نام کتاب:
نام این کتاب، «شَرْحُ الأخْبار فی فَضائِلِ الأئمّةِ الأطهار (علیهم السلام)»
مؤلف کتاب:
مؤلف این کتاب، ابو حنیفه، نعمان بن محمد بن منصور بن احمد بن حَیّون تمیمی مغربی، مشهور به «ابن حَیّون» (363ق) است.
خلاصهی محتوای کتاب:
این کتاب از شانزده جزء تشکیل شده است. در ترتیب این اجزاء قدری آشفتگی وجود دارد و مؤلف یک مطلب را در اجزاء مختلف پراکنده است. مثلاً در جزء نخست، احادیثی از پیامبر(ص) در فضایل علی (علیهالسلام) آورده، ولی حدیث سد الابواب را در جزء هفتم نقل کرده است. البته مؤلف روایات را پیوسته و بدون عنواندهی و تبویب در کنار هم آورده و محقق کتاب، عناوینی را جهت تنظیم ابواب و اجزاء قرار داده است.
عناوین ابواب کتاب (به انتخاب محقق آن)، چنین است:
جزء اول: حدیث مدینة العلم؛
جزء دوم: سبقت ایمان امام علی (علیهالسلام)؛
جزء سوم: جهاد امام علی (علیهالسلام)؛
جزء چهارم: جهاد با ناکثین، قاسطین و مارقین؛
جزء پنجم: اخبار صفین؛
جزء ششم: احتجاج امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با قاسطین؛
جزء هفتم: در مناقب امیر مؤمنان و رد حشویه؛
جزء هشتم: اخباری که در اطاعت حضرت علی (علیهالسلام) آمده؛
جزء نهم: در باب آنچه از وحی و قرآن دربارهی علی (علیهالسلام) آمده؛
جزء دهم: دربارهی معاویه؛
جزء یازدهم: اخباری که دربارهی اهل بیت وارد شده؛
جزء دوازدهم: در نقل فضائل امام حسن (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام)؛
جزء سیزدهم:شهادت امام حسین (علیهالسلام)؛
جزء چهاردهم:در ذکر امام صادق (علیهالسلام) و فرزندان او؛
جزء پانزدهم:در ذکر اخبار امام مهدی (عج)؛
جزء شانزدهم:در صفات شیعه علی (علیهالسلام).
یازده جزء کتاب که دو جلد کنونی را تشکیل میدهد به مناقب و تاریخ زندگانی امیر مؤمنان پرداخته و در اجزاء بعدی از فضائل کلی اهل بیت، حضرت خدیجه و حضرت زهرا(س)، حسنین و تاریخ کربلا سخن گفته است. وی همچنین بخشی از جزء سیزدهم را به آل ابی طالب اختصاص داده و به نام شهدای کربلا بازگشته است. سپس تا امام صادق (علیهالسلام) مطالبی آورده و فرقههای شیعه را شرح میدهد که پس از آن حضرت به وجود آمدند.
شرح قیام بنی حسن و پس از آن موضوع مهدی و ظهور مهدی فاطمی و دعوت فاطمیان در یمن و آفریقا از مباحث بعدی است و جزء آخر کتاب یعنی شانزدهم به صفات شیعیان در بیان معصومین اختصاص دارد.
بررسیهای بیشتر:
بر این کتاب، سه اشکال وارد است؛
1. تشکیک در مذهب مؤلف که برخی او را اسماعیلی و برخی اثنیعشریِ تقیهکننده میدانند؛ ولی در این که نخست، سنی بوده و سپس شیعه شده، اتفاق نظر است.
2. ارسال روایاتش که نمیتوان آنها را اعتبارسنجی کرد و حجیت ندارد.
3. وجود مطالب ناسازگار با مذهب اثنىعشرى، بویژه در اواخر کتاب که تلاش میکند حاکمان فاطمی را مهدی موعود معرفی نماید.
جمعبندی و نتیجهگیری:
بنا بر آنچه گذشت، کتاب شرح الاخبار، از منابع استجماع تأسیسی قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان نیست.