حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

با سلام خدمت حاج فردوسی عزیز
من هنوز از همون هشت سال پیش تقریبا فرقی نکردم نه از نظر مالی و نه ازدواج کردم. راسیتش تمرکز من رو گرفته از اعمال و راسیتش خیلی بی انگیزه شدم.
و همین چند روز پیش از خدا گله داشتم راجب به شما وقتی که اتفاقی سایت شما رو باز کردم و چشمم به کلمه رهبر معنوی خورد توی دل خودم گفتم کدوم رهبر معنوی؟ رهبری که از مریدش خبر نداره مشکلشون رو نمیدونه دیگه حل کردن مشکلش که بماند. معذرت میخوام رک حرفم رو میزنم با توجه به اینکه مطالعه میکنم زندگانی اولیا خدا رو اینم گفتم رهبر معنوی یعنی مرحوم نخودکی یعنی ایت الله قاضی یعنی شیخ جعفر مجتهد یعنی ایت الله حق شناس که بدون اینکه شاگردس مشکلش رو بگه خبر داره و حلش میکنه.
به عقیده بنده تا منهاجی ذهنش از مشکلات و درگیری‌های فکری آزاد نشه چطور میتونه همتش رو صدرصد متوجه فردوس اعلا بکنه.
یادمه اون موقع توی تلگرام گروهی بود این مطلب عنوان کردید که اگر دنبال پیشرفت مالی هستید خیلی سمینارها و دوره های اموزشی هست که بهتر و زودتر از منهاج فردوسیان میتونید به موفقیت های مالی و ثروت برسید .و من همون موقع دنبال اون دوره ها رفتم که اتفاقا توی دوره اقای […] شرکت کردم که در مشهد برگزار شده بود و فهمیدم واقعا برنامه منهاج فردوسیان برای استقلال مالی برنامه ای نداره که بعدا همزمان مقوله شکر گذاری مطرح شد.
از هشت سال پیش که با شما اشنا شدیم شما بارها و بارها راههای ارتباطی با خود و برنامه منهاج فردوسیان را عوض کردید و این ما بین وقفه افتاد برای بیان مشکلاتمان به شما. اول یادمه سایت داشتید که ارتباط با ایمیل بود که با بسته شدن سرورهای در کشور خارجی به داخل منتقل شد. با امدن تلگرام کانال و گروه اونم ایجاد شدکه اونم بسته شد. سوال و جواب از طریق صوتی در کانال رادیو پخش میشد اونم بعد از مدتی بسته شد. بعدشم اپلیکشن راه اندازی کردید که اونم به سرانجام بقیه دچار شد. این اخرین که همشون کمپلت بسته شد اعم از کانال تلگرام و واتساپ و به یه سایت منتها شد. اونم فقط منتها شده درخواست التماس دعا. چند بارم به ایمیل پیام دادم نمیدونم خودتون جواب میدید یا شخص دیگه که امیدوارم این پیام مستقیم به دستتون برسه.
زندگی هر انسان از باورهایی که به خدا داره مشخص میکنه که ایا خداش ضعیفه یا قوی. خدای منه منهاجی ضعیفه چون خودم ضعیفم. من ادعا دارم منهاجیم ظاهر رو رعایت میکردم ریش میگذاشتم توی خواستگاری هام شرط رعایت محرم و نامحرم رو میگذاشتم برای گزینه هام شرط انجام نماز و روزه اما وقتی ازم سوال میکردن خونه داری یا ماشین داری من خجل بودم و سرافکنده فقط بهشون میگفتم خدا میرسونه و بزرگه. اونم در جوابم میگفتند برو فکر نون باش که خربزه آبه. کدوم خدا تو که ادعا داری مذهبی پس کو خدات که توی این ۳۸ سال نتونسته برات خونه و ماشین جور کنه. الان از ۲۴ ساعت باید ۱۴ ساعت کار کنی با حقوقی که حتی نتونستی توی مجردی کفافت رو بده. من چی جوابش رو باید میدادم اره راست میگه توی مذهب ما هیچ برنامه و راهکاری برای استقلال مالی بهمون نگفتن. فقط این اخریا حاجی برای رفع مشکلات مادی بحث شکر گزاری رو عنوان کردن.
یادمه حدود ده سال پیش وقتی برای مشکلم دنبال راه حل بودم زیاد مکاتبه داشتم با استادان اخلاق. وقتی دیدم با مکاتبه و نامه نگاری به جایی نمیرسم ۱۴۰۰ کیلومتر کوبیدم بیام خدمت یه اقایی که از شاگردان ایت الله کشمیری (رحمت الله علیه) بود در گرگان رسیدم وقتی از مریداش خواستم شرفیاب بشم گفتن مولا حضرت اقا به خاطر نگارش کتاب جدید وقت ملاقات به کسی رو نمیدن؛ و دست از پا درازتر با دل شکسته حرکت کردم طرف خونه. من نمیدونم با چاپ اون کتاب تونست یا نتونست کسانی رو هدایت بکنه یا نه اما خیلی از علمای ما بخاطر درگیر کردن خودشون به برنامه های نگارش کتاب و … خودشون رو از وظیفه اصلی که هدایت و دستگیری ادما محروم میکنند. خیلی از کتاب های علمای با علم رو خوندم و اگاهی برام نیاورده اما محبت خیلی ها رو هنوز که هنوز یادمه.
به بزرگواری خودتون ببخشید اگه حرفم رو رگ و بی ادبانه نوشتم. با آرزوی سلامتی و توفیق برای شما

