سلام علیکم
لطفاً جایگاه عقد اخوت که در عید غدیرخم مرسوم شده است میان برخی برقرار می شود را در منهاج فردوسیان بیان بفرمایید.
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
سعی میکنم جواب این سؤال را در ضمن چند نکته، عرض کنم:
نکتهی اول: تعریف عقد اخوت؛
«عقد اُخُوّت» در اصطلاح، پیوندی است که بین دو مسلمان بسته میشود تا با یکدیگر برادر (یا در زنان، خواهر) باشند. برخی فقها با این استدلال که این عقد، نسبت خویشاوندی برقرار نمیکند و به امید دریافت ثواب، خواندن آن را میان دو زن، جایز دانستهاند!
نکتهی دوم: فایدهی عقد اخوّت؛
در فایدهی «عقد اخوّت» گفته شده که هر کدام از دو طرف عقد، دیگری را در همه چیز ترجیح دهد؛ مثلاً در قضای حوائج، کسی که با او عقد اخوّت بسته را بر دیگران مقدّم کند و در رفعِ حاجتش بکوشد و در اعمال مستحبی، شریکش کند.
نکتهی سوم: حدود شرعی عقد اخوّت؛
«عقد اخوّت» تعهداتی همچون ارثبردن از یکدیگر و مَحرمشدن را ایجاد نمیکند؛ بنابراین دو نفر که عقد اخوت بستهاند، از هم ارث نمیبرند و هیچگونه رابطهی محرمیت میان وابستگان آنان ایجاد نمیشود.
در صیغهی عقد اخوّت آمده است که دو برادر هر حقی را از یکدیگر ساقط میکنند، جز زیارت (دید و بازدید)، دعاکردن و شفاعت در آخرت.
این عقد، فقط میان دو مرد یا دو زن بسته میشود و هیچ زن و مردی نمیتوانند این عقد را بین خود جاری کنند و خواهر و برادر شوند.
نکتهی چهارم: جایگاه تاریخی عقد اخوّت؛
بنا بر گزارش مورّخان، استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) پیش از هجرت به مدینه، بین مسلمانان مکه (که بعدها مهاجران لقب گرفتند) عقد اخوت بستند تا در تحمّل آزار و اذیتهای مشرکان و نیز مشکلاتی که در آینده در راه هجرت برای آنان پیش میآمد، یاور یکدیگر باشند.
آن گونه که در منابع تاریخی آمده، استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) ابوبکر را با عمر، حمزه بن عبدالمطلب را با زید بن حارثه، عثمان بن عفان را با عبدالرحمان بن عوف، زبیر بن عوام را با عبدالله بن مسعود، بلال حبشی را با عبادة بن حارثه، مصعب بن عمیر را با سعد بن ابی وقاص و ... برادر اعلام کردند.
پنج یا هشت ماه پس از هجرت مسلمانان به مدینه، روزی استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) به اصحاب خود فرمودند: «تَآخوا فی الله أخَوَین أخَوَین: در راه خدا، دو تا دو تا با یکدیگر برادر شوید.» بنا بر مشهور، تعداد آنها ۹۰ نفر بوده؛ ۴۵ نفر از مهاجران و ۴۵ نفر از انصار.
برادریای که بین مهاجران و انصار برقرار شد، دارای تواتر تاریخی و روایی است و با عبارتهایی با اختلاف کم، نقل شده است. بنا بر نقل منابع، استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) بین ابوبکر و خارجة بن زید انصاری، عمر و عتبان بن مالک انصاری خزرجی، عثمان بن عفان و اوس بن ثابت، ابوعبیدة بن جراح و سعد بن معاذ، عبدالرحمان بن عوف و سعد بن ربیع، طلحه و کعب بن مالک، زبیر و سلمة بن سلام، سلمان فارسی و ابودرداء، عمار بن یاسر و حذیفة بن نجار و ... برادری برقرار کردند.
در سال نهم هجری با نزول آیهی «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة» [حجرات، آیهی ۱۰] استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) میان افرادی که شبیه و نظیر یکدیگر بودند، پیمان برادری بستند؛ از جمله میان ابوبکر و عمر، ابوذر و ابن مسعود، سلمان فارسی و حذیفه، مقداد و عمار، عایشه و حفصه، ام سلمه و صفیه.
در دفعات سهگانهی فوق و حتی بیشتر، استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) بین خودشان و مولانا امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) برادری برقرار کردند که روایاتش مشهور تمام فرقههای اسلام است.
بیگمان، پیمان برادری با استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم)، یکى از فضیلتها و مناقب حضرت مولانا امیر المؤمنین على (علیه السلام) است که مورد انکار وهابیت کوردل قرار گرفته است.
