نام کتاب:
نام کامل این کتاب، «تُحَفُ العُقول فیما جاءَ مِنَ الحِکَمِ وَ الْمَواعظِ عَنْ آلِ الرّسول» است که به اختصار، «تُحَفُ العُقول» خوانده میشود.
مؤلف کتاب:
مؤلف این کتاب، حسن بن علی بن حسین بن شعبه، معروف به «ابنشعبهی حرّانی» است.
خلاصهی محتوای کتاب:
این کتاب مشتمل بر احادیثی در اصول و فروع دین و کلیات و دستهای از سنّتها و آداب دین و پند و اندرزهای امامان و سخنان حکیمانهی آنان است.
بررسیهای بیشتر:
آنچه مایهی نامعتبر دانستن مندرجات تحف العقول از سوی علمای شیعه شده، دو اشکال است:
اشکال اول: ارسال اسنادِ احادیث. البته خودِ ابنشعبه به این موضوع توجه داشته و در مقدمهی نوشته که سلسلهی سندِ بیشتر احادیث کتاب را شنیده و میدانسته، ولی برای رعایت ایجاز و نیز به این سبب که بیشتر این کلمات و سخنان از زمرهی آموزشها و حکمتهایی است که خود گواه درستی خود هستند و به این دلیل که آنها را برای شیعیان فراهم کرده است که تسلیم اماماناند، از ذکر اسناد احادیث کتاب اجتناب کرده است.
آیت الله خوئی ضمن اعتراف به فضل و ورع و ممدوح بودن حرّانی، کتاب وی را به دلیل مُرسل بودن احادیث آن، فاقد اعتبار دانسته و در هیچیک از احکام شرعی، استناد به روایات تحف العقول را جایز نشمرده است.[1]
اشکال دوم: در منابع کهن رجالی شیعه، دربارهی مؤلف این کتاب، اطلاعی وجود ندارد. براساس نوشتهی حسین بن علی بن صادق بحرانی در رسالهای که دربارهی اخلاق و سلوک تألیف کرده، ابنشعبه از قدمای اصحاب امامیه محسوب شده و شیخ مفید از تُحف العقولِ وی، مطالبی نقل کرده است.
آقابزرگ طهرانی از نوشتهی بحرانی استنباط کرده که حرّانی از مشایخ شیخ مفید و معاصر شیخ صدوق بوده، ولی بنابر منابع رجالی، مفید، شیخی بدین نام نداشته است.
قدیمترین اظهار نظر دربارهی شخصیت علمی و دینی حرّانی، از ابراهیم بن سلیمان قطیفی، از علمای سدهی دهم است. او در کتاب الوافیه خود از حرّانی با عنوان «شیخِ عالم فاضلِ عاملِ فقیه» نام برده است. اظهار نظر علمای بعدی، همه از بحرانی و قطیفی گرفته شده است.
گفتنی است که تحف العقول در میان نُصَیریه جایگاه و احترام خاصی دارد تا حدی که بسیاری از پیروان این فرقه، آن را حفظ میکنند.[2]
جمعبندی و نتیجهگیری:
بنا بر آنچه گذشت، کتاب تحف العقول، از منابع استجماع تأسیسی قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان نیست.
----------------------------
[1]. ر.ک: توحیدی، مصباح الفقاهة، ج ۱، ص ۵؛ ص ۹؛ ر.ک: معلم، اصول علم الرجال، صص ۲۷۴ تا ۲۷۷.
[2]. ضیائی، فهرس مصادر الفرق الاسلامیه، ج ۱، ص ۸۱.