**********

باسمه تعالی

سلام علیکم
نامه‌ی پر شکایت شما را دریافت کردم و سعی می‌کنم در ضمن چند نکته، به درد دل‌هایتان پاسخ دهم. امیدوارم این نوشتار، چراغ راهی برای تمام کسانی باشد که مانند شما، مشکلاتی حل نشده دارند. ان شاء الله

نکته‌ی اول: انتظار از خود به جای انتظار از دیگران
اگر فرق «پیشرفت کردن» و «پیشرفت دادن» را به خوبی درک کنید، خواهید فهمید که باید همیشه برای هر پیشرفتی، فقط و فقط از خودتان توقع داشته باشید و باید همیشه برای هر شکستی، فقط و فقط خودتان را سرزنش کنید.
آنچه شما نوشته‌اید، نشان از این دارد که از انسان‌های دیگر انتظار دارید شما را «پیشرفت دهند» در صورتی که نظام عالم بر این است که هر صاحب اراده و اختیاری، با جدّی گرفتن مسیرش، «پیشرفت کند». باید دست بر زانوی خودتان بگذارید و یا علی بگویید و حرکت کنید. این که از فلانی و بهمانی توقع داشته باشید برای شما دست بر زانو بگذارند و به جای شما بلند شوند، انتظار بی‌جایی است. این که انتظار داشته باشید دست بر زانوی این و آن بگذارید و بلند شوید، انتظار بی‌جایی است. این انتظار بی‌جا، مایه‌ی تمام عقب‌ماندگی‌های شماست. اینطور یادم می‌آید که در همان سال‌های دور، می‌گفتید: مادر و خواهرانم برای ازدواجم اقدامی نمی‌کنند. یعنی از مادر و خواهرتان انتظار داشتید برای ازدواج شما کاری کنند و آنان به هر دلیلی کاری نکردند و شما مجرد ماندید.

نکته‌ی دوم: تمرکز و پیگیری، رمز موفقیت
قانون جهان هستی این است که فقط کسانی که تلاش خستگی‌ناپذیر و حملات پی در پی دارند، به خواسته‌هایشان برسند. برای رسیدن به هر موفقیتی باید دو رکن را همواره داشت؛

