حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

دعای ناخواسته برای کافر

سؤال: در تعالیم اسلام، دعا کردن برای کافر، نهی شده است. آیا در سبک التماس دعا به حاج فردوسی، این احتمال نیست که غیرمسلمان نیز التماس دعا بدهد که در این صورت، حاج فردوسی بدون آگاهی، مرتکب دعا برای کافر خواهند شد.

جواب: مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در درس اخلاق و معارف اسلامی خود در ماه رمضان با موضوع «دعا»، به این اشکال، پاسخ داده‌اند. پاسخ ایشان به شرح زیر است:
بحث ما به اینجا رسید که از دعا کردن نسبت به کفار و مشرکین نهی شده‎ایم. در گذشته عرض کردیم که نسبت به کفار و مشرکین دعای به خیر نباید کرد و تفسیراتی را هم گفتیم. ابتدا دو روایت را می‏‌خوانم و بعد چون بحثِ خود را مفصل کرده‏‌ام، بنابراین می‎شود به مطلبِ من ساده رسید و به اصطلاح جواب بعضی از شبهه‏‌های خام را داد.

روایت اول؛ در مورد پیغمبر اکرم است: «أَنَّ یَهُودِیًّا حَلَبَ لِلنَّبِیِّ (ص) نَاقَةً فَقَالَ: اللَّهُمَّ جَمِّلْهُ، فَاسْوَدَّ شَعْرُهُ»؛ در این روایت است که شخصی یهودی شتری را برای پیغمبر اکرم دوشید و بعد پیغمبر او را دعا کرد؛ دعای به خیر هم کرد که: «اللَّهُمَّ جَمِّلْهُ»؛ خدایا او را زیبا بدار. بعد می‎گوید: «فَاسْوَدَّ شَعْرُهُ»؛ معلوم می‏‌شود موی او سفید بوده و بر اساس این دعا همه‌ی موهای او سیاه و جوان شد.

روایت دیگری نظیر این است ولی مفصل‎تر است و توضیح دارد که: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) بَعَثَ‏ إِلَى‏ یَهُودِیٍ‏ یَسْأَلُهُ‏ قَرْضَ شَیْ‏ءٍ لَهُ» حضرت یک نفر را پیش یک یهودی فرستاد و از آن یهودی چیزی به عنوان قرض خواست، «فَفَعَلَ»؛ آن یهودی هم قرض داد. حضرت چیزی خواست و آن یهودی هم برای پیغمبر فرستاد، «ثُمَّ جَاءَ الْیَهُودِیُّ إِلَیْهِ»؛ یهودی به حضور پیغمبر اکرم آمد، «فَقَالَ جَاءَتْک حَاجَتُک»؛ رو کرد به پیغمبر، گفت: گرفتاری و مشکلتان حل شد؟ «قَالَ نَعَمْ»؛ پیغمبر فرمودند: بله. مشکلم را با آن چیزی که از تو قرض گرفتم حل کردم، «ثُمَّ قَالَ فَابْعَثْ فِیمَا أَرَدْتَ»؛ یهودی رو به پیغمبر اکرم عرض کرد: هر چه خواستید پیغام بدهید تا من برآورده‏‌اش کنم، «وَ لَا تَمْتَنِعْ مِنْ شَیْ‏ءٍ تُرِیدُهُ»؛ به تعبیری، از درخواست از من دریغ نفرمایید. هر چه خواستید از من بخواهید و اگر چیزی مورد احتیاج قرار گرفت، خودداری نکنید تا به شما بدهم، «فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ(ص)»؛ پیغمبر رو کرد به او و گفتند: «أَدَامَ اللَّهُ جَمَالَکَ». دعای به خیر کرد؛ خدایا! زیبایی‏‌اش را پایدار بدار، «فَعَاشَ الْیَهُودِیُّ ثَمَانِینَ سَنَةً»؛ آن یهودی هشتاد سال زندگی کرد، «مَا رُئِیَ فِی رَأْسِهِ طَاقَةُ شَعْرٍ بَیْضَاءُ»؛ هیچ‎گاه یک تار در سر او هم ندیدم که سفید شده باشد. پیغمبر اکرم برای کافر دعا کرده؛ این را خیلی صریح داریم در روایت هم داریم.
در اینجا بعضی احتمال داده‏‌اند که ممکن است این روایت با روایاتی که دعا کردن راجع به کافر و مشرک نهی شده است منافات داشته باشد. آن کسانی که در بحث بوده‏‌اند، جواب را خوب می‎دانند و دیگر هیچ احتیاجی به اینکه توضیح بدهم ندارد.

