نام کتاب:
نام این کتاب، «کِتابٌ فی بَدءِ الخَلقِ وَ الحَثِّ عَلَی الإعتِبار» یا «کتابُ فَکِّر» و معروف به «توحید مفضَّل» است.
مؤلف کتاب:
مشهور است که این کتاب املای امام صادق (علیهالسلام) بر مُفَضَّل بن عُمَر جُعْفی کوفی (ح 185 ق) است.
خلاصهی محتوای کتاب:
این کتاب، مشتمل بر چهار مجلس است. در جلسهی اول، ناآگاهی از اسباب و شیوهی آفرینش جهان هستی، علت انکار یا شک عدهای در وجود خداوند متعال بیان شده است. سپس به بیان آفرینش جهان و خلقت انسان و اعضای بدن او، مانند دستگاه گوارش و حواس پنجگانه، پرداخته شده و از آنها به حکمت و قدرت و علم خداوند متعال، که آفرینندهی آنهاست، استدلال میشود.
در جلسهی دوم به بیان شگفتیهای جهان حیوانات، مانند اسب، فیل، زرافه، میمون، سگ، مرغ، خفاش، زنبور عسل، ملخ، مورچه و ماهی پرداخته میشود.
در جلسهی سوم شگفتیهای آسمان و زمین مانند رنگ آسمان و طلوع و غروب خورشید، و فصلهای سال و خورشید و ماه و دیگر ستارگان و حرکت بسیار سریع آنها در آسمان و آفرینش سرما و گرما و باد و هوا و چگونگی ایجاد صدا و کوهها و گیاهان بیان میگردد.
جلسهی چهارم به بیان حقیقت مرگ و زندگی و علت آفرینش انسان و راه شناخت جهان هستی و بیان فرق میان حس و عقل در شناخت جهان و حقایق هستی اختصاص یافته است.
بررسیهای بیشتر:
با عنایت به فقدان اسناد و طریق دریافت توحید مفضل، شماری از حدیثپژوهان امامیه از راه شهرت انتساب کتاب به امام صادق (علیهالسلام) و ارزیابی متنی، به اعتبار آن حکم کردهاند. ملا محمد تقی مجلسی، متن آن را شاهد صحت آن ارزیابی کرده است. از نظر وی، ادلهی توحید مفضل عقلی است نه تقلیدی و شیوهی آن، نشان دادن راه است که این نوع راهنمایی بهویژه برای عامهی مردم، بسی بهتر از راهنمایی فیلسوفان است.
مطالعهی متن توحید مفضل، انتساب آن به امام صادق (علیهالسلام) را دشوار مینماید. زیرا در آن هم از نظر ادبیات و شیوهی بیان و هم از نظر محتوا و درونمایه، نشانههای روشنی از تعلّق به مکتوبات عالمان دینی و تدوین در دورهای متأخر از عصر امام(علیهالسلام) وجود دارد. بر این پایه شایسته است شاخصهها و ویژگیهای توحید مفضل مورد بازشناسی قرار گیرد. این ویژگیها و شاخصهها در دو بخش قالب یا زبان و مضمون قابل بررسی است.
الف. شاخصههای زبانی و ادبی؛
شاخصههای ادبی و زبانی متن توحید مفضل عبارتند از:
1. کاربرد تعابیر و جملاتی که در احادیث موجود یافت نمیشود و در مکتوبات عالمان دینی متداول است. برخی از آنها نیز فاقد شیوایی و رسایی متون روایی و سخنان شناخته شدهی امام صادق (علیهالسلام) است. تعابیری مانند: «فان یقول قائل ... قیل له»، «فان قال قائل ... قلنا» «فان قالوا ... فنقول»، «و لعل قائلا یقول ... فما قالوک ... فیقال له ... و جمله القول ...»، «و لعل طاعناً یطعن علی التدبیر ... فیقال جواب ذلک ...»، «علی حسب هذا ایضاً نقول ...»، «نزعم زاعم ...»
