سؤال: «منهاج فردوسیان» چه نقاط اشتراک و افتراقی با «وهابیت» دارد؟
جواب: اشتراک بارز «منهاج فردوسیان» و «وهابیت» در این است که هر دو جریان فکری، دعوت به برگشت به دین اصیل میکنند، با این تفاوت که وهابیت، دین اصیل را «قرآن»، «سنت» و «صحابه» میداند، ولی در منهاج فردوسیان، دین اصیل، «قرآن»، «سنت» و «عترت» شمرده میشوند.
افتراق اساسی «منهاج فردوسیان» و «وهابیت» در دو چیز است؛
یکی این که وهابیت سرسپرده و دلدادهی «سقیفه» است، ولی منهاج فردوسیان، سرسپرده و دلدادهی «غدیر». این تفاوت، آنقدر عمیق است که این دو جریان را به تباین کلی میکشاند. یعنی هیچکدام از آموزههای این دو جریان فکری، تشابهی با هم ندارد.
دوم، این که وهابیت جنگ ابتدایی، بدون حضور حجت الهی را مشروع میشمارد، ولی در منهاج فردوسیان، جنگ ابتدایی، فقط با حضور حجت الهی (پیامبر یا امام معصوم) مشروع است. به همین جهت، وهابیت دست به کشتارهای وسیع به نام اسلام میزند در حالی که چنین چیزی در منظومهی فکری منهاج فردوسیان، در زمان غیبت نیست. البته در زمان حضور و ظهور، هر چه صلاحدید امام معصوم (علیهالسلام) باشد، همان را درست میشمارند.
پس تمام افرادی که در عصر غیبت، اقدام به جنگ ابتدایی کرده و مردم جهان را به دلیل این که کافر هستند، کشتار نمودهاند، محکومند؛ کشتارهایی مانند نسلکشی ارامنهی ترکیه به دست آتاترک، نسلکشی یهودیان آلمان به دست هیتلر، سُنیکشی شاه اسماعیل صفوی و کشتار کربلا و نجف توسط وهابیت.
کسانی که آشناییِ سطحی و اندکی با دو جریان «منهاج فردوسیان» و «وهابیت» دارند، فقط با تکیه بر این نقطهی اشتراک که هر دو، دعوت به دین اصیل میکنند، و مدعی هستند که باید خرافات و بدعتها را زدود، «منهاج فردوسیان» را به «وهابیت» تشبیه میکنند؛ در حالی که نمیتوان به این تشابه اندک در محدودهی ادعا، این دو مکتب فکری را به یکدیگر مشابه دانست.
گر چه درست است که جریان فکری «منهاج فردوسیان»، همانند «وهابیت»، به افزودهشدنِ پیرایهها و خرافات بر دین اصیل اسلام معترض است، ولی از آنجا که تعریف «دین اصیل» در نزدشان کاملاً با هم تفاوت دارد، نمیتوان خروجیِ کار را با هم مقایسه نمود.
آنچه وهابیت، به عنوان دین اصیل بر میشمرد، در قسمتهایی که از «سیرهی صحابه» و «قیاس» و «استحسان» صحابه و تابعین میگیرد، در منظر منهاج فردوسیان، بدعت، خرافات و انحراف است.