رکن اول: تمرکز:
باید بر هدفی که در نظر دارید، تمرکز کنید. از پراکنده‌کاری و هدر دادن انرژی اهداف پراکنده و متعدد بپرهیزید. هدفتان را مشخص کنید و فقط بر آن متمرکز باشید. پس از این که هدفی را به نتیجه رساندید، هدف دیگری را بنویسید و بر آن متمرکز شوید. هیچگاه چند هدف بزرگ را برای خودتان تعریف نکنید. این کار، موجب هدر رفتن شدید انرژی و نرسیدن به تمام آن اهداف می‌شود. اگر بخواهید دو خرگوش را همزمان بگیرید، هیچکدام را نخواهید گرفت. اول یکی از خرگوش‌ها را بگیرید، سپس به دنبال خرگوش دوم بدوید.
اگر مشکلتان ازدواج است، متمرکز در باره‌ی ازدواج فکر کنید، بنویسید، پرس و جو کنید، مطالعه کنید، دخترانی که معرفی می‌شوند را پیگیری نمایید و تا زمانی که این هدف را به نتیجه نرسانده‌اید، هدف دیگری در مسیرتان قرار ندهید.

رکن دوم: پشتکار و پیگیری:
پس از این که یک هدف مشخص را در نظر گرفتید، تنها در صورتی می‌توانید به آن برسید که شبانه‌روز، تلاش کنید. هر زمان ناامیدی در دلتان طلوع کند، رسیدن به هدفتان غروب خواهد کرد. اگر از تلاش کردن خسته و ناامید شوید، به آن هدف نخواهید رسید.
اگر مشکلتان ازدواج است، شبانه‌روزی و بدون خستگی و ناامیدی، در باره‌ی ازدواج فکر کنید، بنویسید، پرس و جو کنید، مطالعه کنید، مواردی که معرفی می‌کنند را پیگیری نمایید و تا زمانی که این هدف را به نتیجه نرسانده‌اید، دست از تلاش بر ندارید. کسانی که زود ناامید می‌شوند، به جایی نمی‌رسند. موفقیت در هر زمینه‌ای فقط آغوش به روی کسانی باز می‌کند که اهل تلاش خستگی‌ناپذیر باشند. اگر شما مشکلتان در ازدواج است، برای این است که خودتان را به این بهانه تقویت کنید. شاید دیگران در ازدواج، مشکلات شما را نداشته باشند ولی آنان در زمینه‌های دیگری به مشکل بر می‌خورند و دچار کلاف سر در گم می‌شوند تا به آن بهانه خودشان را محک بزنند و تقویت کنند.
ما آمده‌ایم که با تمرکز و پشتکار، مشکلات و تضادهای زندگی‌مان را یکی بعد از دیگری، از میان برداریم و قوی‌تر شویم. اگر قرار باشد با اندک باد مخالفی دست از تلاش بردارید، امیدی به کمال و سعادتتان نخواهد بود. در روایت آمده است کسی که برای دنیایش که می‌بیند کاهلی می‌کند، برای آخرتش که نمی‌بیند، بیشتر کاهلی خواهد کرد.
اگر به خواستگاری رفتید و به جای توجه به مذهبی بودن و پاک بودنتان به شغل و ماشین و خانه داشتنتان توجه کردند، ناامید نشوید. همان بهتر که چنان دختری همسر شما و مادر فرزندان آینده‌یتان نشده است. زنی که ماشین و خانه‌ی شخصی برایش از نجابت و شرافت شوهرش ارزشمندتر باشد، لیاقت همسری شما را ندارد. او باید با مردی از جنس خودش ازدواج کند.
اگر به خواستگاری رفتید و ندادند، ناامید نشوید. باز هم تلاش کنید و از پای ننشینید تا بالاخره جفت الهی و همسر مناسبتان را بیابید. همسر مناسب، نعمت عظیم و بهره‌ی بزرگی است. در روایت است که فرمودند: مؤمن بعد از ایمان به خدا، بهره‌ای بزرگ‌تر از همسر مناسب نگرفته است. اگر همسر مناسب، نعمت بزرگی است، که هست، پس به تلاش در یافتنش می‌ارزد. تلاش کنید و او را بیابید که او نیز در جستجوی شماست.
اگر به خواستگاری رفتید و بهانه‌ی ماشین و خانه گرفتند، دست از دینتان نشویید و به نظام تربیتی خداوند برای زندگی عالی در دنیا و آخرت بدبین نشوید. نگویید دین خدا ناقص است. در همان شهر و دیار شما، دخترانی هستند که هیچ توقع مالی ندارند و فقط به دنبال مردی هستند که غیرت داشته باشد و محرم و نامحرم را مراعات کند. دخترانی هستند که لقمه‌ی حلال اندک را بر ثروت زیاد حرام ترجیح می‌دهند. دخترانی هستند که شوهر مذهبی و ریش‌دار می‌خواهند. فقط باید بگردید و مأیوس نشوید. اینقدر بگردید تا بالاخره پیدایش کنید. در این مسیر،‌ از دیگران کمک بگیرید ولی توقع نداشته باشید آنها به جای شما جستجو کنند و جفت الهی شما را پیدا نمایند.

