حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

نام کتاب:
نام این کتاب، «الاختصاص» است.
مؤلف کتاب:
درباره‌ی نویسنده کتاب، اختلاف نظر هست و شیخ مفید، جعفر بن حسین المؤمن و أبو علی أحمد بن الحسین بن أحمد بن عمران، در منابع مختلف نویسنده آن شناخته شده‌اند. برخی، این کتاب را به نویسنده‌ای ناشناخته منتسب کرده‌اند. در این میان شهرت انتساب الاختصاص به شیخ مفید از دیگران بیشتر است.
کتاب «الإختصاص» موضوع واحدی ندارد و مؤلف در مقدمه‌ی کتاب به این نکته اشاره کرده است. وی می‌نویسد:
«هذا کتاب ألفته و صنفته و ألعجت فی جمعه و إسباغه و أقحمته فنونا من الأحادیث و عیونا من الأخبار و محاسن من الآثار و الحکایات فی معان کثیرة من مدح الرجال و فضلهم و أقدار العلماء و مراتبهم و فقههم‏»
ترجمه: این کتاب را تألیف و تصنیف کرده، در گردآوری‌اش زحمت بسیار کشیدم و در آن گونه‌های مختلف احادیث و روایات برجسته و آثار نیکو و حکایات در موضوعات بسیار در مدح افراد و فضیلت آنان و مراتب علما و درجات و فهم آنها وارد کردم.»
عمده‌ترین بحث درباره‌ی این کتاب، مسأله‌ی نویسنده‌ی آن است. دست‌کم چهار نظر درباره‌ی مؤلف این کتاب وجود دارد:
اول: شیخ مفید:
علامه مجلسی[1]، شیخ حر عاملی[2]، محقق بحرانی[3]، شیخ انصاری[4] و امام خمینی[5] این نظر را پذیرفته‌اند.
دوم: جعفر بن حسین المؤمن:
صاحب کشف الحجب این نظر را به فردی مجهول نسبت می‌دهد.[6]
سوم: ابو علی احمد بن الحسین بن احمد بن عمران:
آقا بزرگ تهرانی[7] و سید محسن امین[8] معتقدند که نویسنده‌ی اصلی کتاب، أبوعلی احمد بن الحسین بن احمد بن عمران است و شیخ مفید فقط این کتاب را خلاصه کرده است.
چهارم: مؤلف مجهول:
سید جواد شبیری زنجانی در پژوهشی عمیق و دقیق، این نظر را پذیرفته است. [9]
در کنار این نظریات، برخی هم معتقدند که «اختصاص» در اصل دفتر یادداشت یکی از دانشمندان نسبتاً متقدم و قدیمی حدیث بوده است که بعداً در حکم یک کتاب به وسیله‌ی متأخران نام‌گذاری شده است.[10]
خلاصه‌ی محتوای کتاب:
این کتاب، یک مقدمه‌ی چند سطری دارد و بعد از آن مطالب کتاب با دو روایت در فضل علم آغاز می‌شود و سپس روایاتی درباره‌ی شرطة الخمیس و بعد احادیثی درباره‌ی فضایل علما و آنگاه درباره‌ی اصحاب ائمه (علیهم‌السلام) می‌آید؛ روایاتی درباره‌ی حوادث پس از وفات پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)، مناظره‌ی ابوحنیفه با امام صادق (علیه‌السلام)، قصیده‌ی فرزدق، اقوال برخی از حکما و وصایای لقمان حکیم، از دیگر موضوعاتی است که در این کتاب نقل شده است.
به عبارت دیگر، این کتاب، مجموعه‌ای متنوع از احادیث ائمه‌ی طاهرین (علیهم‌السلام) در حوزه‌ی عقاید، سیره و تاریخ، حکمت و اندرز، اخلاق و آداب، فضایل اهل بیت (علیهم‌السلام) و نقایص مخالفان آنان، معجزات و کرامات است.
مؤلف در این کتاب مانند کتاب‏‌های روایی، مطالب را با ذکر سند آورده است. در ذکر اسناد کتاب، روش یا سبک خاصی انتخاب نشده و هیچ وحدت رویه‌ای در میان آنها نیست. از روایت‌های مرسل که مستقیم از امام آغاز شده، تا روایاتی که با هشت واسطه به امام معصوم متصل می‌شود، در این کتاب وجود دارد. گاهی هم روایات را بدون سند آورده است.
بررسی‌های بیشتر:
نخستین نکته‌ای که باید بدان توجه نمود این است که این کتاب را هیچ یک از مصادر اولیه‌ی شرح حال مفید مانند فهرست شیخ و نجاشی و معالم العلماء در شمار تألیفات وی ذکر نکرده‌اند.
عدم ذکر نجاشی حائز اهمیت است؛ چه وی در صدد استقصاء تألیفات شیخ مفید بوده و 173 عنوان از کتاب‌های کوچک و بزرگ و پاسخ پرسش‌های مختلف را نام برده و با این حال، اسمی از اختصاص به میان نیاورده است؛ این مطلب، نسبت این کتاب را به مفید تضعیف می‌کند.
سیر اجمالی در متن کتاب می‌رساند که اختصاص از نظم خاصی پیروی نمی‌کند بلکه کشکولی است از مطالب پراکنده که البته بیشتر آن در فضایل اهل بیت است. در چندین جای کتاب، یک یا دو سطر یا بیشتر، در نسخ معتبر، سفید است. این مطلب و پراکندگی موضوعات کتاب و اختلاف نسخه‌های آن در ترتیب، این احتمال را تقویت می‌کند که در ترتیبِ نسخه‌ی کتاب، اختلالاتی رخ داده، صفحاتی جابجا شده و یا صفحاتی افتاده و قسمت‌هایی از آن دچار موریانه خوردگی و آسیب‌های دیگر شده است، و نسخه‌ی‌ چاپی به چنین نسخه ناقصی منتهی می‌گردد.
