سلام
احساس میکنم اظهار نظر شما در مورد کتاب «مفاتیح الحیاة»، مغرضانه است. این کتاب را جمعی از محققان حوزه علمیه قم و تحت اشراف حضرت آیت الله جوادی آملی نوشتهاند و حتماً احادیثی که در آن به کار رفته، از منابع معتبر شیعه است. لطفاً اگر نقدی بر اعتبار احادیث این کتاب دارید، مستند و با نشانی دقیق بیان کنید.
متشکرم
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
این کتاب پر تیراژ و پرفروش، چنان است که وقتی شیعهی غیور، نگاهی به فهرست منابعش میاندازد، غباری از غم بر دلش و عرقی سرد بر پیشانیاش مینشیند؛ زیرا با سیاههای بلند از کتابهای مخالفین و ناصبیها و سران سقیفه مواجه میشود که به عنوان منابع این کتاب، مورد استفاده قرار گرفته است. سعی میکنم مستندات این کتاب را در قالب آمار و ارقام، بررسی کنم تا عمق اشکالی که در این کتاب مخفی شده، روشن گردد.
در کتاب مفاتیح الحیاة، 2701 آیه و روایت آمده است.از این مقدار، 279 تای آن، «آیه» و 2422 تای آن، «روایت» است. از مجموع 2422 روایتی که در این کتاب به آنها استناد شده؛
242 روایت از کتابهای حدیثی اصحاب سقیفه نقل شده است. (بنگرید به: آمار دقیق روایات کتابهای حدیثی عامه)
12 روایت از کتابهای غیرحدیثی اصحاب سقیفه نقل شده است. (بنگرید به: آمار دقیق روایات کتابهای غیر حدیثی عامه)
110 روایت از کتابهای حدیثی واسطه، نقل شده است. (بنگرید به: آمار دقیق روایات کتابهای حدیثی واسطه)
38 روایت از کتابهای کماعتبار شیعه نقل شده است. (بنگرید به: آمار دقیق روایات کتابهای کماعتبار شیعه)
2 روایت از کتابهای غیرحدیثی شیعه نقل شده است. (بنگرید به: آمار دقیق روایات کتابهای غیر حدیثی شیعه)
با این حساب، یکششم از روایات مفاتیح الحیاة، یعنی 404 روایت از 2422 روایت این کتاب، ضعیف یا نامعتبر یا مشکوک است و برای دریافت قسمتی از مبانیِ آن، دست به سوی دشمنان اهل بیت (علیهمالسلام) دراز شده است؛ دشمنانی همانند اسماعیل بخاری، مسلم نیشابوری و احمد حنبل که از سران و بزرگان نواصب به شمار میآیند و همواره عالماً و عامداً کوشیدهاند چراغ پرفروغ اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) را خاموش سازند.
آیت الله جوادی آملی در مقدمهی این کتاب مینویسد: «پیام کتاب مفاتیح الحیاة تنها گشودن راه زندگی متمدّنانه و متدیّنانه بشر نیست، بلکه بازکردن راز مُهرشده کیفیت زندگی هر چیزی است که از هستی، سهمی دارد»
آیا شایسته است برای تدوین چنین کتابی که مدعی است پیامش بازکردن رازِ مُهر شدهی کیفیت زندگی است، دست به دامان روایات اصحاب سقیفه شد؟! مگر در حدیث معتبر نیامده است:
عَنْ فُضَیلِ بْنِ یسَارٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیهالسلام) یقُولُ: «کُلَّمَا لَمْ یَخْرُجْ مِنْ هَذَا الْبَیتِ فَهُوَ بَاطِلٌ» [بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، جلد 1، صفحهی 511، باب النوادر فی الأئمة و أعاجیبهم]
ترجمه: هر چیزی که از این خانه بیرون نیامده باشد، باطل است.
آیا روایات صحیح بخاری، صحیح مسلم و مسند احمد حنبل، «مِنْ هَذَا الْبَیتِ» است؟! آیا به صِرف این که سخنی را دشمنان خاندان عصمت و طهارت (علیهمالسلام) به رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) نسبت دهند، «مِنْ هَذَا الْبَیتِ» محسوب میشود؟!
آیا همین که بنا شد در مستحبات و مکروهات سخن بگوییم نه در واجبات و محرّمات، مجوّز در تسامح تا این حد میشود؟! یعنی به فرض این که «تسامح در ادلّهی سنن» را قبول کردیم، آیا دامنهاش اینقدر وسیع و بیحساب است که روایات کتابهای حدیثی مخالفین خاندان عصمت و طهارت (علیهمالسلام) را هم شامل میشود؟!
آیا شیعه و میراث روایی اهل بیت طاهرین (علیهمالسلام) اینقدر ناقص است که برای تدوین برنامهی تربیتی خود، نیازمند گزارشهای پیروان عمر خطاب باشیم؟!
گاهی احساس میشود نوعی تعمّد در بها دادن به منابع عامه وجود داشته و آگاهانه خواستهاند نام مخالفین، برجسته گردد. به عنوان مثال، روایت 3 از صفحهی 493، منقول از جامع صغیر جلال الدین سیوطی است در حالی که همین روایت، با اندکی اختلاف، در نهج البلاغه آمده است و نیازی نبود با بودنِ سندی به مقبولیت نهج البلاغه، دست به سوی جامع صغیر دراز کنند. سخن امیر المؤمنین (علیهالسلام) در نهج البلاغه این است:
وَ قَالَ (علیهالسلام): «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً [یخْتَصُّهُمْ] یخْتَصُّهُمُ اللَّهُ بِالنِّعَمِ لِمَنَافِعِ الْعِبَادِ فَیقِرُّهَا فِی أَیدِیهِمْ مَا بَذَلُوهَا فَإِذَا مَنَعُوهَا نَزَعَهَا مِنْهُمْ ثُمَ حَوَّلَهَا إِلَى غَیرِهِم» [نهج البلاغة، شریف رضی، صبحی صالح، صفحهی 551، حکمت 425]
یعنی به راحتی میشد همان معنی را با تکیه بر روایت نهج البلاغه افاده کرد، نه با تکیه بر روایت جامع صغیر سیوطی.
