سؤال: گفته شده یکی از عللی که خداوند، دعای بندهاش را با تأخیر اجابت میکند این است که میخواهد بندهاش بیشتر او را صدا بزند؛ پس چرا اشخاص مستجاب الدعوه دعایشان به سرعت مستجاب میشود؟
جواب:
اولاً: روایاتی که در این مضمون وارد شده، ضعف سند دارد. این روایات عبارتند از:
روایت اول:
قال الرضا (علیه السلام): «إِنَّ اللَّهَ یُؤَخِّرُ إِجَابَةَ الْمُؤْمِنِ شَوْقاً إِلَى دُعَائِهِ وَ یَقُولُ صَوْتٌ أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَهُ وَ یُعَجِّلُ إِجَابَةَ دُعَاءِ الْمُنَافِقِ وَ یَقُولُ صَوْتٌ أَکْرَهُ سَمَاعَهُ».
ترجمه: همانا خداوند اجابت [دعای] مؤمن را به جهت شوقی که به [شنیدن صدای] دعایش دارد به تأخیر میاندازد و میفرماید: [این صدای دعا] صدایی است که دوست دارم بشنوم.
و در اجابت دعای منافق تعجیل میکند و میفرماید: [این صدای دعا] صدایی است که شنیدنش را ناخوش دارم.
منبع: فقه الرضا (علیه السلام)، صفحهی 46.
کتاب فقه الرضا (علیه السلام) منسوب به امام هشتم (علیه السلام) است و نمیتوان ابتدائاً به روایاتش اعتماد کرد.
روایت دوم:
قال الصادق (علیه السلام): «إِنَّ الْعَبْدَ الْوَلِیَّ لِلَّهِ یَدْعُو فِی الْأَمْرِ یُرِیدُهُ فَیَقُولُ اللَّهُ لِلْمَلَکِ الْمُوَکَّلِ بِذَلِکَ الْأَمْرِ اقْضِ حَاجَةَ عَبْدِی وَ لَا تُعَجِّلْهَا فَإِنِّی أَشْتَهِی أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ إِنَّ الْعَبْدَ الْمُخَالِفَ لَیَدْعُو فِی الْأَمْرِ یُرِیدُهُ فَیَقُولُ اللَّهُ لِلْمَلَکِ الْمُوَکَّلِ بِذَلِکَ الْأَمْرِ اقْضِ حَاجَتَهُ وَ عَجِّلْهَا فَإِنِّی أُبْغِضُ أَنْ أَسْمَعَ نِدَاءَهُ وَ صَوْتَهُ قَالَ فَیَقُولُ النَّاسُ مَا أُعْطِیَ هَذَا حَاجَتَهُ وَ حُرِمَ هَذَا إِلَّا لِکَرَامَةِ هَذَا عَلَى اللَّهِ وَ هَوَانِ هَذَا عَلَیْهِ».
ترجمه: همانا بندهای از دوستان خدا برای کاری که میخواهد دعا میکند. پس خداوند به فرشتهای که مأمور برآوردن آن حاجت است میگوید: حاجت بندهام را بده ولی فوری در اختیارش مگذار. همانا دوست دارم صدا و دعایش را بشنوم.
و بندهی مخالف، در کاری که میخواهد دعا میکند. پس خداوند به فرشتهای که مأمور برآوردن آن حاجت است میگوید: حاجتش را برآورده کن و فوری به او بده. همانا من ندا و صدایش را دشمن میدارم.
پس مردم [که از حقیقت امر بیخبرند] میگویند: حاجت این [دشمن خدا] داده نشد و آن [دوست خدا] محروم نگردید مگر به خاطر جایگاه ارزشمند این [دشمن خدا] در نزد خدا و بیارزشی آن [دوست خدا در نزد خدا]!
منبع: التمحیص، صفحهی 58، حدیث 119.
کتاب التمحیص منسوب به محمد بن همام اسکافی، از بزرگان محدثان شیعه است. این کتاب تا پیش از علامه مجلسی (ره) شناخته شده نبوده است. برخی هم این کتاب را به ابن شعبهی حرّانی نسبت دادهاند.
به همین دلایل، نمیتوان ابتدائاً به روایات این کتاب اعتماد کرد.
