سلام علیکم
آیا همه باورهای بازدارنده را می توان کنار گذاشت؟ آن وقت رابطه علت و معلولی نقض نمیشود؟
مثال:
اگر منتظریم تا آسمان ابری شود تا ببارد به این خاطر است که باور داریم بدون ابر نخواهد بارید.
اگر منتظریم تا غذایی باشد تا گرسنگی مان بر طرف شود به این خاطر است که باور داریم که بدون غذا نمی شود گرسنگی را برطرف کرد ( البته که این مورد را مرتاض ها نقض کرد ه اند)
آیا چنین باورهایی را می توان و باید کنار گذاشت؟
راه تفکیک باورها از بایدها و نبایدها چیست؟
**********
باسمه تعالی
سلام علیکم
برای پاسخ به این سؤال، توجه شما را به دو نکتهی مهم جلب میکنم:
نکتهی اول: فرق باور با قانون
باور و قانون، یک فرق اساسی با یکدیگر دارند که اگر متوجه فرقشان نباشید، دچار انحراف شدید و سرگردانی عمیق در این مقوله خواهید شد.
قانون چیست؟
چیزهایی که تا کنون، فقط یک سوی آن رخ داده، قانون هستند. قانونها همان ستونهایی هستند که نظام جهان هستی بر آنها استوار است. تغییر قانون به اختیار انسان نیست.
مثال اول: «باران از آسمان به زمین میبارد». این گزاره، چون تا کنون همیشه اتفاق افتاده و بر عکسش را سراغ نداریم، قانون است. چنین قانونهایی را نمیتوان تغییر داد.
مثال دوم: «پریدن از بلندی در آب، صدمهی کمتری نسبت به پریدن از بلندی بر خاک، به بدن وارد میآورد». این گزاره نیز تا کنون همیشه اتفاق افتاده است و مثال نقض ندارد. پس این گزاره، قانون است و نمیتوان آن را تغییر داد.
باور چیست؟
چیزهایی که هر دو سوی آن رخ داده، باور هستند. تغییر باورها به اختیار انسان است.
مثال اول: «روستاییها نمیتوانند ثروتمند شوند». اگر بتوان حتی یک روستایی پیدا کرد که ثروتمند شده، معلوم میشود این گزاره، قانون غیر قابل تغییر نیست؛ بلکه باور است و میتوان آن را تغییر داد و نتایج متفاوتی دریافت نمود.
مثال دوم: «شهرنشینان رفاه بیشتری نسبت به روستانشینان دارند». اگر بتوانید فقط یک روستانشین پیدا کنید که نسبت به یک شهرنشین، رفاه و آسودگی بیشتری داشته باشد، توانستهاید مثال نقض برایش بیابید و معلوم میشود این گزاره، باور قابل تغییر است و قانون غیرقابل تغییر نیست.
وقتی فرق اصلی «قانون» و «باور» را به خوبی متوجه شوید، کمر همت میبندید تا باورها را از قانونها بازشناسی کنید و باورهای محدودکننده و بازدارنده را به باورهای پیشبرنده تبدیل نمایید.
نکتهی دوم: تمام باورهای بازدارنده بد نیستند.
باورها بر اساس این که موجب رسیدن به هدف میشوند یا موجب نرسیدن، به «پیشبرنده» و «بازدارنده» تقسیم میشوند. این تقسیم، فارغ از این است که هدف، «ارزشی» یا «ضدارزش» است. برای رسیدن به هدفها، چه ارزشی و چه ضدارزش، باید باورهای «پیشبرنده» داشت و باورهای «بازدارنده» را کنار گذاشت.
ساز و کار جهان هستی بر این استوار شده است که دیدگاه متناسب با هدف، موجب رسیدن به هدف میشود و دیدگاه متضاد با هدف، مانع از رسیدن به هدف است.
تعیین این که «هدف خاص» ارزشی است یا ضدارزش، با نظام تربیتی است. بهترین نظام تربیتی، نظام تربیتی وحی است که از جانب خدای تعالی برای هدایت بشر فرستاده شده است. بهترین نظام تربیتی وحیانی در زمان ما، نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان است.
هر گاه هدفی از منظر نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان، ارزشی باشد، باید باورهای رساننده به آن را در ذهنتان ایجاد کنید و باورهای بازدارندهاش را حذف نمایید.