آمار دقیق روایات کتابهای حدیثی واسطه:
کتابهای واسطه چیست؟
کتابهایی است که تمام روایاتش از کتابهای حدیثی قبل از خود بوده و فقط احادیث را با نظم جدیدی در کنار هم قرار داده است. این گونه کتابها در نزد حدیثپژوهان، ارزش مراجعه و آدرسدهی ندارند، بلکه باید حدیث را از کتاب اولیهای که از آن نقل کرده، آدرس بدهند. آدرس دادن از کتابهای واسطه، به دلیل در دسترسبودن، قابل توجیه است ولی باید در کنار آدرس از کتاب واسطه، آدرس کتاب اصلی نیز ذکر شود. البته این کار در موارد معدودی در کتاب مفاتیح الحیاة انجام شده ولی جا داشت در تمام موارد، مراعات شود.
● بحار الانوار (59 مورد):
این کتاب، تألیف ملا محمد باقر مجلسی (متوفای 1111 هـ . ق) است. بحار الانوار، در قرن یازدهم هجری قمری تألیف شده و فقط جمعآوری از منابع قبل از خود است. برای پی بردن به قوت یا ضعف احادیث این کتاب، باید به ارزش و اعتبار منبع اصلی آن نگاه کرد. پس برخی روایاتی که به نقل از بحار الانوار آمده، قوی و معتبر است ولی آدرس کتاب اصلی بیان نشده است و برخی دیگر از روایاتی که از بحار الانوار نقل شده، منبع اصلیاش ضعیف و غیرقابل اعتناست. در مجموع، شایسته نبود که بعضی پایههای معارف در مفاتیح الحیاة بر روایات این کتاب، بدون در نظر گرفتنِ مصدر اصلی بنا گردد.
آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 75، پاورقی 5؛ صفحهی 89، پاورقی 7؛ صفحهی 98، پاورقی 4؛ صفحهی 98، پاورقی 5؛ صفحهی 101، پاورقی 2؛ صفحهی 105، پاورقی 1؛ صفحهی 105، پاورقی 3؛ صفحهی 110، پاورقی 1؛ صفحهی 111، پاورقی 1؛ صفحهی 128، پاورقی 5؛ صفحهی 143، پاورقی 5؛ صفحهی 193، پاورقی 1؛ صفحهی 220، پاورقی 3؛ صفحهی 220، پاورقی 5؛ صفحهی 228، پاورقی 5؛ صفحهی 237، پاورقی 3؛ صفحهی 247، پاورقی 1؛ صفحهی 265، پاورقی 2؛ صفحهی 267، پاورقی 2؛ صفحهی 273، پاورقی 2؛ صفحهی 284، پاورقی 4؛ صفحهی 289، پاورقی 5؛ صفحهی 291، پاورقی 2؛ صفحهی 356، پاورقی 3؛ صفحهی 383، پاورقی 2؛ صفحهی 402، پاورقی 3؛ صفحهی 403، پاورقی 4؛ صفحهی 426، پاورقی 1؛ صفحهی 427، پاورقی 1؛ صفحهی 477، پاورقی 5؛ صفحهی 504، پاورقی 3؛ صفحهی 519، پاورقی 2؛ صفحهی 521، پاورقی 1؛ صفحهی 531، پاورقی 1؛ صفحهی 543، پاورقی 1؛ صفحهی 544، پاورقی 5؛ صفحهی 585، پاورقی 6؛ صفحهی 602، پاورقی 1؛ صفحهی 602، پاورقی 4؛ صفحهی 626، پاورقی 4؛ صفحهی 627، پاورقی 1؛ صفحهی 629، پاورقی 2؛ صفحهی 659، پاورقی 3؛ صفحهی 665، پاورقی 4؛ صفحهی 665، پاورقی 5؛ صفحهی 666، پاورقی 1؛ صفحهی 674، پاورقی 4؛ صفحهی 675، پاورقی 2؛ صفحهی 677، پاورقی 5؛ صفحهی 680، پاورقی 5؛ صفحهی 692، پاورقی 5؛ صفحهی 709، پاورقی 3؛ صفحهی 710، پاورقی 2؛ صفحهی 753، پاورقی 3؛ صفحهی 754، پاورقی 1؛ صفحهی 755، پاورقی 2؛ صفحهی 758، پاورقی 2؛ صفحهی 758، پاورقی 3؛ صفحهی 758، پاورقی 4.
● مستدرک الوسائل (47 مورد):
این کتاب، تألیف میرزا حسین محدث نوری (ره) است. این کتاب، مجموعهای عظیم از احادیث ائمهی اطهار (علیهمالسلام) در بارهی مسائل و احکام شرعی است که در استدراک کتاب «وسائل الشیعه» شیخ حر عاملی نگاشته شده است. این کتاب، مشتمل بر بیست و سه هزار روایت است که در وسائل الشیعه نیامده است. مستدرک الوسائل، در قرن سیزدهم هجری قمری تألیف شده و فقط جمعآوری از منابع قبل از خود است. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 71، پاورقی 4؛ صفحهی 90، پاورقی 2؛ صفحهی 105، پاورقی 2؛ صفحهی 106، پاورقی 1؛ صفحهی 109، پاورقی 2؛ صفحهی 110، پاورقی 2؛ صفحهی 110، پاورقی 6؛ صفحهی 122، پاورقی 2؛ صفحهی 123، پاورقی 4؛ صفحهی 132، پاورقی 5؛ صفحهی 143، پاورقی 4؛ صفحهی 146، پاورقی 5؛ صفحهی 191، پاورقی 1؛ صفحهی 215، پاورقی 7؛ صفحهی 221، پاورقی 1؛ صفحهی 223، پاورقی 2؛ صفحهی 234، پاورقی 2؛ صفحهی 235، پاورقی 5؛ صفحهی 262، پاورقی 1؛ صفحهی 358، پاورقی 3؛ صفحهی 359، پاورقی 2؛ صفحهی 375، پاورقی 3؛ صفحهی 389، پاورقی 7؛ صفحهی 416، پاورقی 3؛ صفحهی 422، پاورقی 2؛ صفحهی 441، پاورقی 2؛ صفحهی 454، پاورقی 5؛ صفحهی 475، پاورقی 1؛ صفحهی 495، پاورقی 3؛ صفحهی 500، پاورقی 5؛ صفحهی 509، پاورقی 3؛ صفحهی 527، پاورقی 2؛ صفحهی 550، پاورقی 5؛ صفحهی 551، پاورقی 3؛ صفحهی 563، پاورقی 1؛ صفحهی 565، پاورقی 2؛ صفحهی 585، پاورقی 3؛ صفحهی 596، پاورقی 2؛ صفحهی 644، پاورقی 3؛ صفحهی 645، پاورقی 2؛ صفحهی 649، پاورقی 1؛ صفحهی 660، پاورقی 3؛ صفحهی 666، پاورقی 5؛ صفحهی 672، پاورقی 1؛ صفحهی 710، پاورقی 6؛ صفحهی 711، پاورقی 4؛ صفحهی 715، پاورقی 1.