2. کاربرد متعدد تعبیر «اعنی»؛
3. کاربرد متعدد تعبیر «ایضاً»؛
4. کاربرد متعدد تعابیر علمی مانند «الصناعات اللطیفة»، «صناعة الطب»، «الأمور الروحانیة اللطیفة» «آکلات اللحم من الحیوان»، «عصبانی» (= عصبدار)، «الدولاب الاعظم»، «فوق مرتبة العقل» «تعطیل العدل و الحکمة»؛
5. وجود جملاتی مانند: «و لیس ما ذکرته من هذه القوی علی الجهة التی ذکرت فی کتب الأطباء و لا قولنا فیه کقولهم، لأنهم ذکروها علی ما یحتاج فی صنعة الطب و تصحیح الأبدان، و ذکرناه علی ما یحتاج فی صلاح الدین و شفاء النفوس»، «و بها یحسب الأعمار و الأوقات المؤقتة للدیون و الإجارات و المعاملات»، « و فی هذا ایضا وجوه أخر»، «و لذلک کثر الأقاویل فیها، و اختلفت الفلاسفة المذکرون فی ...» «الذی بینت و شخصت لک آنفا» «کان هذا یخرجهم عن حد الإنسانیة إلی حد البهائم»، «فی الخریف ... و یطیب الهواء فیه إلی مصالح أخری لو نقصیت لذکرها لطال فیها الکلام»، « ولقد قال القوم من جهلة المتکلمین وضعفهی المستفلسین یقلة التمییز و قصور العلم: لو کان بطن الإنسان کهیئة القباء یفتحه الطبیب إذا شاء فیعاین ما فیه، و یدخل یده فیعالج ما أراد علاجه ... »، «لأنه کان یحتاج مکان الجمل الواحد و البغل الواحد إلی عدة أناسی»، «هذا لم یکن مانعا للقرد أن یلحق بالإنسان لو أعطی مثل ذهن الإنسان و عقله و نطقه و الفصل الفاصل بینه و بین الإنسان فی الحقیقة هو النقص فی العقل و الذهن و النطق».
6. از دیگر ویژگیهای زبانی متن میتوان به کاربرد فراوان افعال برساخته از باب تفعل و تفعیل اشاره کرد که نو پدید بودن آنها آشکار است. مواردی مانند تفکّه، تصحّح (بهبودی)، توقّد، تعیّش، ترشّح و تحلّب (روانشدن)، تولّد، تکثّف، تجفیف (خشکاندن)، تفریخ (جوجه گذاشتن).
7. کاربرد فراوان ساخت جمع که برخی از آنها در ادبیات راوی ناآشنا هستند مانند: «الغضاریف»، «مفائض»، «أدمغة» و «اطبخة».
8. کاربرد ساختهای گوناگون از برساختههای فعل «عدم». این موارد عبارتند از: «عدمت العقل و الروایة»، «فمن آعان الثعلب العدیم النطق و الروایة بهذه الحیلة؟»، «جعلا عدیما (عدیمی) الحس»،و هم مع ذلک غیر عدمی العقل و الذهن»، «فکر مفضل فی من عدم البصر من الناس ... و کذلک من عدم السمع، یختل فی أمور کثیرة، فإنه یفقد روح المخاطبة و المحاورة و یعدم لذة الأصوات و اللحون المشجیة و المطربة ... فأما من عدم العقل، فإنه یلحق بمنزلة البهائم»، «فلما عدم العنق أعین مکان ذلک بالخرطوم الطویل ... العضو الذی عدم ... فصار مع عدم العنق ...»، «لما عدم الأسنان» و «الاهمال و عدم الصانع».
ب. شاخصههای مضمونی:
مهمترین شاخصهِی محتوایی توحید مفضل، وجود درونمایههای فلسفی، به معنای عام شامل حوزههای گوناگون الهیات، طبیعیات و طب در سراسر آن است. آن چه در این میان از نظر نقد ادبی متن بیشتر اهمیت مییابد، سنجش مطالب این کتاب با مضامین متون معتبر حدیثی امامی است. با اندکی تأمل و سنجش در مییابیم که در توحید مفضل مضامینی وارد شده است که صرف نظر از درستی یا نادرستی، مفرد و غریب مینماید.
