با سلام و عرض احترام
من و همسرم قصد داریم مادر و پدر بشویم و من به دلیل آنکه میخواهم خود و زندگی و فرزندانم منهاجی باشند طبق دستورات عملی و نظری کتاب استاد پیش میرم، اما برای من سوال هست، قبل از بچه دار شدن باید چه کار هایی کنیم؟ از نظر معنوی، تغذیه، شنیداری و…؟
چقدر باید از منهاجی بودنم بگذره تا من بچه دار بشم؟ چون بنده تازه کتاب هارو گرفتم و مطالعه میکنم و سعی میکنم انجام بدم و میدونم اگه صفاتی که دوست دارم فرزندم داشته باشه خودم نداشته باشم یا همسرم نداشته باشن فرزندم هم ندارن.
و در کتاب ها به جز مواردی که راجب تغذیه بعد از هفته اول فرزند آوری بود نکته ای ذکر نشده بود، من سن کمی دارم و بیست ویک ساله هستم. دوست دارم فرزندم منهاجی بشه و تجربه ای ندارم همچنین دوست ندارم از تجربه دیگران استفاده کنم چون فرزندانی که دارند نمونه هایی نیستند که بخواهم فرزند من هم همانطور شود! دوست دارم بدانم به چه چیزهایی باید فکر کنم چه کارهایی قبل از بارداری و در حین باردای باید انجام بدم؟
من در رابطه با رزق بچه که خیلی از افراد الان بابتش نگرانن و بابت همین فرزند نمی آورند نگرانی ندارم الحمدلله.. اما،نگرانی من در رابطه با فرزندم هست.،که قراره تو این دنیا بعد از من باشه و اون دنیا جوابگوی طرز تربیتش باشم! ازتون خواهرانه میخوام کمکم کنید که به مقصودی که در ذهنم هست برسم. منظورم تربیت یک فرزند منهاجی هست و کارهایی که از قبل بارداری باید انجام بدم تا بعد از به دنیا آمدنش را لطفا برای من روشن کنید و بیشتر توضیح بدید.
حتی اگه لازم باشه فرزندم رو میارم و نزد استاد بزرگ میکنم.
بنده یک تازه وارد سردرگمم لطفا کمکم کنید. میخواهم مادری باشم که خدا به آن افتخار کند.
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
نکتهای که میخواهم برایتان بنویسم، خیلی با آنچه تا کنون شنیدهاید، متفاوت است و احتمالاً در نگاه اول، از آن متعجب و شاید وحشتزده شوید.
یکی از مباحث بسیار مهم اعتقادی که معمولاً از طرف جامعهی مذهبی، مورد غفلت و بیمهری قرار میگیرد، بحث «توحید در هدایت تکوینی» است. توحید در هدایت تکوینی، به این معنی است که فقط و فقط، ذات مقدس الله تبارک و تعالی میتواند شوق رسیدن به درجات عالیه را در قلب انسانها قرار دهد و شعلهی عشق به کمالات واقعی را در تنور جان بشر برافروزد.
توحید در هدایت تکوینی به این معنی است که فقط و فقط خدای تعالی میتواند قلب بندهاش را به سوی معنویت، هدایت کند. حتی استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) به تصریح قرآن کریم، این قدرت را ندارند که کسی را دلگرم به معنویت سازند. خدای تعالی میفرماید: «إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ» [سورهی قصص، آیهی 103]
ترجمه: در حقیقت تو [ای پیامبر باعظمت] هر که را دوست داری نمیتوانی راهنمایی کنی لیکن خداست که هر که را بخواهد راهنمایی میکند و او به راهیافتگان داناتر است.
توحید در هدایت تکوینی به این معنی است که گرم کردن دل و روشن کردن چراغ هدایت در قلب، فقط از قدرت خدای تعالی بر میآید و هیچ بشری، قدرت چنین کاری ندارد.
بر اساس این باور صحیح، هر کسی بخواهد دیگری را مشتاق کمال و سعادت کند، شکست خواهد خورد؛ خواه آن شخص، پیامبر خدا یا مرجع تقلید یا پدر دلسوز یا مادر فداکار باشد. خدای تعالی این سهم را برای خودش برداشته و هیچ کسی را در آن شریک نکرده و نخواهد کرد. وقتی بزرگترین پیامبر الهی، عاجز از هدایت تکوینی انسانهاست، به این معنی که نمیتواند دل رمیدهی کسی را به سامان آورد، از امثال ما انسانهای معمولی، چه انتظاری است؟!