● موسوعه احادیث اهل البیت (علیهمالسلام) (2 مورد):
این کتاب، تألیف شیخ هادی نجفی (معاصر) است. چنین کتابی که مؤلف آن معاصر است، به هیچ وجه در نزد حدیثشناسان، به عنوان منبع مطرح نیست و حتماً باید روایتش از منبع متقدم بر آن، آدرسدهی شود. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 94، پاورقی 2؛ صفحهی 125، پاورقی 4.
● مستدرک سفینة البحار (1 مورد):
این کتاب، تألیف شیخ علی نمازی شاهرودی (متوفای 1405 هـ . ق) است. این کتاب، از کتابهای واسطه بوده و در نزد حدیثپژوهان، هیچ جایگاهی ندارد و به روایات آن، توجه نمیشود. آدرس روایتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 633، پاورقی 5.
● مکاتیب الرسول (1 مورد):
این کتاب، تألیف آیت الله علی احمدی میانجی (متوفای 1379 هـ . ش) است. آدرس دادن به کتابی که از وفات مؤلفش دو دهه نمیگذرد، دور از شأن تحقیق است، بدین جهت لازم بود منبع اصلی، ذکر میشد. آدرس روایتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از: صفحهی 420، پاورقی 1.
آمار دقیق روایات کتابهای حدیثی عامه:
● جامع صغیر (128 مورد):
این کتاب، تألیف جلال الدین سیوطی (متوفای 911 هـ . ق) است. سیوطی، از علمای مصر و شافعی مذهب بود. وی از سرسپردگان به جریان سقیفه است. سیوطی تمامی احادیث صحاح ششگانه و آنچه از کتب معتبر خودشان به دست آورد را در کتابی به نام «جمع الجوامع» تدوین نمود، سپس آن را مختصر کرده و نامش را «جامع صغیر» نهاد. عدد احادیث جامع صغیر، 1934 حدیث است. او در آثار حدیثی خود، از میراث حدیث شیعه استفاده نکرده، بلکه تماماً بر طریقهی اهل سنت و جماعت مشی نموده است. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 69، پاورقی 5؛ صفحهی 84، پاورقی 5؛ صفحهی 95، پاورقی 2؛ صفحهی 103، پاورقی 1؛ صفحهی 108، پاورقی 5؛ صفحهی 111، پاورقی 5؛ صفحهی 113، پاورقی 2؛ صفحهی 115، پاورقی 3؛ صفحهی 115، پاورقی 5؛ صفحهی 115، پاورقی 6؛ صفحهی 116، پاورقی 2؛ صفحهی 117، پاورقی 1؛ صفحهی 117، پاورقی 5؛ صفحهی 121، پاورقی 4؛ صفحهی 126، پاورقی 5؛ صفحهی 127، پاورقی 2؛ صفحهی 128، پاورقی 3؛ صفحهی 142، پاورقی 2؛ صفحهی 142، پاورقی 5؛ صفحهی 147، پاورقی 1؛ صفحهی 148، پاورقی 2؛ صفحهی 148، پاورقی 5؛ صفحهی 150، پاورقی 2؛ صفحهی 154، پاورقی 3؛ صفحهی 157، پاورقی 1؛ صفحهی 157، پاورقی 2؛ صفحهی 158، پاورقی 4؛ صفحهی 158، پاورقی 6؛ صفحهی 158، پاورقی 7؛ صفحهی 159، پاورقی 2؛ صفحهی 161، پاورقی 1؛ صفحهی 162، پاورقی 7؛ صفحهی 163، پاورقی 1؛ صفحهی 164، پاورقی 2؛ صفحهی 164، پاورقی 3؛ صفحهی 164، پاورقی 4؛ صفحهی 167، پاورقی 6؛ صفحهی 171، پاورقی 4؛ صفحهی 173، پاورقی 4؛ صفحهی 174، پاورقی 1؛ صفحهی 174، پاورقی 3؛ صفحهی 174، پاورقی 5؛ صفحهی 175، پاورقی 4؛ صفحهی 181، پاورقی 2؛ صفحهی 184، پاورقی 1؛ صفحهی 192، پاورقی 1؛ صفحهی 193، پاورقی 3؛ صفحهی 201، پاورقی 2؛ صفحهی 203، پاورقی 3؛ صفحهی 203، پاورقی 4؛ صفحهی 204، پاورقی 4؛ صفحهی 204، پاورقی 5؛ صفحهی 236، پاورقی 1؛ صفحهی 239، پاورقی 2؛ صفحهی 309، پاورقی 3؛ صفحهی 309، پاورقی 4؛ صفحهی 375، پاورقی 1؛ صفحهی 389، پاورقی 5؛ صفحهی 418، پاورقی 5؛ صفحهی 448، پاورقی 2؛ صفحهی 451، پاورقی 1؛ صفحهی 455، پاورقی 5؛ صفحهی 492، پاورقی 1؛ صفحهی 493، پاورقی 3؛ صفحهی 519، پاورقی 4؛ صفحهی 520، پاورقی 2؛ صفحهی 520، پاورقی 3؛ صفحهی 524، پاورقی 1؛ صفحهی 529، پاورقی 1؛ صفحهی 534، پاورقی 1؛ صفحهی 537، پاورقی 1؛ صفحهی 564، پاورقی 1؛ صفحهی 565، پاورقی 1؛ صفحهی 585، پاورقی 2؛ صفحهی 585، پاورقی 5؛ صفحهی 592، پاورقی 1؛ صفحهی 603، پاورقی 4؛ صفحهی 605، پاورقی 3؛ صفحهی 606، پاورقی 4؛ صفحهی 607، پاورقی 5؛ صفحهی 609، پاورقی 4؛ صفحهی 610، پاورقی 2؛ صفحهی 612، پاورقی 7؛ صفحهی 629، پاورقی 6؛ صفحهی 643، پاورقی 1؛ صفحهی 643، پاورقی 2؛ صفحهی 648، پاورقی 1؛ صفحهی 649، پاورقی 3؛ صفحهی 650، پاورقی 2؛ صفحهی 652، پاورقی 1؛ صفحهی 661، پاورقی 1؛ صفحهی 663، پاورقی 5؛ صفحهی 677، پاورقی 3؛ صفحهی 678، پاورقی 3؛ صفحهی 688، پاورقی 1؛ صفحهی 690، پاورقی 1؛ صفحهی 699، پاورقی 3؛ صفحهی 699، پاورقی 4؛ صفحهی 702، پاورقی 4؛ صفحهی 704، پاورقی 2؛ صفحهی 705، پاورقی 2؛ صفحهی 705، پاورقی 3؛ صفحهی 705، پاورقی 5؛ صفحهی 706، پاورقی 4؛ صفحهی 707، پاورقی 5؛ صفحهی 712، پاورقی 1؛ صفحهی 717، پاورقی 1؛ صفحهی 717، پاورقی 5؛ صفحهی 717، پاورقی 6؛ صفحهی 728، پاورقی 4؛ صفحهی 728، پاورقی 5؛ صفحهی 729، پاورقی 3؛ صفحهی 730، پاورقی 2؛ صفحهی 730، پاورقی 3؛ صفحهی 730، پاورقی 4؛ صفحهی 730، پاورقی 6؛ صفحهی 731، پاورقی 1؛ صفحهی 731، پاورقی 2؛ صفحهی 731، پاورقی 4؛ صفحهی 734، پاورقی 1؛ صفحهی 735، پاورقی 1؛ صفحهی 735، پاورقی 2؛ صفحهی 735، پاورقی 3؛ صفحهی 735، پاورقی 4؛ صفحهی 735، پاورقی 6؛ صفحهی 736، پاورقی 2؛ صفحهی 736، پاورقی 3؛ صفحهی 738، پاورقی 4.