نکته‌ی سوم: موفقیت در منهاج فردوسیان، بر مبنای عمل
یکی از مقدمات دوازدگانه‌ی استفاده از نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان،‌ اصل «عملگرایی» است. این اصل می‌گوید تا زمانی که به تک تک دستورات با همان شرایط و مقدماتی که بیان شده، به دقت عمل نکنید و بر عمل کردنتان استمرار نداشته باشید تا به استقرار برسد و ملکه‌ی وجودتان شود، نخواهید توانست روی زیبای موفقیت را دیده و تندیس پر افتخار پیروزی را در آغوش گیرید.
وقتی اعتراف می‌کنید که دست از عمل کردن برداشته‌اید، ادعای «منهاجی بودن» فایده‌ای برایتان نخواهد داشت. کسی که هزار سال نام منهاجی را بر خود ببندد ولی اهل عمل به قوانین عملی منهاج فردوسیان نباشد، خودش را فریب داده است و نتیجه‌ای نخواهد گرفت. این که بیمار به نزد طبیب برود و نسخه‌اش را بگیرد، مایه‌ی شفا نیست. بیمار باید به تک تک دستورات طبیب به دقت عمل کند تا نتیجه بگیرد.
اگر از یک غیرمنهاجی بپرسند کجای دینداری هستی؟ جواب روشنی نخواهد داشت؛ ولی یک منهاجی به روشنی می‌داند کجای دین‌داری ایستاده یعنی چه مقدار از راه را آمده و چه مقدار باقی مانده است. وقتی دست از تلاش بر می‌دارید، مثل غیرمنهاجی‌ها سردرگم و سرگردان خواهید شد و آنوقت، فرقی نخواهد داشت چهار سال قبل با منهاج فردوسیان آشنا شده‌اید یا چهل سال قبل! این سال‌هایی که بدون مراقبه و محاسبه گذشته، جزء عمر منهاجی بودنتان ندانید. خود را با خیال منهاجی بودن فریب ندهید. خیال منهاجی بودن کسی را به موفقیت و تکامل نرسانده است.

