حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

سلام حاج فردوسی
در زیر تصویری که در صفحه‌ی اینستاگرام شما منتشر شده، در زیر عکس هواپیما، آیه‌ای از قرآن آمده است که می‌فرماید: «و قال نجّنی من القوم الظالمین»
یکی از آشنایان ما ضمن دیدن شرعه ۳۳ و تایید موارد گفته شده توسط شما در مورد لزوم داشتن دلایل و استدلال قوی، سوالی مطرح کرده لطفاً بفرمایید چه جوابی بدهم.
گفته: ایشان که اینقدر بر اساس منطق و دلیل صحبت می کند و شاگردانش را به داشتن استدلال قوی دعوت می کند بر چه اساس و استدلالی از این آیه استفاده کرده و مردم ایران را قوم ظالمین خطاب کرده؟ ادله ایشون چیه برای ما و خوانندگان این مطلب که با دیدن این عکس و تصویر قطعا براشون سوال ایجاد میشه چیه؟
لطفاً راهنمایی بفرمایید.

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
این سؤال یا اشکال، هم جوابِ حلی و هم جواب نقضی دارد. جواب حلی به این معنی است که اشکال را بپذیریم و جواب بدهیم. جواب نقضی این است که اشکال را نپذیریم و جواب بدهیم.

جواب نقضی (یعنی اشکال را نمی‌پذیرم) این است: آنچه در قرآن کریم آمده، سخن حضرت موسای کلیم (علیه السلام) است که به مناسبت قسمت اول آیه، ذکر شده است. در جمله‌ی قبل، می‌فرماید: «فخرج منها خائفاً یترقب» یعنی از آنجا با ترس و امید خارج شد.
منظور اصلی از نوشتن آن آیه، این قسمت از مطلب بوده است نه قسمت بعدی. منظور این بود که با کنایه برساند از روی خوشی و بی‌دردی، ترک وطن نکردم بلکه به خاطر ترس بود و در عین حال، امیدوارم در دنیای آزاد، بتوانم حق مطلب را ادا کرده و آنچه دین خالص می‌دانم را بدون واهمه بیان نمایم.

جواب حلی (یعنی اشکال را می‌پذیرم) این است: ظلم در مقابل عدل قرار دارد و در لغت، به معنی این است که حقی را از صاحبش بگیرند یا حقی را به صاحبش ندهند.
من در دو سال اخیر بر اساس حکم دادسرای ویژه‌ی روحانیت، به جرم نشر واضحات و مسلّمات قرآن و روایات معتبر، ممنوع الفعالیت بودم و بارها تهدید جانی و مالی شدم. بارها تهدید کردند می‌خواهیم به خانه‌یتان بریزیم و وسایلی همچون رایانه و گوشی تلفن و مانند اینها را ضبط کنیم. بارها تهدید کردند اگر دست از فعالیت برندارید، خانواده‌یتان را به عزایتان خواهیم نشاند.
به همین خاطر مجبور به مهاجرت گشتم تا بتوانم سخن قرآن و عترت طاهره (علیهم السلام) را بدون ترس از دادسرای ویژه و نیروهای امنیتی بیان نمایم. حق من این بود که در وطن خودم برای نشر قرآن و روایت معتبر و مبارزه با خرافات و بدعت‌ها، آزادی عمل و امنیت جانی داشته باشم؛ ولی گروهی این حق را از من گرفتند.
کسی که سی سال تحقیق کرده و به این نتیجه رسیده که فقط قرآن و روایتِ معتبر، صراط مستقیم و راه درست است و بدعت‌ها و خرافات، نمی‌تواند ما را به کمال و سعادت برساند، چرا باید ممنوع الفعالیت شود و مجبورش کنند از شهر و کشور و خانواده‌اش جدا شود؟!
من معتقدم قومی (گروهی) که نگذاشتند در مملکت خودم، واضحات و مسلمات قرآن و روایات معتبر بگویم، بر من ظلم کردند.
کسانی که اشکال می‌کنند، این کار را توضیح دهند و نامش را بیان نمایند. آیا ممنوع الفعالیت کردن محققی که دین خالص می‌گوید، صفت دیگری غیر از ظلم دارد؟! آیا برای این کار، می‌توان از صفاتی جز ظلم، جنایت و خیانت در حق بشریت استفاده کرد؟!
ظلم‌هایی که در مسأله‌ی ممنوعیت نشر معارف ناب الهی بر من رفته را برای آشنایان‌تان توضیح دهید و سپس از آنان بپرسید اگر نمی‌توان برای اینگونه برخوردهای غیرشرعی و غیر قانونی، از صفت ظلم استفاده کرد، از چه صفتی می‌توان استفاده کرد؟

موفق باشید
حاج فردوسی

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است