● دعائم الاسلام (41 مورد):
این کتاب، تألیف ابو حنیفه نعمان بن محمد بن منصور بن احمد بن حَیون تمیمى مغربى (متوفای 363 هـ . ق) از فقهاى بزرگ اسماعیلیه مىباشد. مؤلف این کتاب، از بنیانگذاران فرقهی اسماعیلیه به شمار مىآید و از نزدیکان خلفاى فاطمی در مصر است. از این جهت در صدد نگارش کتابى برآمد که مبانى عقیدتى و فقهى اسماعیلیه را بیان نماید تا مورد استفاده و اطلاع عموم قرار گیرد. به همین جهت این کتاب از معتبرترین منابع قوانین اسماعیلیه به شمار مىآید و حکام فاطمى آن را معتبرترین کتاب قانونى خود معرفى نموده و عمل به آن را بر تمام سرزمینهاى تحت نفوذ خود، لازم شمرده بودند. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 60، پاورقی 1؛ صفحهی 80، پاورقی 1؛ صفحهی 85، پاورقی 3؛ صفحهی 86، پاورقی 4؛ صفحهی 90، پاورقی 7؛ صفحهی 119، پاورقی 1؛ صفحهی 142، پاورقی 4؛ صفحهی 158، پاورقی 5؛ صفحهی 161، پاورقی 2؛ صفحهی 167، پاورقی 2؛ صفحهی 169، پاورقی 4؛ صفحهی 170، پاورقی 5؛ صفحهی 238، پاورقی 3؛ صفحهی 366، پاورقی 4؛ صفحهی 374، پاورقی 2؛ صفحهی 416، پاورقی 4؛ صفحهی 421، پاورقی 1؛ صفحهی 421، پاورقی 4؛ صفحهی 421، پاورقی 5؛ صفحهی 475، پاورقی 3؛ صفحهی 526، پاورقی 6؛ صفحهی 538، پاورقی 1؛ صفحهی 547، پاورقی 1؛ صفحهی 547، پاورقی 2؛ صفحهی 568، پاورقی 1؛ صفحهی 569، پاورقی 5؛ صفحهی 575، پاورقی 1؛ صفحهی 605، پاورقی 5؛ صفحهی 612، پاورقی 2؛ صفحهی 636، پاورقی 2؛ صفحهی 655، پاورقی 1؛ صفحهی 661، پاورقی 2؛ صفحهی 662، پاورقی 3؛ صفحهی 680، پاورقی 4؛ صفحهی 683، پاورقی 7؛ صفحهی 706، پاورقی 5؛ صفحهی 727، پاورقی 2؛ صفحهی 728، پاورقی 2؛ صفحهی 734، پاورقی 3؛ صفحهی 734، پاورقی 4؛ صفحهی 742، پاورقی 3.
● کنز العمال (28 مورد):
این کتاب، تألیف علاء الدین علی بن حسام معروف به متقی هندی (متوفای ۹۷۵ یا ۹۷۷ هـ . ق) است که از گردآوری و تنظیم روایات سه کتابِ «الجامع الکبیر»، «الجامع الصغیر» و «زوائد الجامع الصغیر» ـ که هر سه اثر جلالالدین سیوطی میباشد ـ به وجود آمده است. تمام روایات این کتابها، از منابع پیشین اصحاب سقیفه جمعآوری شده است. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 78، پاورقی 6؛ صفحهی 87، پاورقی 2؛ صفحهی 97، پاورقی 1؛ صفحهی 114، پاورقی 5؛ صفحهی 115، پاورقی 7؛ صفحهی 369، پاورقی 2؛ صفحهی 387، پاورقی 4؛ صفحهی 403، پاورقی 3؛ صفحهی 411، پاورقی 1؛ صفحهی 413، پاورقی 3؛ صفحهی 448، پاورقی 2؛ صفحهی 455، پاورقی 4؛ صفحهی 459، پاورقی 5؛ صفحهی 468، پاورقی 1؛ صفحهی 468، پاورقی 3؛ صفحهی 499، پاورقی 5؛ صفحهی 514، پاورقی 4؛ صفحهی 565، پاورقی 3؛ صفحهی 583، پاورقی 4؛ صفحهی 590، پاورقی 5؛ صفحهی 659، پاورقی 1؛ صفحهی 665، پاورقی 6؛ صفحهی 666، پاورقی 3؛ صفحهی 671، پاورقی 1؛ صفحهی 677، پاورقی 4؛ صفحهی 709، پاورقی 1؛ صفحهی 711، پاورقی 5؛ صفحهی 716، پاورقی 4.