نکته‌ی چهارم: معنی درست رهبر معنوی
«رهبر معنوی مشتاقان کمال و سعادت» در تعریف من، به کسی گفته می‌شود که بتواند مشتاقان کمال و سعادت را بر اساس یک نظام تربیتی کامل و جامع، تا رسیدن به سرمنزل مقصود، رهبری کند. در تعریف «رهبر معنوی مشتاقان کمال و سعادت» نیامده که مشکلات مشتاقان کمال و سعادت را حدس بزند یا از غیب بداند و در حالی که آنان، نشسته‌اند و نظاره می‌کنند، تلاش کند تا مشکلات آنان حل شود. مشتاقان کمال و سعادت کسانی هستند که می‌گویند: «از تو به یک اشاره، از ما به سر دویدن». اگر منهاج فردوسیان و رهبر معنوی، راهکاری نداده بودند، حرف شما درست بود؛ ولی وقتی راهکارهای متعدد می‌دهند و شما عمل نمی‌کنید، نباید از منهاج فردوسیان و رهبر معنوی گله کنید. یکی از راهکارهای همیشگی و بسیار گره‌گشا برای مشکلات دنیوی، استفاده از «مهره‌ی مار» است.
در قرآن، حکایتی از بنی اسرائیل آمده که در برهه‌ای مشتاق نبودند و همین بی‌اشتیاقی، موجب شد سال‌ها به هدفشان نرسند.
«قَالُوا یَا مُوسَى إِنَّ فِیهَا قَوْمًا جَبَّارِینَ وَ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّىَ یَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِن یَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ * قَالَ رَجُلاَنِ مِنَ الَّذِینَ یَخَافُونَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِمَا ادْخُلُواْ عَلَیْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللّهِ فَتَوَکَّلُواْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ * قَالُواْ یَا مُوسَى إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُواْ فِیهَا فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ * قَالَ رَبِّ إِنِّی لا أَمْلِکُ إِلاَّ نَفْسِی وَأَخِی فَافْرُقْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ * قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً یَتِیهُونَ فِی الأَرْضِ فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ» [سوره‌ی مائده، آیات 22 تا 26]
ترجمه: گفتند اى موسى در آنجا مردمى زورمندند و تا آنان از آنجا بیرون نروند ما هرگز وارد آن نمی‌شویم. پس اگر از آنجا بیرون بروند ما وارد خواهیم شد! دو مرد از [زمره] کسانى که [از خدا] می‌ترسیدند و خدا به آنان نعمت داده بود گفتند از آن دروازه بر ایشان [بتازید و] وارد شوید که اگر از آن درآمدید قطعاً پیروز خواهید شد و اگر مؤمنید به خدا توکل کنید. گفتند اى موسى تا وقتى آنان در آن [شهر]ند ما هرگز پاى در آن ننهیم تو و پروردگارت برو[ید] و جنگ کنید که ما همین جا می‌نشینیم. [موسى] گفت پروردگارا من جز اختیار شخص خود و برادرم را ندارم پس میان ما و میان این قوم نافرمان جدایى بینداز. [خدا به موسى] فرمود [ورود به] آن [سرزمین] چهل سال بر ایشان حرام شد [که] در بیابان سرگردان خواهند بود پس تو بر گروه نافرمانان اندوه مخور.
ترجمه‌ی آزاد این آیات نورانی چنین است: بنی اسرائیل چون امیدی به پیروزی نداشتند و خودشان را دست کم می‌گرفتند، دست از تلاش برداشته بودند و اشتیاق لازم برای فتح شهر را از دست داده بودند. دو نفر از کسانی که اهل ایمان راستین بودند و امید به پیروزی داشتند، گفتند اگر همت کنید و تاکتیک جنگی درست به کار بندید و آرایش نظامی مناسب بگیرید، می‌توانید پیروز شوید و اگر ایمان به خدا دارید، بر او توکل کنید و قدم پیش بگذارید. بنی اسرائیل خسته و ناامید به حضرت موسی (علیه‌السلام) گفتند: ما از تو و پروردگارت پیروزی می‌خواهیم، پیروزی‌ای بدون زحمت و تلاش. ما همینجا می‌نشینیم و تلاش نمی‌کنیم ولی تو به کمک پروردگارت برو و بجنگ و شهر را فتح کن و دشمنان را نابود کن و وقتی شرایط دلخواه حاکم شد، ما وارد شهر شده و بر اسب رام و زین‌کرده سوار می‌شویم!
حضرت موسی (علیه‌السلام) عرض کرد خدایا من فقط اختیار خودم و برادرم را دارم و حریف این جماعت نافرمان نمی‌شوم، بین من و اینها فاصله بینداز. خدا بر اساس قانون بدون تغییرش حضرت موسی (علیه‌السلام) را دلداری داد که خیالت راحت باشد، این جماعت تنبل، ترسو و بی‌اشتیاق، به این زودی‌ها به هدف نخواهند رسید. قانون خدا این است که وقتی کسی می‌نشیند و پا روی پا می‌اندازد و از دیگران توقع دارد برایش کاری بکنند، چهل سال در بیابان‌ها سرگردان باشد و به هدف نرسد. قانون بی‌تغییر خدا این است که موفقیت به سوی کسی که با اشتیاق به سوی موفقیت حرکت نکند، نیاید.
از این داستان عبرت بگیرید و مانند بنی‌اسرائیل نباشید. دست روی دست نگذارید و پا روی پا نیندازید و بی‌خیال هدف‌هایتان نشوید. هدف‌های ارزشمندتان را جدّی بگیرید. اشتیاق داشته باشید تا کامیاب شوید.
«رهبر معنوی مشتاقان کمال و سعادت» فقط برای کسی می‌تواند کاری انجام دهد که به معنی واقعی کلمه «مشتاق» باشد. به قول شاعر:

طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق، لیک ** چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟!