نکتهی پنجم: جایگاه عقد اخوّت در منهاجیه؛
نظام جامع تربیتی «منهاج فردوسیان» یا مذهب متعالیهی منهاجیه، نظام تربیتی یا مذهبی بر اساس واضحات و مسلّمات قرآن و عترت معتبر است و با «تاریخ»، «برداشت» و «ذوقیات» رابطهای ندارد.
با توجه به این که در هیچ حدیثى ـ چه معتبر و چه غیر معتبر ـ به اجراى صیغهی عقد اخوّت، توصیه نشده، چنین عملی در منهاج فردوسیان، جایگاهی ندارد.
محدّث نورى (ره) بعد از نقل صیغهی عقد اخوت، تصریح دارد که این عمل، در روایات از اهل بیت (علیهم السلام) نیست.
و نیز در جریان ایجاد برادرى میان مسلمانان در سال اوّل هجرت، چیزى به عنوان صیغه عقد اخوّت وجود نداشته است.
ظاهراً این صیغه، ساختهی کسى است که از باب خیرخواهى، براى تقویت دوستى و برادرى میان مسلمانان، آن را انشا کرده است.
همچنین متنى که صاحب ریاض العلماء، بدان اشاره کرده، چنان که محدّث نورى آورده، یافت نشده، و اگر چنین متنى وجود داشت، بى تردید در شرایط کنونى از طریق جستجوى رایانهاى دستیابى به آن، ممکن بود . شاید مقصود وى از متن مورد اشاره، همان حدیثى است که دلالت دارد استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) در روز عید غدیر، مولانا امیر المؤمنین على (علیه السلام) را به برادرى برگزیدند.
محدّث نورى (ره) در کتاب مستدرک الوسائل، در بیان اعمال عید غدیر، از صاحب کتاب ریاض العلماء، در ذکر صورت اجازهی یکى از علما چنین نقل کرده است: «و عقد بینى و بینه الإخاء فى ذلک الیوم المبارک، الّذى وقع فیه النصّ من سیّد الأنام صلى الله علیه و آله على الخصوص بالإخاء فى ذلک المقام؛ میان من و او در این روز فرخنده، پیمان برادرى بسته شد، آن گونه که از آقاى مردمان (صلى الله علیه و آله) نصّ ویژهاى دایر بر پیمان برادرى در این مقام، رسیده است»
سپس صاحب مستدرک ادامه میدهد: «قلت: لم نعثر على النصّ الذى أشار إلیه، و لا على کیفیّة هذا العقد فى مؤلّف إلّا فى کتاب زاد الفردوس لبعض المتأخّرین، قال فى ضمن أعمال هذا الیوم المبارک: وینبغى عقد الأُخوّة فى هذا الیوم مع الإخوان، بأن یضع یده الیمنى على یمنى ...؛ بر چنین روایتی که اشاره کرده و نیز کیفیت این عقد، دست نیافتیم مگر در کتاب «زاد الفردوس» که تألیف بعضی متأخرین است که در ضمن اعمال این روز مبارک مینویسد: شایسته است عقد اخوت در این روز با برادران به این صورت که دست راستش را بر دست راست او بگذارد و ...»
علاوه بر اشکال اساسی که نبودن در وحی است، «عقد اخوّت»، اشکال محتوایی هم دارد. با توجه به این که آیندهی انسان، قابل پیشبینى نیست، تعهّد شرعى دادن به این که بدون همراهى او به بهشت نرود، صحیح نیست؛ زیرا شاید آن شخص در ادامهی زندگی، به شرایطی در آید که مستحقّ شفاعت نباشد.
همچنین از منظر احادیث استادان معظم منهاج فردوسیان (علیهم السلام)، ایجاد تعهّدات وجوبى براى خود، نه تنها توصیه نشده، بلکه نهی شده است.
به عبارت دیگر، در منهاج فردوسیان کاری را با نذر و عهد و قسم بر خودشان واجب نمیکنند. این که عهد شرعی کنیم برای فلان شخص، دعا و زیارت کنیم و به دید و بازدیدش برویم، اجبار کردن خود بر این اعمال است و در خور ستایش نیست.
بر «صیغهی عقد اخوّت» نیز اشکالی وارد است که حقوق برادرىِ دینىای که در احادیث معتبر مورد تأکید قرار گرفته، قابل اسقاط نیست. این که بعد از خواندن صیغهی عقد اخوّت بگویند: «أَسْقَطْتُ عَنْکَ جَمِیعَ حُقُوقِ الْأُخُوَّةِ مَا خَلَا الشَّفَاعَةَ وَ الدُّعَاءَ وَ الزِّیارَة: تمام حقوق برادری بهجز حق شفاعت و دعا و زیارت (دید و بازدید) را از تو ساقط کردم» خلاف مبانی شرعی است.
موفق باشید
حاج فردوسی