● شرح نهج البلاغه (15 مورد):
این کتاب، تألیف ابن ابیالحدید معتزلی (متوفای 656 هـ . ق) است. وی از فقهای شافعیمذهب بوده است. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 74، پاورقی 2؛ صفحهی 76، پاورقی 3؛ صفحهی 77، پاورقی 3؛ صفحهی 77، پاورقی 4؛ صفحهی 103، پاورقی 3؛ صفحهی 143، پاورقی 3؛ صفحهی 196، پاورقی 8؛ صفحهی 391، پاورقی 2؛ صفحهی 394، پاورقی 3؛ صفحهی 419، پاورقی 6؛ صفحهی 458، پاورقی 1؛ صفحهی 459، پاورقی 1؛ صفحهی 480، پاورقی 3؛ صفحهی 482، پاورقی 2؛ صفحهی 572، پاورقی 4.
● مسند احمد (8 مورد):
این کتاب، تألیف احمد بن حنبل (متوفای 241 هـ . ق) است. وی پیشوای مذهب حنبلی (از مذاهب چهارگانهی اصحاب سقیفه) میباشد. جمعی از پیروان او در قرون اخیر به «وهابیت» شناخته میشوند. دشمنیِ ابن حنبل با خاندان عصمت و طهارت (علیهمالسلام)، زبانزد خاص و عام بوده است؛ لذا او را از سران نواصب برشمردهاند. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 390، پاورقی 1؛ صفحهی 567، پاورقی 3؛ صفحهی 569، پاورقی 2؛ صفحهی 609، پاورقی 4؛ صفحهی 613، پاورقی 1؛ صفحهی 613، پاورقی 2؛ صفحهی 659، پاورقی 2؛ صفحهی 660، پاورقی 5.
● سنن الکبری (5 مورد):
این کتاب، تألیف احمد بن حسین بیهقی (متوفای 458 هـ . ق) است. وی از عالمان شافعیمذهب است. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 461، پاورقی 1؛ صفحهی 518، پاورقی 1؛ صفحهی 566، پاورقی 1؛ صفحهی 595، پاورقی 1؛ صفحهی 612، پاورقی 3.
● صحیح بخاری (3 مورد):
این کتاب، تألیف محمد بن اسماعیل بخاری (متوفای 256 هـ . ق) است. این کتاب، مهمترین کتاب حدیثی اصحاب سقیفه است که آن را بعد از قرآن، صحیحترین متن میدانند. این کتاب، مشحون از احادیث دروغی است که آن را به رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) نسبت داده است. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 457، پاورقی 5؛ صفحهی 476، پاورقی 1؛ صفحهی 666، پاورقی 6.
● المعجم الکبیر (3 مورد):
این کتاب، تألیف حافظ طبرانی (متوفای 360 هـ . ق) است. وی از علمای عامه است که پس از سفرهای بسیار، به اصفهان آمد و در آن شهر، درگذشت و مدفون شد. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 447، پاورقی 4؛ صفحهی 602، پاورقی 3؛ صفحهی 660، پاورقی 1.
● صحیح مسلم (2 مورد):
این کتاب، تألیف مسلم نیشابوری (متوفای 261 هـ . ق) است. اصحاب سقیفه، صحیح مسلم را یکی از منابع بسیار معتبر خود میشمارند. دشمنی مسلم با خاندان عصمت و طهارت (علیهمالسلام) از جای جای کتابش پیداست. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 390، پاورقی 2؛ صفحهی 684، پاورقی 1.
● سنن ترمذی (2 مورد):
این کتاب، تألیف محمد بن عیسی ترمذی (متوفای 279 هـ . ق) است. وی از علمای عامه و از سرسپردگان به جریان سقیفه است. کتاب او را یکی از معتبرترین کتب حدیث در نزد اصحاب سقیفه شمردهاند. این کتاب، جزء صحاح سته محسوب میشود ولی نام «صحیح ترمذی» بر آن ننهادهاند؛ زیرا معتقدند احادیث ضعیفی در آن وجود دارد. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 224، پاورقی 2؛ صفحهی 468، پاورقی 4.
● المعجم الاوسط (2 مورد):
این کتاب، تألیف حافظ طبرانی (متوفای 360 هـ . ق) است. وی از علمای عامه است که پس از سفرهای بسیار، به اصفهان آمد و در آن شهر، درگذشت و مدفون شد. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 583، پاورقی 2؛ صفحهی 634، پاورقی 4.
● اخلاق النبی و آدابه (1 مورد):
این کتاب، تألیف عبد الله بن محمد اصفهانی (متوفای 369 هـ . ق) است. وی از علمای عامه است. او شاگرد افرادی همچون ابنابیداوود سجستانی، ابوالقاسم بغوی، ابنابیحاتم رازی، ابوبکر فریابی، ابویعلی موصلی، ابوبکر بزّاز، ابنمنده و ابوالحسن ابن شنبوذ است که همگی، از سرسپردگان سقیفه بودند. آدرس روایتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 191، پاورقی 2.
● الاستیعاب فی معرفة الصحابة (1 مورد):
این کتاب، تألیف ابوعمر ابن عبدالبرّ اندلسی (متوفای 463 هـ . ق) است. ابن عبدالبر در آغاز، ظاهریمذهب بود، سپس مالکی شد و گاه در پارهای از مسائل به فقه شافعی میگرایید ولی هیچگاه به مذهب حقّهی شیعهی اثنیعشری نزدیک نشد. آدرس روایتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 360، پاورقی 4.
● سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد (1 مورد):
این کتاب، تألیف محمد بن یوسف صالحی شامی (متوفای 942 هـ . ق) است. وی از علمای عامه بوده و کتابش حتی در نزد اصحاب سقیفه، جزء کتابهای معتبر حدیثیشان به شمار نمیآید. آدرس روایتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 673، پاورقی 5.
