سلام استاد فردوسی
در سالگرد درگذشت استاد شجریان، خسرو آواز و نوای ماندگار ایران زمین، میخواستم نظرتان را در مورد ایشان و در مجموع، خوانندگان سنتی بدانم.
با تقدیم احترام
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
در کشور اسلامی، بخصوص در کشوری مانند ایران که دین رسمیاش، «شیعهی اثنیعشری» است، باید هر فردی از افراد جامعه، جایگاهی متناسب با شغل خود داشته باشد. صاحبان مشاغل حلال، باید احترام و ارزش داشته باشند؛ ولی نباید به صاحبان مشاغل حرام، هیچ احترامی گذاشته شود تا از مسیر باطل خود برگردند و راه درست امرار معاش را در پیش گیرند.
پرواضح است که در جامعهی اسلامی، باید برای تعریف «شغل حلال» و «شغل حرام» به فقه آل محمد (علیهمالسلام) مراجعه کرد و این دستهبندی را از دیدگاه وحی، مشخص نمود.
هر گاه احترام افراد برای شغل، جابجا شود به نحوی که صاحبان مشاغل حرام، محترم شمرده شوند و صاحبان مشاغل حلال، احترام کمتری نسبت به صاحبان مشاغل حرام داشته باشند، مصیبت عظیمی پیش میآید که ریشههای اعتقادی جامعه را میپوساند و موجب پژمرده شدنِ باورهای دینی جامعه میگردد.
مع الاسف، برخی از مردمانی که خود را مسلمان میدانند، به این نکته، توجه ندارند که صاحبان حِرَف و مشاغل را از دیدگاه شرع انور بنگرند نه از دیدگاه هنر، میهنپرستی و غرب معنویتگریز.
بر اساس دیدگاه اسلام عزیز، معلمی که سواد و علم به کودکان میآموزد، شغل حلال دارد.
چوپانی که گوسفندانی میپروراند تا خود و خانواده و جامعهاش را از شیر و گوشت و پشم و چرم و کود آنها بهرهمند سازد، شغل حلالی دارد.
کسی که تعدادی مرغ دارد و تولید گوشت مرغ و تخم مرغ میکند، صاحب شغل حلال محسوب میشود.
کسی که دلّالی میکند و فروشنده و خریدار را به هم میرساند، شغل حلال دارد.
کسی که نان خشک و پلاستیک کهنه میخرد، شغل حلال دارد.
کسی که زبالهها را از سطح خیابان جمع میکند و کوچهها و جویها را جارو میکشد، شغل حلال دارد.
کسی که در بازار، باربری میکند، شغل حلال دارد.
کسی که چاه مزبله را تخلیه کرده و به مصرف باروری مزارع میرساند، شغل حلال دارد.
در مقابل، برخی مشاغل، حرام است همانند شرابسازی و شرابفروشی، رساندن دو حرام به یکدیگر برای زنا و لواط، ربا خواری، قماربازی، فروختن اسلحه به دشمنان مسلمین و مطربی.
در جواب سؤال شما، سخن را در همین شغل اخیر، یعنی مطربی ادامه میدهیم. مطربی، همان کاری است که به فارسی به آن، نوازندگی و خوانندگی میگویند. افرادی در جامعه هستند که از طریق آلات موسیقی، تولید نغمات میکنند و همراه آن، اشعاری میخوانند.
اگر کسی مطرب باشد، هیچ جایگاه ارزشمندی در جامعهی اسلامی ندارد؛ زیرا اسلام عزیز، نوازندگی و خوانندگی را ممنوع میشمارد. حتی ساختن آلات موسیقی و فروختن آن نیز حرام است. همچنین آموزش دادن موسیقی و خوانندگی، حرام شمرده شده است.
حال، فرض کنید کسی تمام عمرش را در یادگرفتن و یاددادن نوازندگی و خوانندگی گذاشته باشد، به چنین شخصی، «مطربِ پیر» یا «پیرمطرب» گفته میشود.
«محمد رضا شجریان» از مصادیق «پیر مطرب» است. کسی که تمام عمر هشتاد سالهاش را در خواندن و نواختن گذراند. تمام کاری که پیرمطرب شجریان در سراسر عمرش انجام داده، در دو کار، خلاصه میشود:
اول: غزلیات عاشقانهی بسیاری را همراه با موسیقی، خوانده و به صورت ترانه و تصنیف، به جامعهی اسلامی، تزریق کرده است.
دوم: کلاس تعلیم خوانندگی و نوازندگی دایر کرده و جمعی از فرزندان جامعهی اسلامی را برای دو رشتهی ممنوع خوانندگی و نوازندگی، آموزش داده است.
این «پیرمطرب» نه در انقلاب اسلامی نقش مثبتی داشت و نه در هشت سال دفاع مقدس! در جریان فتنه با بیبیسی مصاحبه کرد و علیه اسلام، موضع گرفت. یک بار در عمرش «ربنا» خواند که در وقت افطار پخش میشد ولی از شدت شقاوت و قساوت، همان را هم دریغ نمود. نه به حج و عمره و عتبات عالیات رفت و نه به ساحت ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) اظهار ارادت کرد. وقتی از مخالفت اسلام با موسیقی سخن میگفت، چهرهاش پر از نفرت از اسلام عزیز میشد و چنان پرنخوت و تکبر سخن میگفت که نگاه کردن به چهرهاش و گوش دادن به کلامش، ظلمتآور بود.
