حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

سلام بر شما
مدتی است پدیده‌ی ماشین‌نویسی، در سطح شهرهای بزرگ، رایج شده است. در این پدیده به مناسبت ولادت یا شهادت اولیای دین، شعارها و اشعاری بر ماشین‌ها نوشته می‌شود. این اشعار و شعارها، نشان‌دهنده‌ی سطح فهم و میزان درک درست نویسنده از دین و اولیای دین است. مع الاسف، برخی ماشین‌نوشته‌ها، آنقدر سطحی و مبتذل است که مایه‌ی شرم بوده و به جای تبلیغ، ضد تبلیغ محسوب می‌شود. می‌خواستم نظر شما را در این باره جویا شوم.
با تشکر فراوان

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
حادثه‌ی عاشورا، به قدری عمیق است که بر طبق برخی روایات، موجب تأثیرات تکوینی در سراسر عالم هستی شده است. به عبارت ساده، این حادثه، موجب شد تا آسمان و زمین و ساکنان آنها، واکنش نشان داده و به تعبیر روایات، گریه کنند.
مولانا امیر المؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «پدر و مادرم به فداى حسینى که در پشت کوفه (یعنى کربلا) شهید خواهد شد. به خدا قسم گویا مى‏بینم که انواع حیوانات وحشى، گردن‌هاى خود را روى قبر حسین نهاده و شب تا صبح، براى حسین گریه می‌کنند و مرثیه می‌خوانند.»
امام محمّد باقر (علیه‌السلام) فرمودند: «انس، جن، پرندگان و وحوش براى حسین بن على (علیهماالسلام) به نحوى گریه کردند که اشکشان جارى شد.»
زراره از امام جعفر صادق (علیه‌السلام) روایت می‌کند که فرمود: اى زراره! آسمان، مدت چهل روز براى امام حسین خون گریه کرد. زمین، مدت چهل روز براى امام حسین گریه کرد. گریه‌ی زمین این بود که سیاه‌چهره شد. آفتاب، مدت چهل روز براى حسین (علیه‌السلام) گریه کرد. گریه‌ی آفتاب این بود که گرفت و قرمز شد. کوه‏ها قطعه قطعه و پراکنده شدند. دریاها به تلاطم آمدند. ملائکه، مدت چهل روز براى امام حسین گریه کردند.
و نیز آن حضرت فرمودند: جهنم براى مظلومیت حسین (علیه‌السلام) نعره‏اى می‌زند که کاش موکلین، صداى آن را نمی‌شنیدند در صورتى که براى آن آماده شده‏اند. ملائکه، از خوف این که گردنى از آن خارج شود یا دود آن خارج گردد و اهل زمین بسوزند، جهنم را مادامى که گریان است مهار می‌کنند و آن را زجر می‌دهند و درهاى آن را به علت خوف اهل زمین استوار می‌نمایند. جهنم مادامى که ناله‌ی فاطمه (سلام‌الله‌علیها) آرام نشود، آرام نخواهد شد.
به قول شاعر:

ای در غم تو، ارض و سما خون گریسته * ماهی در آب و وحش، به هامون گریسته
وی روز و شب به یاد لبت چشم روزگار * نیل و فرات و دجله و جیحون گریسته
از تابش سرت به سنان، چشم آفتاب * اشک شفق به دامن گردون گریسته
با درد اشتیاق تو در وادی جنون * لیلی بهانه کرده و مجنون گریسته
تنها نه چشم دوست به حال تو اشکبار * خنجر به دست دشمن تو، خون گریسته

مایه‌ی تأسف است که چنین حادثه‌ی عمیق و عجیبی که سراسر جهان هستی را تحت تأثیر خود قرار داده، در پاره‌ای اشعار و شعارهای بی‌محتوا، توهین‌آمیز و مبتذل، قربانی شده و در حد یک شوخی، تنزل یابد و با عاملان آن، که جنایتکارترین افراد بشر هستند، به راحتی برخورد شود.

موفق باشید
حاج فردوسی

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است