نمونههای فراوان این مضامین مفرد عبارتند از: یادکرد «مطالب چهارگانهی منطقی» یعنی مطلب هَل، مطلب ما، مطلب کیف و مطلب لماذا، سخن گفتن از حرارت طبیعی نبات و خاموشی آن، حرارت غریزی و اثرگذاری آن بر اعمال معده و کبد و قلب و احتباس آن و قوای چهارگانهی جاذبه، ماسکه، هاضمه، دافعه و کارکرد آنها در فرایند تغذیهی انسان، یادکرد دماغ به عنوان سرچشمهی حس.
در جایی از قوای نفس سخن رفته و با تعبیری عالمانه و منصفانه، این قوا معرفی و پیامدهای کاستی آنها این گونه بیان شده است: «تأمل یا مفضل هذه القوی فی النفس، و موقعها من الأنسان، أعنی الفکر و الوهم و العقل و الحفظ و غیر ذلک، أفرأیت لو نقص الإنسان من هذه الخلال الحفظ وحده، کیف ...»
در موردی ضمن بیان اثر لب و دندان در تلفظ حروف، کاربرد اندامهای مؤثر در پیدایش صوت به بخشهای گوناگون «مزمار اعظم = نی بزرگ» تشبیه شده است. چنان که سر به دلیل آن که بالاترین اندام بدن است، چونان صومعهای شمرده شده که حواس در آن قرار گرفته است.
اقتباس و الگوگیری «صناعت» از خلقت نیز از آموزههای مطرح در توحید مفضل است. در جایی آمده که نام این عالَم در زبان یونانی «قوسموس» و تفسیر (= ترجمه) آن «زینت» است و فلاسفه و مدعیان حکمت آن را به همین نام نامیدهاند و در پی آن از نظام احسن گفتگو شده است.
توجه به آراء منانیه و مانویه و نقد آنها در موارد متعدد نیز از نکات جالب توجه کتاب است که میتواند نشانهی تعلق اثر به مکانی که این ادیان بشری حضور داشته باشد.
افزون بر یادکرد گروهیِ مانویه، در جایی آمده که مانی با این که ادعای «علم اسرار» داشت، از مشاهدهی حکمت آفریدههای الهی نابینا بود و بر آنها خرده میگرفت.
در مواردی از جواهر اربعه (خاک، هوا، آب و آتش) سخن رفته است.
از دیگر مطالب کتاب، نقل آرای اختلافی فلاسفه دربارهی ماهیت و اندازهی خورشید، تعیین محدودهی سال بر مبنای سیر خورشید از برج حمَل تا حَمل و یادکرد رد ارسطاطالیس بر قائلان به صُدفه در آفرینش، قابل توجه است.
همچنین بخش قابل توجهی از مضامین مفرد توحید مفضل را باید در یادکرد گروهها و اصناف خاصی برشمرد که در دیگر متون حدیثی سخنی از ایشان به میان نیامده است. این موارد عبارتند از: اصحاب هندسه، اصحاب طبایع، فلاسفه، متفلسفین، منتحلی الفلاسفه، دهریین، معطله، مانویه و منانیه.
از سوی دیگر تأمل در متن توحید مفضل وجود مایههای نیرومندی از اندیشهها و ادبیات اسماعیلی در آن را آشکار میسازد. متن توحید مفضل در مجموع از نظر درونمایه و ادبیات، یادآور متونی چون «رسائل اخوان الصفا» است. قالب تدوین کتاب نیز که به صورت گفتگو و پرسش و پاسخ میان مفضل و امام صادق (علیهالسلام) سامان یافته، در ادبیات روایی شناخته شدهی امامیه تداول ندارد.