مثلاً وقتی هدفتان خواندن نمازهای واجب یومیه در اول وقت آن باشد، چون این کار از منظر نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان، ارزشی است، باید باورهای پیشبرنده نسبت به آن ایجاد کنید. مثل این که:
نماز خواندن در اول وقت، موجب خشنودی خداست؛
نماز خواندن در اول وقت، موجب گشایش روزی مادی و معنوی میشود؛
نماز خواندن در اول وقت، موجب شادی پیامبر خدا و اهل بیت طاهرینشان (علیهمالسلام) میگردد؛
نماز خواندن در اول وقت، مایهی کسب موفقیتهای دنیوی و اخروی است؛
نماز خواندن در اول وقت، موجب رسیدن به کمال واقعی و سعادت ابدی میگردد.
این گونه باورها، اگر ایجاد شوند شما را در رسیدن به هدف ارزشیتان (نماز اول وقت) تشویق و یاری میکند.
و نیز باید باورهای بازدارنده نسبت به آن را حذف کنید؛ مثل این که:
نماز خواندن در اول وقت، نشانهی بیکار بودن انسان است. فقط آدمهای بیکار هستند که اول وقت نماز میخوانند؛
نماز خواندن در اول وقت، موجب از دست دادن مشتریهایی است که در آن ساعت مراجعه میکنند؛
نماز خواندن در اول وقت، کار خشکه مقدسهاست؛
خود را مقیّد کردن به نماز خواندن در اول وقت، انسان را محدود میکند و باید همیشه گوشش به اذان باشد؛
خود را مقیّد کردن به نماز خواندن در اول وقت، موجب میشود گاهی اوقات مجبور باشی از خواب شیرین دست بکشی؛
خود را مقیّد کردن به نماز خواندن در اول وقت، موجب میشود گاهی اوقات مجبور باشی قرارهای مهم کاری را جابجا کنی یا لغو نمایی؛
خود را مقیّد کردن به نماز خواندن در اول وقت، موجب میشود گاهی اوقات مجبور باشی از غذاخوردن بازایستی؛
خود را مقیّد کردن به نماز خواندن در اول وقت، مجبورت میکند وسط شنا، فوتبال، تماشای فیلم مورد علاقه، بازیهای آنلاین یا دستهجمعی و اینگونه تفریحات، دست از خوشیات بشویی و چشم بر شادیات ببندی.
این گونه باورها، اگر حذف نشوند، شما را از رسیدن به هدف ارزشیتان (نماز اول وقت) باز میدارند.
در نقطهی مقابل، هر گاه هدفی از منظر نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان، ضد ارزش باشد، باید باورهای بازدارندهاش را ایجاد کنید و باورهای پیشبرندهاش را حذف نمایید.
مثلاً وقتی هدفتان نوشیدن شراب باشد، چون این کار از منظر نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان، ضدارزش است، باید باورهای بازدارنده نسبت به آن ایجاد کنید. مثل این که:
شرابخوار را خدا دوست ندارد؛
شرابخواری مایهی تنگی روزی مادی و معنوی میشود؛
شرابخوار دشمن پیامبر خدا و اهل بیت طاهرینشان (علیهمالسلام) است؛
شراب خوردن، مایهی از دست دادن موفقیتهای دنیوی و اخروی است؛
شراب خوردن موجب نرسیدن به کمال واقعی و سعادت ابدی میگردد.
شرابخوار تشنه میمیرد و تشنه برانگیخته میشود و تشنه به جهنم افکنده میشود.
این گونه باورها، اگر ایجاد شوند شما را از رسیدن به هدف ضدارزشیتان (شرابخواری) باز میدارند.
و نیز باید باورهای پیشبرنده نسبت به آن را حذف کنید؛ مثل این که:
شرابخواری نشانهی مردی است؛
شرابخواری مایهی باز شدن چاکراها میشود؛
شراب خوردن لذت دارد؛
حافظ شیرازی خیلی از دُردیکشان (شرابخوارهای حرفهای) تعریف و تمجید کرده است؛
شراب موجب بالا رفتن ایمنی بدن در مقابل ویروس و میکروب است.
این گونه باورها، اگر حذف نشوند، شما را به هدف ضدارزشیتان (شرابخواری) میرسانند.
نتیجهی نهایی: فرق باور و قانون را به خوبی درک کنید. هدفهایتان را بر اساس نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان انتخاب کنید. باورهای پیشبرنده و بازدارندهیتان را به تناسب ارزشی و ضدارزش بودن هدفتان ایجاد کنید.
موفق باشید
حاج فردوسی
خدا بهتون سلامتی بده استاد.