روایت سوم:
وَجَدْتُ بِخَطِّ الشَّیْخِ الْأَجَلِّ شَمْسِ الدِّینِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْجُبَعِیِّ جَدِّ شَیْخِنَا الْبَهَائِیِّ رَوَى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَیَّاشٍ الْجَوْهَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو الْحُسَیْنِ عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَسَنِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ یَحْیَى الرَّاشِدِ عَنْ وَالِدِهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الصَّبَّاحُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ بْنِ سَعِیدٍ الْعَمْرِیِّ فِی حَدِیثٍ قَالَ رُوِّینَا عَنِ الْعَالِمِ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ: «إِذَا دَعَا الْمُؤْمِنُ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَوْتٌ أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَهُ اقْضُوا حَاجَتَهُ فَاجْعَلُوهَا مُعَلَّقَةً بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ حَتَّى یُکْثِرَ دُعَاءَهُ شَوْقاً مِنِّی إِلَیْهِ وَ إِذَا دَعَا الْکَافِرُ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَوْتٌ أَکْرَهُ سَمَاعَهُ اقْضُوا حَاجَتَهُ وَ عَجِّلُوهَا حَتَّى لَا أَسْمَعَ صَوْتَهُ وَ یَشْتَغِلَ بِمَا طَلَبَهُ عَنْ خُشُوعِهِ».
ترجمه: هر گاه مؤمنی دعا کند، خدای عز و جل میگوید: صدایی است که شنیدنش را دوست دارم. حاجتش را برآورده کنید ولی بین زمین و آسمان نگه دارید تا به خاطر شوقی که به او دارم، دعایش را بیشتر کند.
و هر گاه کافر دعا کند، خدای عز و جل میگوید: صدایی است که شنیدنش را ناپسند دارم. حاجتش را برآورده کنید و فوری به او بدهید تا صدایش را نشنوم و به آنچه خواسته است، از خشوعش [در دعا] مشغول شود.
منبع: بحار الانوار، جلد 87، صفحهی 96
این روایت، برای اولین بار در کتاب بحار الانوار علامه مجلسی در قرن یازدهم آمده و هیچ اثری از آن در کتابهای معتبر حدیثی قرون اولیهی اسلام دیده نمیشود. به همین دلیل، نمیتوان ابتدائاً به آن اعتماد کرد.
روایت چهارم:
الشَّیْخُ أَبُو الْفُتُوحِ فِی تَفْسِیرِهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُنْکَدِرِ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ [عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلّم) أَنَّهُ قَالَ] : «إِنَّ الْعَبْدَ لَیَدْعُو اللَّهَ وَ هُوَ یُحِبُّهُ فَیَقُولُ لِجَبْرَئِیلَ یَا جَبْرَئِیلُ اقْضِ حَاجَتَهُ وَ لَکِنْ لَا تُعْطِهَا إِلَى الْوَقْتِ الْفُلَانِیِّ فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ یَکُونَ صَوْتُهُ فِی بَابِی وَ یَکُونُ عَبْدٌ یَسْأَلُ اللَّهَ تَعَالَى حَاجَتَهُ فَیَقُولُ اللَّهُ یَا جَبْرَئِیلُ اقْضِ حَاجَتَهُ وَ عَجِّلْهَا حَتَّى یَذْهَبَ وَ لَا یَدْعُوَنِی فَإِنِّی لَا أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَهُ».
ترجمه: همانا بنده خدا را میخواند در حالی که او را دوست دارد. پس [خداوند] به جبرئیل میفرماید: ای جبرئیل، حاجتش را برآورده کن ولی تا فلان زمان به او مده، همانا صدایش بر درگاهم را دوست دارم.
و میشود که بندهای از خدای تعالی حاجتش را درخواست میکند، پس خداوند میفرماید: ای جبرئیل، حاجتش را برآورده کن و فوری به او بده تا برود و مرا نخواند که من، شنیدن صدایش را دوست ندارم.
منبع: تفسیر ابو الفتوح رازی، جلد 1، صفحهی 298.
این حدیث، از طریق اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نیست؛ بلکه از طریق صحابه است. به همین دلیل نمیتوان ابتدائاً به آن استناد کرد.
ثانیاً: اگر از بحث اعتبار سند بگذریم، یعنی سند این روایات را به نحوی قبول کنیم، اینگونه میتوان توجیه کرد که کسانی مستجاب الدعوه میشوند که مستغرق در مناجات و دعا باشند و برای چنین افرادی، معنی ندارد استجابت دعایشان به تأخیر افتد تا خداوند، صدایشان را بیشتر بشنود.
اینان در تمام شبانهروز، در حال صدا زدن خداوند هستند و جز او را نمیبینند و نمیخواهند. وقتی کسی در تمام لحظات بیداری و حتی در خواب، در حال مناجات با رب الارباب و دعا کردن باشد، صدایش برای ملکوت عالم آشناست و به همین دلیل، دعایش به سرعت مستجاب میشود. به قول شاعر:
خوشا آنان که الله یارشان بی * به حمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنان که دائم در نمازند * بهشت جاودان بازارشان بی