(عمل به مذاق منهاج فردوسیان، راه یقینی تکامل است)
کسی که به مذاق منهاج فردوسیان عمل میکند (یعنی واجبات و مستحبات را انجام میدهد و همچنین محرمات و مکروهات را ترک میکند)، یقیناً راه کمال و سعادت را طی مینماید و در مقابل، کسی که وارد قرقگاه الهی میشود (یعنی واجبات را ترک میکند و محرمات را مرتکب میشود) یا از رخصتها استفاده میکند (یعنی بدون سبب، مستحبات را ترک میکند و مکروهات را انجام میدهد)، یقیناً راه کمال و سعادت را طی نمیکند، زیرا تکامل در پرتو عمل کردن به اوامر و ترک کردن آنچه نهی شده است نه استفاده از گریزگاهها.
در توضیح بیشتر این مقدمه میگوییم: انسانها از نظر تسلیم شدن در مقابل دستورات عملی دین، به دو دسته تقسیم میشوند؛ یک دسته در صدد فرار از عمل و کمتر کردن تکالیف الهی هستند. اینان به جای احتیاط، تقلید میکنند و در یافتنِ مرجع تقلید، میکوشند از مجتهدی تقلید کنند که احکام عملی را آسانتر گرفته باشد.
آن مجتهدی برایشان دلنشین است که تا جایی که امکان دارد، دستورات دینی و مناسک شرعی را آسان نماید. حتی گاهی حسّ راحتطلبی، آنان را به سوی دینی میبرد که آسانترین مناسک را دارد. یعنی حاضرند دست از دین کامل و برتر بردارند و به دینی نسخشده و حتی ساختگی روی آورند؛ مانند افرادی که در جستجوی آسانی، از اسلام به مسیحیت روی میآورند یا حتی به دیانتهای جعلی همچون بهائیت میگرایند.
در مقابل این گروه، افرادی قرار دارند که خود را برای عمل به تمام دستورات خدای تعالی برای رسیدن به کمال و سعادت آماده کردهاند. اینان با عزمی جزم و همتی عالی، حاضر به هر گونه جانفشانی و فدا کردن آسایش، ثروت، آبرو، احترام و عزیزان خود در راه کسب رضای خدای تعالی هستند.
قبول عملی و عمیق این مقدمه به این است که منهاجی، از حال و هوای گروه اول، خارج شده و به حال و هوای گروه دوم، وارد شود. یعنی با تمام وجودش قبول کند که موفقیت در سایهی عمل حد اکثری است. به این معنی که بپذیرد در صورتی روی کمال و سعادت را خواهد دید که خود را برای هر گونه جانفشانی و عمل آماده کند و هیچگاه در صدد فرار از عمل نباشد. وقتی چنین آمادگیای در شخص به وجود آمد، معلوم میشود این مقدمه را پذیرفته و به «مذاق منهاج فردوسیان» معتقد و معترف شده است.
پس اگر کسی مثلاً قائل شود که نیازی نیست رهرو راه تکامل، برای رسیدن به سرحد کمال مقرّر، تمام واجبات و مستحبّات (البته با ملاحظهی قاعدهی استطاعت، وُسع و اقبال و ادبار) را انجام داده و تمام محرمات و مکروهات (با ملاحظهی قاعدهی استطاعت، وُسع و اقبال و ادبار) را ترک نماید، یا حتی بگوید کمال و سعادت انسان در ترک کردن برخی واجبات یا انجام دادن برخی محرمات یا استفاده از رخصتها (یعنی ترک کردن مکابرهای مستحبات و انجام دادن مکابرهای مکروهات) است، «منهاج فردوسیان» را نتیجه نخواهد گرفت.
دلیل اثباتکننده: تمام آیات و روایاتی که اصرار بر نقش کلیدی «عمل» در رسیدن به درجات عالیه دارند و تفصیلِ آن در دلیلِ اثباتکنندهی مقدمهی یازدهم خواهد آمد، دلیل اثباتکنندهی این مقدمه نیز هست؛ زیرا عمل، منحصر در واجبات و محرمات نیست بلکه مستحبات و مکروهات را نیز شامل میشود، و فرار از عمل، همانطور که شامل فرار از واجبات و محرمات میشود، شامل فرار از مستحبات و مکروهات نیز میشود.