● سنن نسائی (1 مورد):
این کتاب، تألیف احمد بن علی نسائی (متوفای 303 هـ . ق) است. وی از بزرگان عامه شمرده شده و کتابش، یکی از شش کتاب معتبر در نزد اصحاب سقیفه است. نسائی از عمر سعد (فرمانده لشکر یزید در کربلا) روایت نقل کرده و او را ثقه شمرده است! (سیر أعلام النبلاء، سمعانی، جلد 4، صفحهی 350 و 351؛ تهذیب الکمال، جلد 21، صفحهی 360، شمارهی 4240)
علی رغم شهرت کتابش به صحاح، برخی از علمای عامه، بر احادیث سنن او اشکال گرفته و آن را ضعیف شمردهاند؛ از آن جمله، ابن قیم جوزی در کتاب «زاد المعاد فی هدی خیر العباد»، به نقل احادیثى از کتاب نسائى پرداخته که بزرگان اهل حدیث در سند، دلالت و یا هر دو جهت، خدشه کردهاند. (الجرح و التعدیل، جلد 6، صفحات 111 و 112، شمارهی 592؛ تهذیب التهذیب، جلد 7، صفحهی 396، شمارهی 747 و تهذیب الکمال، صفحهی 21)
شیخ ناصرالدین آلبانی نیز در کتاب صحیح و ضعیف سنن نسائى، بیش از هشتاد حدیث را ضعیف الاسناد دانسته و بیش از سیصد حدیث را ضعیف شمرده است. آدرس روایتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 665، پاورقی 2.
● مجمع الزوائد و منبع الفوائد (1 مورد):
این کتاب، تألیف علی بن ابوبکر هیثمی شافعی (متوفای 807 هـ . ق) است. وی از علمای عامه میباشد. آدرس روایتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 239، پاورقی 3.
آمار دقیق روایات کتابهای غیر حدیثی عامه:
● حیاة الحیوان الکبری (4 مورد):
این کتاب، تألیف کمال الدین دمیری (متوفای 808 هـ . ق) است. وی در این اثر به ذکر نام حیواناتی که اسامی آنها به گوشش خورده و یا آنها را در کتب یونانیها و یا عربهای قدیم و نیز آثاری که دربارهی طب و حیوانات در زمانهای نزدیک به عصر خودش نگاشته شده، یافته است میپردازد. روش مؤلف در ارائهی اطلاعات به این گونه است که بعد از آنکه نام حیوان را به صورت کامل و دقیق ضبط میکند و اصل لغوی آن را معرفی مینماید، به وصف حیوان پرداخته و سپس اخبار و روایاتی را که بر طبیعت و سرشت آن حیوان دلالت دارد یادآور میشود. در بخش روایات، دستهای از احادیث نبوی به نقل از کتب اصحاب سقیفه و آیات قرآنی که در ارتباط با موضوع مورد نظر هستند را گرد میآورد و پس از آن، اشعار و امثال و حکم متناسب با موضوع را نیز ذکر میکند. در ادامه، نظرات فقهای عامه در بارهی حیوان مورد نظر از جهت حلال یا حرام بودن و حرمت خوردن آن را یادآور شده و در پایان، به بیان فواید و مضرات طبی آن میپردازد. این کتاب به عنوان کتابی مختصر در بارهی تاریخ خلفای جور و بنیامیه در دمشق و بنیعباس و فاطمیان و بنیایوب و … به حساب میآید؛ زیرا دمیری در جلد اول کتاب «حیاة الحیوان الکبری» تحت عنوان «فائدة اجنبة» به ذکر تاریخ خلفاء و سلاطین مذکور میپردازد.
ویژگی دیگر این کتاب، جنبهی طبی و پزشکی آن است؛ چرا که در آن به بیان منافع و مضارّ گوشت برخی حیوانات پرداخته شده است. در هر صورت، این کتاب، کتاب حدیثی نیست. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 654، پاورقی 4؛ صفحهی 656، پاورقی 5؛ صفحهی 664، پاورقی 4؛ صفحهی 673، پاورقی 3؛ صفحهی 676، پاورقی 1.
● تاریخ مدینة دمشق (3 مورد):
این کتاب، تألیف ابن عساکر دمشقی است. وی از علمای عامه میباشد. تاریخ دمشق از جامعترین کتابها در جغرافیای تاریخی و زندگینامهی دانشمندان، بویژه محدثان و حافظان حدیث شهر دمشق است. شیوهی نگارش و تدوین تاریخ دمشق به ترتیب تاریخ بغداد است که ابن عساکر مطالب آن را نزد مشایخ بغداد و دمشق، خوانده و شنیده بود. این کتاب دارای پیشگفتاری مفصل در بارهی پیشینهی تاریخی دمشق است، شامل مواردی همچون پیدایش، بناء و وجه تسمیهی آن، اخبار وارده در فضائل دمشق و شام در احادیث نبوی و فتح آن به دست سپاه اسلام، نقشهی شهر دمشق، مساجد، کلیساها، دیرها، دروازهها و تاریخ بنای هر کدام، زندگینامهی پیامبران، خلفا، والیان، فقیهان، محدثان و …
وی زندگی نامه رجال را با نام احمد و از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلّم) آغاز کرده و زنان محدثه و شاعرهی دمشق و زنان ناموری که از دیار شام دیدار کردهاند را به دنبال آن آورده است. در این کتاب، نام افراد زیادی از رجال فرهنگ اسلامی و نیز میراث عربی قبل از اسلام گرد آمده است. علاوه بر اینها، این کتاب به عنوان مجموعهای بزرگ از شعر و ادبیات نیز میشود. در هر حال، گر چه در این کتاب، هزاران حدیث نبوی از منابع اصحاب سقیفه نقل شده، ولی به کتاب حدیثی مشهور نیست. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 583، پاورقی 4؛ صفحهی 587، پاورقی 2؛ صفحهی 609، پاورقی 1.
● تاریخ بغداد یا تاریخ مدینة السّلام (2 مورد):
این کتاب، تألیف خطیب بغدادی (متوفای 463 هـ . ق) است. تاریخ بغداد با مقدمهای مفصّل آغاز میشود که مشتمل است بر وصفهای تاریخی و جغرافیایی، و نیز بیان آثار تمدنی بغداد از جمله آغاز بنا، وجه تسمیه، حدود و مساحت، رودخانهها، پلها، مسجدها، مقبرهها و بناها. مؤلف از نواحی نزدیک بغداد، بخصوص مدائن، نیز سخن گفته است.