وقتی کسی درد اشتیاق ندارد، حتی اگر رهبر معنوی‌ای همچون رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و امیر‌المؤمنین (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام) هم داشته باشد، هیچ بهره‌ای نخواهد برد. عمو و زن عموی پیامبر، اشتیاقی به ایمان و عمل صالح نداشتند؛ به همین دلیلِ خیلی ساده ولی بسیار مهم، از رسیدن به کمال و سعادت بازماندند و سوره‌ای در نفرینشان نازل شد و خویشاوندی با بزرگترین رهبر معنوی جهان، سودی برایشان نداشت.
خوارج نهروان علاقه‌ای به پیروی از جانشین برحق رسول خدا (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم) و رهبر معنوی بزرگ بشریت نداشتند، به همین دلیلِ ساده ولی خیلی مهم، رو در روی ولیّ الله الاعظم ایستادند و با شمشیر آن حضرت و سپاهیانشان به جهنم رفتند.
لشکر کوفه و شام اشتیاقی در پیروی از رهبر معنوی بزرگ تاریخ، حضرت اباعبد الله الحسین (علیه‌السلام) نداشتند، پس نه تنها به کمال و سعادت نرسیدند بلکه به شقاوت ابدی گرفتار آمدند.
اگر در کتاب‌های قصه‌ی عرفا خوانده‌اید که فلان عارف، فلان مشکل از شاگردش را حل کرد، بشنوید ولی باور نکنید. زیرا اولاً افراد متعددی از همین آقایانی که نام برده‌اید و نبرده‌اید را دیدم و یا از شاگردانشان شنیدم که چنین قدرت‌هایی نداشته‌اند و این حرف‌ها، ساخته و بافته‌ی قصه‌نویسان برای پرفروش شدن کتاب‌شان است. ثانیاً اگر در یک مورد توانسته‌اند مشکلی از کسی حل کنند، در هزار مورد نتوانسته‌اند کمکش کنند. موارد متعددی دیده و شنیده‌ام که تلاش‌های فلان عارف و اهل دل نتوانسته هیچ کمکی به حل مسئله کند.
اگر صاحب مسند رهبری معنوی، هنرش حل کردن مشکلات پیش پا افتاده مثل زن پیدا کردن برای فلان پسر و شوهر پیدا کردن برای فلان دختر و شفا دادن فلان بیمار و بچه‌دار کردن فلان بی‌فرزند و مانند اینها باشد، چه کسی متکفّل رساندن مشتاقان کمال و سعادت به درجات عالیه‌ی بهشت و کرامات حقیقیّه‌ی انسانیّه باشد؟!
آنانی که انجیر و نبات می‌دادند و مشکلات فرد خاصی را حل می‌کردند، میراث ارزشمند و قابل استفاده‌ای از خود باقی نگذاشتند. آیا تا کنون شنیده‌اید بزرگانی مانند محدث کلینی، شیخ الطائفه‌ی طوسی، شیخ مفید، شیخ صدوق (اعلی الله مقامهم الشریف) و امثال این بزرگان که نسل اندر نسل، بر سفره‌ی میراث معنوی آنان نشسته‌ایم و بهره می‌بریم، در کار همسریابی، شفا دادن مریض و پیدا کردن گمشده باشند؟!
این چه تفکر انحرافی و دیدگاه ناقصی است که عالمی که شما را به حضور نپذیرد، معلوم نیست تألیفش به درد کسی خورده باشد؟! و اگر حاج فردوسی برای شما زن پیدا نکند، رهبر معنوی نیست؟! این چه تفکری نادرستی است که هر کس شیر گاوتان را زیاد کند و درآمد فروشتان را بالا ببرد، رهبر معنوی خوبیست؟! شما قربانی این دیدگاه‌های ناراست خود هستید.

