سلام استاد
یکی از مولویپژوهان معتقد است: «نه تنها مولوی بلکه همه عرفا که ظاهراً سنی شناخته شدهاند، مانند محییالدین عربی و عطار و … سنی الفروعند و شیعی الاصولند. یعنی در مسائل فروع دین، اهل سنتاند. زیرا آنجا بزرگ شدند و فقه آنها را خواندند. بنابراین نماز را مانند آنها میخوانند و وضو را مثل آنها میگیرند. اینها فروع دیناند. نماز و روزهشان، ازدواج و طلاقشان و … مثل آنهاست و اینها همه فروع دین هستند.
به هر حال اینها فقه اهل سنت را خواندند و اینطور بار آمدند. اما در مسائل اصول دین مثل اعتقاد به توحید و نبوت و امامت و رابطه نبوت با امامت و ولایت، مسئله حشر و قیامت و .. و اصول افکار شیعه مانند جبر و اختیار و قضا و قدر، این عرفا، شیعه هستند و تفکر شیعی دارند.»
آیا واقعاً مطلب همین است و اینها در اصول، شیعه هستند؟
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
برای این که کسی را شیعه خالص و نجاتیافته بدانیم، لازم است قواعد نظری پایه را قبول داشته باشد و بدان معتقد باشد. با مطالعهی «قواعد نظری پایه» از «نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان» و تطبیق آن با دیدگاههای نامبردگان در متن فوق، به باطل بودن نظر آن مولویپژوه، پی خواهید برد.
اگر فرض کنیم شخصی باشد که در اعتقاداتش شیعه، ولی در اعمال عبادیاش سنی باشد، ترکیب جالبی خواهد بود ولی چنین شخصی وجود خارجی ندارد. این سخن که مولوی یا ابن عربی و مانند اینها، در اصول اعتقادی، شیعه هستند، زمانی تأیید میشود که اعتقاداتشان در عمل به ظهور برسد؛ ولی وقتی در اعمال عبادی، سنی و از اصحاب سقیفه هستند، تلاش مولویپژوهان برای شیعه و از اصحاب غدیر نشان دادن او و عرفای همانندش، تلاشی مذبوحانه و بینتیجه خواهد بود.
موفق باشید
حاج فردوسی