همچنین از این عبارت، اندیشهی ادوار و اکوار، قابل استفاده است: «الحمد لله مدبر (مدیر) الأدوار، و معید الأکوار، طبقا عن الطبق، و عالما بعد عالم، لیجزی الذین أسائوا بما عملوا، و یجزی الذین أحسنوا بالحسنی».
بدین سان این ویژگیها در کنار فقدان اسناد و طریق، انتساب کتاب توحید مفضل به امام صادق (علیهالسلام) را بسیار دشوار میسازد و وابستگی آن را به روزگاری متأخر از عصر آن حضرت، منطقیتر مینماید.
بر همین پایه، برخی محققین به دلیل ورود نامهای یونانی در توحید مفضل، آن را اثری نمایانگر نهضت علمی ترجمه دانسته که در عهد مأمون شروع شد و در روزگار جاحظ و دیگر فلاسفه و متکلمان به بار نشست.
احتمال نگارش کتاب در دورههای بعدی آنگاه قوت میگیرد که بدانیم برخی از نسخههای این کتاب، دارای مقدمهای به سبک آثار اسماعیلی است که نشانگر تداول رساله در میان ایشان است.
برخی احتمال دادهاند تمام مجلس چهارم که با دیگر مجالس ناهماهنگ بوده و حاوی آراء ناشناختهای از امام (علیهالسلام) است، از برساختههای اسماعیلیه باشد. چنان که برخی دیگر، تمام اثر را مربوط به ادبیات متأخر (حدود قرن چهارم هجری قمری) و پدید آمده در فضایی اسماعیلی ارزیابی کردهاند.
با پیجویی مضامین توحید مفضل در متون و منابع دیگر به نکات پراهمیتی دست مییابیم. اثری از عمرو بن بحر جاحظ با عنوان «الدلائل و الاعتبار علی الخلق و التدبیر» منتشر شده است که تشابه بسیار شگفتانگیزی با عبارات و مضامین توحید مفضل دارد.
گفتنی است که در نسخهی بحارالانوار در پایان مجلس اول، نام کتاب، مشابه با نام کتاب منسوب به جاحظ معرفی شده است: «تم المجلس الأول و یتلوه المجلس الثانی من الکتاب الادلة علی الخلق و التدبیر و الرد علی القائلین بالاهمال و منکری العمد بروایة المفضل عن الصادق صلوات الله علیه و علی آبائه».
در دنبالهی جستجو از متون مشابه با توحید مفضل به کتاب «الحکمة فی مخلوقات الله عز و جل» از ابو حامد غزالی میرسیم. این اثر نیز کتابی همانند کتاب الدلائل جاحظ است. مهمترین تفاوت این کتاب با کتاب «الدلائل» آن است که غزالی مباحث پیرامون یک موضوع را زیر باب مستقل آورده و در آغاز هر باب، آیات مناسب آن را ذکر کرده و عملاً روایات و نگارشی دوم از کتاب جاحظ پدید آمده است. البته نویسنده اشاره نکرده که مطالب کتاب خود را از متنی دیگر برگرفته است. در سنجش این دو کتاب با توحید مفضل، نقاط اشتراک «الدلائل» با «توحید مفضل» بیشتر است.
با توجه به آن چه گذشت به نظر میرسد که در انتساب توحید مفضل به امام صادق (علیهالسلام) تردیدی جدّی وجود دارد. گویا در دورهی رواج ادبیات و آموزههای فلسفی و کلامی، متنی چون «الدلائل و الاعتبار» که میتواند از جاحظ یا فرد دیگری باشد، تدوین شده و همین متن، دستمایهی تدوین کتاب «الحکمة فی مخلوقات الله» و «توحید مفضل» گشته است.[1]
جمعبندی و نتیجهگیری:
بنا بر آنچه گذشت، کتاب توحید مفضل از منابع استجماع تأسیسی قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان نیست.
--------------------------------------
[1]. این قسمت، از تحقیقات ارزشمند دکتر علینقی خدایاری است.