سخن پایانی این که: پس از آشنا شدن با منهاج فردوسیان دیگر هیچ عذری پذیرفته نیست. عذر آنان که فردای قیـامت بگویند: «استادی» نشناختیـم و «برنامهای» نیافتیم وگر نه راه کمال و سعادت را بر میگزیدیم و به این شقاوت و خواری نمیافتادیم.
و وای بر آن کس که بعد از آشنایی با منهاج فردوسیان، با حال تکبر، چنان که گویی آن را نمیشناسد، بر گمراهی خویش، سماجت ورزد.
«تِلْکَ آیاتُ اللهِ نَتْلُوهَا عَلَیک بِالـحَقِّ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَ اللهِ وَ آیاتِهِ یُؤْمِنُونَ* وَیلٌ لِکُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ * یَسْمَعُ آیاتِ اللهِ تُتْلَی عَلَیهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکبِرًا کَأَن لَّمْ یَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ» [سورهی جاثیه، آیات 6 تا 8]
ترجمه: پس بعد از خدا و نشانههاى او به کدام سخن خواهند گروید؟! واى بر هر دروغزن گناهپیشه، [که] آیات خدا را که بر او خوانده میشود میشنود و باز به حال تکبر، چنان که گویى آن را نشنیده است، سماجت میورزد. پس او را از عذابى پردرد، خبر ده.
تَمَّت بِعَونِ اللهِ تَعَالی
وَ الحَمدُ للهِ أوَّلاً وَ آخِراً
حاج فردوسی