج فردوسیان» معتقد شده و به «قوانین عملی منهاج فردوسیان» عمل کنید، به بالاترین حدّ از معنویت در دنیا و آخرت دست خواهید یافت و هیچ نیازی به تعالیم شرکآلود و شیطانی چنین افرادی نخواهید داشت.
البته در مورد این که ادعا میکنند: «شما طلبیده شدهاید» راست میگویند و قرآن کریم، این ادعایشان را تصدیق میکند، آنجا که میفرماید: «إِنَ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً إِنَّمَا یَدْعُو حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ» [سورهی فاطر، آیهی 6]
ترجمه: همانا شیطان، دشمن شماست، پس شما [نیز] او را دشمن گیرید. [او] فقط دار و دستهی خود را فرا مىخوانَد (میطلبد) تا آنها از یاران آتش باشند.
ما و شما و همهی انسانها تا روز قیامت، همواره از سوی «خدا» و «شیطان» طلبیده میشویم. هم خدا ما را فرا میخوانَد و میطلبد و هم شیطان. این ما هستیم که با علم و اختیار خود، به دعوت کدامیک پاسخ میدهیم و دستورات کدام جریان را پیروی مینماییم.
در پایان، هشدار میدهم شاید بتوانید با پای خودتان به چنین دامهایی وارد شوید، ولی معلوم نیست بتوانید با عزم و اختیار خودتان خارج شوید. محتوای هر جامی ارزش یک بار نوشیدن ندارد؛ شاید همان یک جرعه، موجب کوری یا مرگ گردد.
موفق باشید
حاج فردوسی