نام کتاب:
نام این کتاب، «تَفسیرُ فُراتِ الکوفی» است.
مؤلف کتاب:
مؤلف این کتاب، ابو القاسم فرات بن ابراهیم بن فرات کوفی (ق 4 ق) است.
خلاصهی محتوای کتاب:
این تفسیر، با مقدمهی کوتاهی آغاز میشود، سپس با جملهی «اما بعد هذا تفسیر آیات القرآن مروی عن الائمة (علیهم السلام)» به ۹ روایت در معرفی قرآن میپردازد. تفسیر فرات دارای ۷۷۷ روایت است که تقریباً به ترتیب فعلی سورهها تنظیم شده، بدون اینکه در تفسیر آیات، ترتیبی رعایت شده باشد. برخی از سورهها هم تفسیر نشدهاند. اکثر روایات نقل شده در این تفسیر، ناظر به مقام والای اهلبیت (علیهمالسّلام) است. در این میان، ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) بیش از دیگران مورد توجه قرار گرفته است. البته این اهتمام بیشتر به پنج تن آل عبا منعطف است و با توجه به گرایش احتمالی مؤلف به زیدیه، تا امام سجاد (علیهالسّلام) نیز کاملاً مشهود است؛ ولی در مورد سایر امامان (علیهمالسّلام) حجم روایات، بسیار اندک مینماید.
روش مفسر در نقل اسامیروات و مشایخ حدیثى خود، گزیدهگویى و اشاره است. در این تفسیر، جز نقل حدیث، کلامیاز مؤلف در توضیح آن روایات یا نقد وجود ندارد و نکته یا تعلیقهای افزوده نشده است.
فرات این تفسیر را بر اساس ترتیب سورهها تنظیم کرده، اما بر خلاف مفسران متقدم شیعی ـ همچون قمی و عیّاشی ـ تنها آیاتی را برگزیده است که در شأن نزول و تفسیر یا تأویل قریب و بعید آنها، روایتی دربارهی تعالیم و اعتقادات شیعی از ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) یا صحابه و برخی تابعین در دست داشته است.
سرآغاز کتاب با مقدمهاى دربارهی جایگاه اهل بیت (علیهمالسلام) در تفسیر و فضیلت آن شروع میگردد. آن گاه مؤلف روایات تفسیری و تطبیقى و تأویلى را که عمدتاً در باب اهل بیت (علیهمالسلام) است، نقل میکند. بنابراین عمده گزینش این روایات، چه در توضیح و تبین آیات و چه در منطبق کردن آیات به امیرمؤمنان و اهل بیت (علیهمالسلام)، با جهتگیرى کلامیاست، این کتاب مدتى پس از تألیف از حضور در مجامع و کتابخانهها مخفى بود تا این که علامه مجلسی به آن دسترسى پیدا میکند و روایات وى را در کتاب بحارالانوار نقل مینماید.
بررسیهای بیشتر:
رجالیون متقدم شیعه همچون کَشّی و نَجاشی و شیخ طوسی، و متأخرانی چون ابن داوود و علامه حلّی و محمد بن علی اردبیلی، در باره ابوالقاسم فرات هیچ اطلاعی ندادهاند.[1]
با وجود این، از زیدیه، ابوعبداللّه علوی شجری (۴۴۵ ق) به واسطهی محمد بن حسن بن احمد بن ولید (از مشایخ صدوق)، در کتاب «فضل زیارة الحسین»[2] و از اهل سنّت، عبیداللّه بن عبداللّه حسکانی در «شواهد التنزیل» (موارد متعدد) از تفسیر او نقل کردهاند.[3]
نسخههای موجود از تفسیر فرات، به روایت ابوالخیر مقدادبن علی حجازی از ابوالقاسم عبدالرحمان علوی از فرات است.
مقدمه این تفسیر، نوشتهی فرات نیست و عبارت «الشیخ الفاضل استاد المحدثین فی زمانه» که ابوالقاسم علوی دربارهی مؤلف کتاب گفته است، جایگاه علمی فرات را در زمان خودش نشان میدهد.
اندکیِ شرح حال و روایات مؤلف در میان امامیه، با کثرت اخبار وی در کتابهای «زیدیه» جبران شده است و به وفور در مجامع روایی آنها از «ابو القاسم فرات بن ابراهیم بن فرات کوفی» ذکری به میان آمده است. همانند کتاب «نسمات الاسحار» که فرهنگ رجالی زیدیه است و یا در کتاب «فضل زیارة الحسین» تالیف ابو عبدالله علوی شجری زیدی کوفی.
مشکل حذف اسانید کتاب و ذکر آن در برخی نسخ، از معضلات تصحیح آن به شمار میرود، به حدی که میبایست دو کتاب به نام تفسیر فرات پنداشت، یکی اصل کتاب با اسانید و راویان و دیگری گزیدهای از تفسیر!
غالب روایات این تفسیر با حذف سلسله سند، به تعبیر «مُعَنعَن» آمده و تنها ۱۲۰ روایتش مُسند است.[4]
شیخ صدوق در «علل الشرایع» و «عیون اخبار الرضا» و «فضایل الاشهر الثلاثة» و «کمال الدین (یا اکمال الدین)» و «معانی الاخبار»، سید عبد الکریم بن طاووس در «فرحة الغری»، قطب الدین راوندی در « قصص الانبیاء »، سید بن طاووس در «مهج الدعوات» و «الیقین» و شیخ حر عاملی در «وسایل الشیعة»، از ابو القاسم فرات بن ابراهیم بن فرات کوفی و یا تفسیرش نقل میکنند.
همچنین در آثار کسانی چون قاضی سعید قمی، مشهدی قمی صاحب «تفسیر کنز الدقائق»، ابوالحسن شریف صاحب «تفسیر مرآت الانوار» و فیض کاشانی نیز نشانههای رجوع به تفسیر فرات وجود دارد.[5]
جمعبندی و نتیجهگیری:
بنا بر آنچه گذشت، کتاب موجود که مشهور به تفسیر فرات کوفی است، از منابع استجماع تأسیسی قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان نیست؛ ولی از روایاتی که از این تفسیر در کتابهای معتبر، همانند مصنفات شیخ صدوق، آمده استجماع قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان صورت میگیرد.
-------------------------------
[1]. امین، اعیان الشیعة، ج۸، ص۳۹۶.
خوئی، معجم الرجال الشیعه، ج۱۳، ص۲۵۲ ۲۵۳.
عباس قمی، فوائد الرضویه: زندگانی علمای مذهب شیعه، ج۱، ص۳۴۹، تهران (۱۳۲۷ ش).
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: نوابغ الرُّواة فی رابعة المئات، ج۱، ص۲۱۶، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۰/ ۱۹۷۱.
[2]. محمدبن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۴۹، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۸۱.
محمدبن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۶۴، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۸۱.
محمدبن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۶۸، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۸۱.
محمدبن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۷۴، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۸۱.
محمدبن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۷۷ـ ۷۸، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۸۱.
[3]. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۴، ص۲۹۹، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
فرات بن ابراهیم فرات کوفی، تفسیر فرات الکوفی، چاپ محمدکاظم، ج۱، ص۲۱ـ۲۲، تهران ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[4]. مسلم داوری، اصول علم الرجال، ج۱، ص۲۸۹، قم ۱۴۱۶.
[5]. عبداللّه موحدی محب، «نگاهی به تفسیر فرات کوفی»، ج۱، ص۳۶، آینه پژوهش، سال ۱۰، ش ۶ (بهمن ـ اسفند ۱۳۷۸).