این را گفتم که: دو شکلِ کافر و مشرک داریم؛ که مستضعف و معاند‎ند. آن‎که دعای خیر برای او نهی شده، معاند است. در دو مورد هم گفتیم که دعا کردن، چه معنوی و چه مادی برای او، درست نیست. روایات را توضیح داده‏‌ام و تکرار نمی‏‌کنم. اما مستضعف آن کسی است که منحرف است، اما انحراف او از روی عناد و دشمنی نیست بلکه در اثر این‌که به حق دسترسی پیدا نکرده، ضعفِ فرهنگی و فکری دارد. این فرد حق را می‏‌گیرد، حق‌جو است و عناد و دشمنی‎ای با حق ندارد. در اینجا گفتم که دعا به خیر کردن برای او خوب است به خصوص اگر جنبه معنوی داشته باشد. البته عرض شد که اشکال ندارد که دعا هم معنوی باشد و هم مادی فقط یک استثنا دارد و آن این‌که برای او طلب غفران نکنیم و این صریحِ آیه است. در آیه خواندیم که چون او هنوز دست از شرک و کفر برنداشته، بنابراین طلب غفران درست نیست و معنا ندارد.

در اینجا ببینیم روایاتی که مطرح کرده‌اند چیست؟ اولی روایتِ این بود که یهودی‎ای آمد و برای پیغمبر شتر دوشید آیا این شخص که خدمت کرد با پیغمبر معاند است؟ آمد برای پیغمبر شتر را دوشید و پیغمبر هم دعایش کرد، پس معاند نیست، بلکه مستضعف است. روایت دوم که اتفاقاً خیلی زیبا است. اصلاً در آن صریح است که محب پیغمبر بوده و پیغمبر را دوست داشته. حضرت می‏‌فرستند که قرض می‏‌خواهم و او هم همانی که پبغمبر می‏‌خواسته می‏‌فرستد. کار پیغمبر را راه می‏‌اندازد و بعد خودش می‏‌آید و می‎گوید: کارتان راه افتاد؟ که اگر راه نیافتاده، باز بدهد و بعد می‏‌گوید: هر وقت گره به کارتان خورد، دریغ از من نکنید. بهتر از این می‏‌خواهید؟ الآن باید چراغ دستمان بگیریم و در کوچه‏‌ها بگردیم تا ببینیم همچنین کسی را پیدا می‎کنیم که به ما بگوید: آقا دریغ نکن و هر وقت هر مشکلی داشتی بفرست تا من مشکل تو را حل می‏‌کنم. آیا محبّ بالاتر از این وجود دارد؟ آدم دلش برای همچنین آدمی می‏‌سوزد که خیلی به پیغمبر علاقمند است و این طور خدمت می‏‌کند. اما چرا اسلام نیاورده است؟ به قول ما چه بسا رودربایستی فامیلی باشد.

بنابراین هر دو مستضعف بودند و در باب مستضعف هم عرض شد که هر دوی دعای معنوی و مادی، هیچ منافاتی ندارد؛ چه دعای نسبت به امور معنوی که برای هدایت او باشد و لازم هم هست و حتی عرض کردم دعوت و دعا باید با هم باشد و چه نسبت به امور دنیایی. فقط یک چیز راجع به مستضعف است و آن هم هیچ‎کدام از این‎ها نبود، بنابراین این هم جواب مسئله؛ چون یک وقت ممکن است با این مسئله بر‏خوریم و ‏ببینیم، یا خودِ آدم نفهمد و یا انسان دیگری حرف اشتباهی بزند.

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است