حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

سلام
دستورات عملی منهاج فردوسیان به روز نیست یعنی فکر کنم مطابق رساله توضیح المسایل علمای قدیمه بنظرم این مطابقت با عصر جدید این دستورات را کاربردی تر میکنه و اینکه تو سوال قبلیم پرسیدم و جواب ندادید وقتی خدا از ما قلب سلیم میخواد کاربرد این دستورات اکثرا فایده ای نداره یا حداقل ایجاد قلب سلیم نمیکنه من از شما میخوام اگر ممکنه چند دستور برای داشتن قلب سلیم و تزکیه نفس که زودتر آدم را برسانه به من ارائه بدید.
ممنون و سپاس

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
«قلب سلیم»، قلبی است که تسلیم امر و نهی خداوند باشد و رسیدن به این جایگاه ارزشمند، فقط با سربلند بیرون آمدن از مراعات امر و نهی خداوند تعالی امکان‌پذیر است.
به عبارت دیگر، «قلب سلیم»، مدال افتخار کسی است که سراسر عمر، تسلیم اوامر و نواهی خداوند است و چنین جایگاهی بدون امتحان دادن‌های مکرر و قبول شدن‌های مکرر، به دست نمی‌آید.
به عنوان مثال، کسی مدرک لیسانس می‌گیرد که سال‌ها درس خوانده و در فواصل مشخص، امتحان داده و در امتحانات، موفق شده باشد. اگر کسی بگوید راهی به من نشان دهید که بدون اینهمه درس خواندن و امتحان دادن، لیسانس بگیرم، معلوم می‌شود تصور درستی از لیسانس گرفتن ندارد.
تنها راه رسیدن به لیسانس (= گواهی کارشناسی)، کارشناس شدن و اثبات کارشناس شدن است. به کسی گواهی کارشناسی داده می‌شود که بتواند بارها و بارها اثبات کند کارشناس است. به همین قیاس، به کسی «قلب سلیم» داده می‌شود که بتواند بارها و بارها به صورت عملی اثبات کند که از اعماق قلبش، تسلیم امر و نهی و تربیت رب العالمین است.
برای رسیدن به مدرک «قلب سلیم»، نیاز است هزاران امتحان ریز و درشت بدهید و در تمام آنها موفق شوید تا آرام آرام به این گواهی، دست پیدا کنید. امتحان‌های مسیر رسیدن به «قلب سلیم»، اطاعت از خداوند در اوامر و نواهی اوست.
همین قوانین عملی‌ای که شما آن را قدیمی و ناکارآمد می‌شمارید و با چشم حقارت در آن می‌نگرید، مواد امتحانی دریافت «قلب سلیم» است. اگر بتوانید تمام این قوانین را همان طور که خواسته شده مراعات کنید و بر مراعاتش سال‌ها مداومت نمایید، به جایگاه عالی «قلب سلیم» می‌رسید.
مثال دیگری می‌زنم تا مطلبم را روشن‌تر بیان کرده باشم. هر گاه کسی به من بگوید: «می‌خواهم به پشت بام بروم»، پله‌ها را به او نشان می‌دهم. یعنی یک پله، یک پله بالا برو و ادامه بده و خسته نشو و برنگرد و مراقب باش نیفتی تا بالاخره به پشت بام برسی.
اگر بگوید: «راهی بجز پله‌ها می‌جویم!» به او خواهم گفت: «گشتم نبود، نگرد نیست». من هم سال‌ها به دنبال راه میان‌بری بودم که بتواند مرا یکباره به سرمنزل مقصود برساند و بتوانم ره صد ساله را یک شبه طی کنم؛ ولی چنین چیزی امکان ندارد و نمی‌توان دل به چند مورد استثناء، خوش کرد.
یک سال کامل، ملازم مرحوم آیت الله بهجت (رحمه الله) بودم و در بیداری و خواب از ایشان درخواست داشتم راه میان‌بر را به من نشان دهد؛ ولی ایشان فقط پله‌ها را نشانم می‌داد. یعنی هر کسی که به بام رسید، از پله‌ها بالا رفت. اگر می‌خواهی به درجات عالیه برسی، باید گام به گام، رشد کنی و ظرفیت دریافتت افزایش یابد و الا فیض خداوندگار متعال، حد و مرز ندارد و بی‌انتهاست. این ما هستیم که ظرفیت‌مان محدود است و فقط باید با مراعات اوامر و نواهی او، ظرفیت وجودی‌مان را گسترش و افزایش دهیم تا بهره‌های معنوی بیشتری دریافت نماییم.
به جزم و یقین عرض می‌کنم راهی برای رسیدن به درجات عالیه‌ی انسانیت و قلب سلیم، جز مراعات دقیق اوامر و نواهی حق تعالی یا به تعبیر من، مراعات قوانین عملی منهاج فردوسیان نیست.
من بعد از هفت سال سرگردانی، متوجه شدم حق با مرحوم بهجت (رحمه الله) بود که پله‌ها را نشانم می‌داد. از خدای بزرگ برای شما بصیرت می‌طلبم تا به عمق سخنم برسید و مثل من، سال‌ها سرگردانی نکشید.

موفق باشید
حاج فردوسی

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است