نکته‌ی پنجم: انتظار برای حل شدن مشکلات
تا زمانی که منتظر بمانید مشکلاتتان حل شود تا منهاجی شوید یا منهاجی بودن را جدّی بگیرید، چنان روزی نخواهد رسید. باید قدم در راه بگذارید و استواری خودتان را برای خودتان اثبات کنید تا مشکلات، آرام آرام از مسیر راهتان کنار بروند. مشکلات، حل شدنی نیست؛ بلکه حل کردنی است. مشکل به معنی تضادهایی برای حل کردن و قوی شدن، همیشه خواهد بود. شما نیاز دارید برای بزرگ شدن، با مشکلات متعددی که در مسیرتان پدید می‌آید، مبارزه و مقابله کنید. اگر از زیر بار مبارزه با مشکلات، شانه خالی کنید، بزرگ نخواهید شد. اگر منتظر باشید روزی برسد که مشکلات و درگیری‌های فکری‌تان تمام شود و به طور کامل آزاد گردید تا بتوانید صد در صد متوجه فردوس اعلا باشید، به طور قطع و یقین چنین روزی نخواهد رسید.
باید همین مشکلات و درگیری‌های فکری را مدیریت کنید تا لیاقت نشستن بر تخت‌های بلند بهشتی را بیابید. اگر فکر می‌کنید روزی بیاید که اول مدرک لیسانس بدهند، بعد درس بخوانید، چنین روزی نخواهد آمد. اگر منتظرید اول بدنتان عضلانی شود، بعد به باشگاه بروید و وزنه بزنید، چنین اتفاقی هرگز نخواهد افتاد. اگر توقع دارید اول بیماری‌تان شفا یابد بعد دارو تهیه کرده و به نسخه‌ی پزشک عمل کنید، توقع بی‌جایی دارید. اگر می‌خواهید نخست به تناسب اندام برسید و لاغر شوید، سپس رژیم بگیرید، اشتباه می‌کنید. اگر دوست دارید اول تمام ناهمواری‌های مسیر رسیدن به قلّه‌ی بهشت برایتان صاف شود، بعد قدم در راه بگذارید، به همان مرضی دچار شده‌اید که بنی اسرائیل دچار شده بودند. بنی اسرائیل به تصریح آیات فوق، می‌خواستند اول فتح و پیروزی نصیبشان شود، سپس قدمی جلو بگذارند و وارد شهر شوند.

نکته‌ی آخر: راه‌های ارتباط
همیشه بر باز گذاشتن راه ارتباط با اصحاب منهاج فردوسیان، تأکید داشته و دارم؛‌ اما گاهی بر اثر عواملی که از دست ما خارج بوده، مانند فیلتر شدن بعضی راه‌ها یا سوء استفاده از برخی درگاه‌ها، مجبور به تغییر راه و تعویض درگاه شده‌ایم. اکنون به فضل الهی، از طریق پایگاه اینترنتی (HajFerdowsi.help) تمام خدماتی که از راه‌ها و درگاه‌های دیگر داشتیم را به قدر توان و فرصت، ارائه می‌کنیم. امید است بسته شدن یک راه ارتباطی را بسته شدن هر راه ارتباطی ندانید و پر امید و نشاط، بر مسیر نورانی منهاج فردوسیان به سوی بالاترین درجات بهشت، بتازید.

موفق باشید
حاج فردوسی

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۱ نظر

  • رضا نوشته است:
  • سلام علیکم و رحمه‌الله
    پاسخ حاج فردوسی (حفظه الله) به نامه‌ی این برادر عزیز که امیدوارم مسائل و مشکلات ایشان حل شده باشد و بر مدار منهاج فردوسیان در حرکت باشند؛ بسیار بسیار مهم، راهبردی و حائز اهمیت می‌باشد و بر هر کسی که چنین دغدغه هایی دارد یا ندارد لازم و ضروری است حداقل یکبار این نامه را بخواند و از پاسخ‌ها و مفاهیم ارزشمندی که حاج فردوسی در این سطور بیان کرده‌اند نهایت درک، بهره و استفاده را ببرد ان‌شاءالله.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است