خطیب بغدادی، پس از مقدمه، به متن اصلی کتاب که شرح حال بزرگان بغداد است، میپردازد. در متن منتشرشده تاریخ بغداد، شرح حال 7831 نفر از بزرگان بغداد یا منسوب به بغداد آمده است. با آنکه مؤلف تاریخ بغداد کوشیده است افراد را از حوزههای مختلف انتخاب کند، بیشتر به شرح حال عالمان دینی پرداخته است، به ویژه عالمان حدیث یا کسانی که با حدیث سر و کار داشتهاند، به طوری که نزدیک به پنج هزار زندگینامه، یعنی حدود دوسوم زندگینامه ها، راجع به محدّثان است. با وجود این، وی راجع به محدّثان شیعه تنها به آوردن افراد مشهور بسنده کرده و درباره محدّثان مذاهب اهل سنت، بجز شافعی که مذهب او بوده، شرح کمتری داده است؛ ازین رو به او انتقاد شده که نسبت به مذهب خویش سخت متعصب بوده و انصاف را رعایت نکرده است.
وی شرح حال مشاهیر دیگری را نیز آورده است، از جمله: فقیهان، اصولیان، قاضیان، قاریان، مفسران، متکلّمان، واعظان، زاهدان، صوفیان، ادیبان، شاعران، داستان سرایان، آموزگاران، نویسندگان، خطّاطان، منطق دانان، ریاضیدانان، موسیقی دانان، آوازخوانان، منجّمان، مورخان، نسب شناسان، خلفا، اُمرا، وزرا، اشراف، پزشکان، جرّاحان، گیاه شناسان، تیراندازان، و سوارکاران.
خطیب بغدادی در تنظیم زندگینامهها، پس از ذکر نام و کنیه و لقب، متناسب با هر فرد به این مطالب پرداخته است: تاریخ تولد، فهرستی از نام استادان و شاگردان، سفرهایی که برای گردآوری حدیث انجام داده، احادیث مهمی که روایت کرده، ارزش اِسناد روایی، مذهب، مکان زندگی، شیوهی تدریس، ابیات برگزیده، ویژگیهای اخلاقی و رفتاری، نحوهی ارتباط با مقامات حکومتی، دیدگاههای دیگران راجع به او، برخی تألیفات، تاریخ درگذشت، محل دفن و مانند اینها.
خطیب بغدادی معمولاً در شرح حال محدّثان، از آنان یک یا چند حدیث نقل کرده، ولی هیچگاه به این لحاظ، کتابش به عنوان یک کتاب حدیثی شهرت نیافته است. وی در نقل این روایات از کتابهای حدیثی اصحاب سقیفه استفاده کرده است. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 114، پاورقی 1؛ صفحهی 590، پاورقی 3.
● اُسد الغابة فی معرفة الصحابة (2 مورد):
این کتاب، تألیف علی بن محمد ابن اثیر جزری (متوفای 630 هـ . ق) است. این کتاب، در علم رجال و شامل زندگینامهی هفت هزار و پانصد یا هفت هزار و هفتصد و سه نفر از یاران پیامبر است که از جمعآوری و تصحیح کتابهای «ابن منده اصفهانی» و «ابونعیم اصفهانی» و «ابن عبدالبر نمری قرطبی» و «ابوموسی اصفهانی» و افزودن مطالبی بر آنها حاصل شده است. علاوه بر این که مؤلف این کتاب، از اصحاب سقیفه است، کتابش نیز کتاب حدیثی نیست. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 519، پاورقی 3؛ صفحهی 657، پاورقی 5.
● الدرّ المنثور (1 مورد):
این کتاب، تألیف جلال الدین سیوطی (متوفای 911 هـ . ق) است. سیوطی، از علمای مصر و شافعی مذهب بود. وی از سرسپردگان به جریان سقیفه است. این کتاب، تفسیری است نه حدیثی و نقل حدیث از تفسیر، آن هم تفسیر مخالفین برای نشان دادن راه درست زندگی به شیعیان، غیرقابل قبول است. آدرس روایتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 204، پاورقی 6.
آمار دقیق روایات کتابهای کماعتبار شیعه:
● عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة (31 مورد):
این کتاب، تألیف ابن ابیجمهور احسائی (متوفای پس از 901 هـ . ق) است. انتقادات متعددی بر این کتاب وارد است؛ از آن جمله این که تمام روایاتش مرسل است و برخی روایات را از مصادر اصحاب سقیفه نقل کرده است. مؤلف آن نیز متهم به سهلانگاری است که احادیث ضعیف را در کنار روایات قوی و متون صحیح را همراه با گزارشهاى ناصحیح، با هم آورده است. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 34، پاورقی 1؛ صفحهی 79، پاورقی 4؛ صفحهی 79، پاورقی 5؛ صفحهی 125، پاورقی 6؛ صفحهی 126، پاورقی 1؛ صفحهی 141، پاورقی 7؛ صفحهی 142، پاورقی 6؛ صفحهی 186، پاورقی 2؛ صفحهی 195، پاورقی 3؛ صفحهی 203، پاورقی 7؛ صفحهی 204، پاورقی 2؛ صفحهی 262، پاورقی 318؛ صفحهی 350، پاورقی 2؛ صفحهی 354، پاورقی 3؛ صفحهی 442، پاورقی 2؛ صفحهی 468، پاورقی 2؛ صفحهی 480، پاورقی 4؛ صفحهی 501، پاورقی 1؛ صفحهی 507، پاورقی 1؛ صفحهی 507، پاورقی 2؛ صفحهی 507، پاورقی 4؛ صفحهی 511، پاورقی 2؛ صفحهی 552، پاورقی 2؛ صفحهی 581، پاورقی 2؛ صفحهی 582، پاورقی 4؛ صفحهی 604، پاورقی 4؛ صفحهی 610، پاورقی 1؛ صفحهی 633، پاورقی 4؛ صفحهی 664، پاورقی 3؛ صفحهی 705، پاورقی 6؛ صفحهی 706، پاورقی 3.
● مصباح الشریعة (3 مورد):
این کتاب، منسوب به امام صادق (علیهالسلام) است. علامه مجلسی، محدث عاملی و جمعی دیگر از اصحاب حدیث، این انتساب را نپذیرفتهاند. آنان اعتقاد دارند این کتاب، از چند جهت دارای مشکل است:
۱. نویسندهی آن معلوم نیست.
۲. اسناد آن به امام صادق (علیهالسلام) روشن و ثابت نشده است؛ یعنی روایات آن به صورت مرسل ذکر شدهاند.