قرآن کریم، با اصرار بر «توحید در هدایت تکوینی»، با لحنی توبیخی میفرماید: «أ تُریدونَ أنْ تَهْدوا مَنْ أضَلَّ اللهُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللهُ فَلَنْ تَجِدَ لَـهُۥ سَبیلًـا» [سورهی نساء، آیهی 88]
ترجمه: آیا میخواهید کسی را که خدا در گمراهیاش وانهاده است به راه آورید و حال آنکه هر که را خدا در گمراهیاش وانهد، هرگز راهی برای [هدایت] او نخواهی یافت.
بر این اساس، آنچه از شما به عنوان مادر بر میآید، دعوت کردن فرزندتان به خوبیها و ایجاد بستری برای اصلاح و تربیتش است، اما باید توجه داشته باشید که هدایت به معنی ایجاد انگیزه و شوق، منحصر در ذات مقدس پروردگار عالمیان است و بس.
شما فقط میتوانید به فرزندتان بگویید: بهشتی هست با این لذتهای عالی و جهنمی هست با این عذابهای عظیم، پس ای فرزند، به وعدههای خداوند متعال، امیدوار باش و وعیدهایش را باور کن و چنان زندگی کن که در جهان پسین، گرفتار جهنم نباشی و از لذتهای بهشتی، در بالاترین اندازهاش بهرهمند گردی. اگر شنید و قبول کرد، خوش به حالش و اگر شنید و قبول نکرد، وای بر او و باز هم وای بر او.
شما اگر توفیق الهی همراهتان شود، فقط میتوانید خودتان را اصلاح کرده و از درکات جهنم نجات داده به درجات عالیهی بهشت برسانید؛ ولی نباید انتظار داشته باشید که بتوانید فرزندتان را مشتاق کمال و سعادت کنید. فرزند شما فقط از مجرای بدن شما به دنیا میآید ولی روحش از مجرای روح شما نیست. شاید با برخی خوراکیها، بتوانید جسمش را اندکی تغییر دهید ولی نخواهید توانست بر روحش تأثیر زیادی بگذارید.
آنچه از ناحیهی استادان معظم منهاج فردوسیان (علیهم السلام) در باب تربیت فرزند رسیده و معتبر است، در قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان جمعآوری شده است. در این زمان، غیر از همین چند قاعده و قانون، هیچ دستور ارزشمند و در خور توجهی از ناحیهی خدای تعالی به ما نرسیده است و کسانی که صدها دستور العمل برای تربیت فرزند میآورند، بافتههای خودشان را به نام دین و خدا اظهار میکنند که از منظر دکترین منهاج فردوسیان، ارزشی ندارد و مردود است.
توصیه میکنم قواعد نظری و قوانین عملی مربوط به فرزند را به دقت بخوانید و مراعات کنید و کوچک مشمارید و البته از دعا غافل نشوید که دعا، تأثیر زیادی دارد.
توصیهی پایانی این است که فکر نکنید اگر فرزندان خوب و صالحی تربیت کردید، بهرهی زیادی نصیبتان میشود. بهرهی زیاد، در اصلاح دیدگاهها و اعمال خودتان است. اگر بتوانید به مقام منیع «الذین آمنوا و عملو الصالحات» مشرف شوید، مهم نیست فرزندتان صالح باشد یا طالح. تصریح قرآن کریم این است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ لاَ یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ» [سورهی مائده، آیهی 105]
ترجمه: اى کسانى که ایمان آوردهاید به خودتان بپردازید، هر گاه شما هدایت یافتید، آن کس که گمراه شده است به شما زیانى نمیرساند.
حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) فرزند ناخلفی به نام «زید النار» داشتند که برادر امام رضا (علیه السلام) بود و حضرت امام هادی (علیه السلام) فرزند ناخلفی به نام «جعفر کذّاب» داشتند که برادر امام عسکری (علیه السلام) و عموی استاد حاضر (روحی فداه) بود؛ ولی زیانی به آن حضرات نرسید.
امیدوارم در این چند خط، توانسته باشم اساس باورتان را تغییر داده و باور صحیحِ «اصلاح اعتقادات و اعمال خود» را جایگزین خیال شیرینِ «مادر نمونه شدن» کنم.
موفق باشید
حاج فردوسی