تمام درآمدش از خوانندگی و نوازندگی و تعلیم اینها بود که بر طبق فقه آل محمد (علیهمالسلام) حرام است؛ پس پیرمطرب، تمام سلولهای وجودش از حرام روییده بود.
علی القاعده، امت اسلام، نباید هیچ جایگاهی برای چنین پیرمطربی قائل باشند. یعنی وقتی پیرمطرب دچار بیماری جسمی شد، نباید مردم مسلمان به او و بیماریاش اهمیت میدادند، ولی رسانههای مدعی اسلام و تشیع، خبر کسالت پیرمطرب فتنهجو را منتشر نمودند!! همچنین وقتی پیرمطرب به جهنم رفت، برایش ناله و مویه کردند! مگر این مسلمانان نمیدانند که «مطرب» در میان امت اسلامی، به اندازهی سگ گله و سگ نگهبان مزرعه هم ارزش ندارد؟!
اگر پیرمطرب در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) میزیست، وقتی مریض میشد، کسی به عیادتش نمیرفت و اگر میمُرد، کسی به تشییع جنازهاش نمیرفت و به یادش، مجلسی برپا نمیکردند؛ زیرا اگر پیرمطرب بمیرد، ارواح انبیاء و اوصیاء و شهداء (علیهمالسلام) به استقبال روح کثیفش نخواهند آمد. قبرش حفرهای از حفرههای آتش جهنم خواهد بود و فردای قیامت، در صورتی محشور خواهد شد که دایرهای آتشین در کف دارد و فرشتگانی با گرزهای آتشین بر سرش میکوبند!
به هوش باشید عملکرد اشتباه مردمی که ادعای اسلام و تشیّع دارند، شما را دچار سرگردانی نکند. مطرب، هیچ شأن و منزلتی در جامعهی اسلامی و منظومهی تفکر شیعی ندارد. زیستن مطرب، «نکبت» و مُردنش، «ذلت» است. هر چه زنده بماند، گناه میکند و هر گاه بمیرد، ذلیلانه وارد آتش جهنم خواهد شد.
به هوش باشید، مبادا مطرب را به نام «هنر» و «هنرمند» و با عناوین فریبنده همانند «افتخار آواز ایرانی» یا «صدای ماندگار» یا «خسرو آواز ایران» بر اندیشهی شما تحمیل نمایند. مطرب، مطرب است چه آن کسی باشد که در کورهدهات، در عروسیهای محلی، ساز و نقاره و صُرنا میزند و چه آن کسی باشد که با کت و شلوار شیک و کروات قرمز، بین اروپا و آمریکا در تردد است و تور اروپایی و آمریکایی میگذارد و اینجا و آنجا، کنسرت اجرا میکند.
به هوش باشید و بدانید که درآمد مطرب، حرام است، چه کلاهش را جلو تماشاچیها بگیرد و پول خُرد جمع کند و چه بلیط کنسرتهایش به بازار سیاه برود و چند برابر قیمت، خرید و فروش شود. در آمد مطرب، از راه خوانندگی و نوازندگی، حرام است، چه شنوندگان، دلشان بسوزد و پشیزی کمکش کنند و چه بلیط کنسرتهایش را با علاقهی وافر بخرند و به دست آوردن یک صندلی در سالن اجرای او را غنیمتی بزرگ بشمارند.
به هوش باشید که مطرب، مطرب است و صدقه دادن از مالی که از مطربی جمع کرده، پاداش اخروی ندارد. چه دهلزن و نقارهزن دهاتی باشد و درآمد ساز و نقاره زدن در عروسی را صرف بچههای یتیم کند و چه پیرمطرب فتنهجو باشد و در آمد کنسرتش را برای زلزلهزدگان بم بدهد. گر چه اگر جامعه، واقعاً اسلامی بود، نباید اجازه میدادند کسی از راه مطربی، مال حرام کسب کند و برای مردم مسلمان زلزلهزده بفرستد! و زلزلهزده هم نباید در غیر اضطرار، چنین پول حرامی را قبول کند، اگر بداند از راه مطربی به دست آمده است.
نتیجهی کلام، این شد که در احترام افراد، حلال یا حرام بودن شغل و محل درآمدش، باید مدّ نظر قرار گیرد و کسی که شغل و درآمد حرام دارد، بر کسی که شغل و درآمد حلال دارد، برتری داده نشود؛ و الاّ باورهای دینی جامعه، به شدت آسیب خواهد دید.
و سخن آخر، این که مطرب، هر گاه در فسق خود پیر شود، گلیم سیاهی است که به آب زمزم و کوثر، سفید نتوان کرد. به جای توجه و تعظیم مطرب و «پیرمطرب» فکری به حال اصلاح اعتقادات و اعمالتان کنید که قیامت و محاسبهی اعمال، حق است.
خداوند متعال، ما و شما را از فتنههای پنهان آخرالزمان در امان بداراد.
موفق باشید
حاج فردوسی