۳. روایات آن منتهی میشوند به صوفیه، از این جهت این کتاب مشتمل است بر اصطلاحات آنان و روایت از مشایخ صوفیه و کسانی که صوفیه در روایات خودشان بر او اعتماد نمودند. [بحار الأنوار، علامه مجلسی، جلد 1، صفحهی 32]
۴. در این کتاب روایاتی ذکر شده است که مضمون آن با اخبار متواتر ما در تعارض است.
بنابراین، از اعتماد به روایات این کتاب و نقل از آن خودداری میکنیم؛ زیرا مبنای ما احتیاط در روایت و فتوا و عمل است، پس فقط بر روایات متواتره و محفوف به قرائن بسنده میکنیم. [هدایة الأمة إلى أحکام الأئمة (علیهمالسلام)، جلد 8، صفحهی 550] آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 74، پاورقی 1؛ صفحهی 198، پاورقی 1؛ صفحهی 198، پاورقی 2.
● تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیهالسلام) (3 مورد):
این تفسیر چنان که از اسمش پیداست، «منسوب» به امام حسن عسکری (علیهالسلام) است. برخی حدیثشناسان در انتساب این تفسیر به آن امام همام، توقف دارند و در راویان آن، اشکال میکنند. آدرس روایاتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 398، پاورقی 1؛ صفحهی 405، پاورقی 1؛ صفحهی 493، پاورقی 4.
● حدیقة الشیعة (1 مورد):
این کتاب، تحریفی از کتاب کاشف الحق، نوشتهی معزالدین اردستانی (متوفای 1058 هـ . ق) است که به اشتباه به مقدس اردبیلی (متوفای 993 هـ . ق) نسبت داده شده است. این کتاب، از نظر ارباب حدیث، از کتابهای ضعیف محسوب شده و به احادیث منفرد آن، توجهی نمیشود. آدرس روایتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 319، پاورقی 1.
آمار دقیق روایات کتابهای غیر حدیثی شیعه:
● جامع السعادات (1 مورد):
این کتاب، تألیف ملا مهدی نراقی (متوفای 1209 هـ . ق) است. این کتاب، علاوه بر واسطه بودن و متأخر بودن، کتاب حدیثی نیست؛ بلکه کتابی اخلاقی است و نقل حدیث از کتاب غیرحدیثی، در نزد اهل حدیث، کاری ناشایست به شمار میرود. آدرس روایتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 228، پاورقی 4.
● مجمع البحرین، (1 مورد):
این کتاب، تألیف فخرالدین طُریحی (متوفای 1087 هـ . ق) است. این کتاب، کتاب حدیثی نبوده بلکه کتاب لغت است و نقل حدیث از کتاب لغت، در شأن ارباب تحقیق نیست. آدرس روایتی که از این کتاب در مفاتیح الحیاة استفاده شده، عبارت است از:
صفحهی 733، پاورقی 5.
نتیجهگیری: تا اینجا روشن شد که یکششم از روایات مفاتیح الحیاة، ضعیف یا نامعتبر یا مشکوک است. این در حالی است که ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) بر گرفتن علم از منبع و مجرای درست، تأکید داشتهاند. امام باقر (علیهالسلام) در معنی آیهی شریفهی «فَلْینْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ» میفرمایند: «عِلْمُهُ الَّذِی یأْخُذُهُ عَمَّنْ یأْخُذُهُ»
ترجمه: در تفسیر آیهی شریفه که میفرماید: انسان باید به خوراکش نگاه و دقت کند، فرمودند: یعنی به دانشش که از چه کسی میگیرد باید دقت کند.
شاید این سؤال پیش آید که چه اشکالی دارد از احادیث عامه در تدوین برنامهی زندگی شیعیان استفاده شود؟ در جواب، فقط به ذکر یک حدیث از امام صادق (علیهالسلام) بسنده میکنیم که میفرمایند: «لَا خَیرَ فِیمَنْ لَا یتَفَقَّهُ مِنْ أَصْحَابِنَا یا بَشِیرُ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ إِذَا لَمْ یسْتَغْنِ بِفِقْهِهِ احْتَاجَ إِلَیهِمْ فَإِذَا احْتَاجَ إِلَیهِمْ أَدْخَلُوهُ فِی بَابِ ضَلَالَتِهِمْ وَ هُوَ لَا یعْلَمُ»
ترجمه: در کسی از اصحاب ما که فهم عمیق از دین نداشته باشد، خیری نیست. ای بشیر، همانا مردی از ایشان (یعنی شیعیان) اگر به فهم دینی خودش (بر طبق آنچه از ائمهی طاهرین علیهمالسلام رسیده) بینیاز نشود، محتاج آنان (= عامه) خواهد شد، پس چون محتاج آنان شود، او را در گمراهی خودشان ـ به طوری که متوجه نشود ـ داخل خواهند کرد.
با توجه این فرمایش نورانی رئیس مذهب حقّهی جعفری، اگر برای سیراب کردن عطش معنویتخواهی جامعهی شیعیان، دست به دامان روایات مخدوش و مغشوش عامه شویم، از جایی که نفهمیم و متوجه نشویم، در گمراهی آنان شریک شده و جامعهی شیعه را شریک خواهیم کرد.
چه نیازی است که از روایات اصحاب سقیفه در تدوین برنامهی زندگی اصحاب غدیر استفاده شود؟! جایی که حدیثی ضعیف و مخدوش است، بهتر است از نقل و ابتناء بر آن پرهیز گردد؛ چرا که امام باقر (علیهالسلام) میفرمایند: «الْوُقُوفُ عِنْدَ الشُّبْهَةِ خَیرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِی الْهَلَکةِ وَ تَرْکک حَدِیثاً لَمْ تُرْوَهُ خَیرٌ مِنْ رِوَایتِک حَدِیثاً لَمْ تُحْصِهِ»
ترجمه: توقف در نزد شبهه، بهتر از فرو رفتن در هلاکت است و اگر حدیثی که روایت آن برایت ثابت نشده را واگذاری و نقل نکنی، بهتر است از روایت کردن حدیثی که بر همهی جوانب آن (از جمله، صحیح بودن صدورش) احاطه نداری.
البته نمیتوان نویسندگان مفاتیح الحیاة را به تعمد بر گمراه کردن جامعهی شیعی با تزریق روایات ارباب سقیفه متهم نمود؛ ولی این سهلانگاری، قابل چشمپوشی نیست و اگر کسی بفهمد و فریاد نزند، در گمراه شدن جامعه شریک است.
موفق باشید
حاج فردوسی