مباحثی در اختصاص یافت می‌شود که به هیچ وجه با آرا و افکار شناخته شده مفید و سبکی که وی در تألیفات قطعی خود دنبال کرده، سازگار نیست.
بدین ترتیب ما با روش مقایسه‌ی مضمون اختصاص با کتاب‌های معلوم الانتساب به مفید، انتساب اختصاص را به وی بعید می‌دانیم.
اسناد کتاب اختصاص، همه به یک روش و سبک نیست، بلکه از روایت‌های مرسلی که مستقیماً با نام مبارک امام (علیه‌السلام) آغاز شده تا روایاتی که با هشت واسطه به امام معصوم (علیه‌السلام) متصل می‌گردد، در آن یافت می‌شود. کیفیت روایات در کتاب اختصاص به هیچ وجه فنّی نیست و بر اساس قواعد حدیث‌شناسی صورت نگرفته است.
آنچه درباره‌ی اختلالات واقع در اختصاص گفتیم بر آشفتگی نظم کتاب و عدم دقت مؤلف در این امر، دلالت دارد، که خود نسبت کتاب را به شیخ مفید بعید می‌گرداند.
در سند سایر روایات اختصاص، کسانی واقعند که در هیچ جا روایت مفید از ایشان سابقه ندارد؛ برخی از ایشان با اساتید شیخ مفید تقریباً معاصرند و برخی دیگر در طبقه‌ی اساتید مفید نیستند، که هر دو دسته را در زیر، ذکر می‌کنیم:
1 ـ جعفر بن حسین مؤمن: وی از مشایخ اصلی مؤلّف اختصاص بوده و از او بسیار روایت می‌کند؛ ولی مفید در هیچ یک از کتب قطعی خود ـ حتی یک روایت ـ از جعفر بن حسین مؤمن ندارد.
2 ـ أحمد بن محمّد بن یحیی العطّار
3 ـ أحمد بن هارون فامی
4 ـ محمّد بن حسن بن احمد بن ولید. عبارت حدّثنی محمّد بن الحسن [بن احمد بن الولید] در آغاز بسیاری از مواضع اختصاص وجود دارد. برخی از اعاظم عصر، به این عبارت، بر نفی انتساب اختصاص به مفید استدلال کرده‌اند؛ زیرا شیخ مفید که در سال 336 یا 338 متولد شده، نمی‌تواند از ابن ولید متوفی 343 مستقیماً روایت کند.
به هر حال شیخ مفید بغدادی در هیچ موردی از ابن ولید قمی ـ که ظاهراً در قم درگذشته ـ روایت ننموده بلکه در اکثر موارد به توسط فرزند ابن ولید (احمد) و گاه به وسیله‌ی صدوق از وی روایت می‌کند.
5 ـ أبوعبدالله الحسین بن أحمد علوی محمدی
6 ـ أحمد بن علی بن حسین بن زنجویه
7 ـ أبوالعباس أحمد بن محمّد بن قاسم کوفی محاربی
8 ـ أبوعبدالله محمّد بن احمد کوفی خراز
9 ـ أبوبکر محمّد بن إبراهیم علاّف همدانی
10 ـ محمّد بن علی بن شاذان
11 ـ أبوالحسن علی بن زنجویه دینوری
12 ـ عبدالله
13 ـ علی بن حسن بن یوسف
این سیزده نفر راویانی بودند که مؤلف اختصاص از آنها با کلمه‌ی «حدّثنی» روایت نموده و هیچ کدامشان از مشایخ مفید نیستند.
چهار مورد دیگر هستند که هر چند با کلمه‌ی «حدّثنی» و مانند آن آغاز نشده ولی در طبقه‌ی مشایخ مؤلف اختصاص قرار دارند:
14 ـ محمّد بن الحسن السجّاد
15 ـ علی بن محمّد شعرانی
16 ـ أبوجعفر محمّد بن أحمد علوی
17 ـ أبومحمّد حسن بن حمزه حسینی
با این بررسی که انجام شد دیدیم که از 21 نفر شیخ مؤلف اختصاص، تنها 5 نفر آنها از مشایخ شیخ مفیدند که یکی از آنها نیز در سند خاصی واقع است که در اسناد مفید سابقه ندارد و 16 نفر دیگر کسانی هستند که روایت مفید از آنها در جایی دیده نشده است.
از طرف دیگر در کتاب اختصاص از برخی از مشایخ مهم مفید چون حافظ شهیر، قاضی ابوبکر محمّد بن عمر جعابی، احمد بن محمّد بن حسن بن ولید، فقیه نامی ابوالحسن محمّد بن احمد بن داوود، ابوحفص عمر بن محمّد بن علی صیرفی و مورّخ و ادیب توانا محمّد بن عمران مرزبانی هیچ روایتی وجود ندارد و اگر این کتاب از مفید بود بسیار بعید می‌بود که در تمام این کتاب اسمی ازاین مشایخ به میان نیامده باشد، بویژه روایت‌های متناسب با مضمون‌های اختصاص در ارشاد و امالی مفید فراوانند که درج آن در اختصاص بسیار مناسب بود.
کوتاه سخن آن که کتابی که نامش در فهرست کتب مفید نبوده، هیچ شاهد قابل اعتمادی بر انتساب آن به مفید نیافته، مضامین آن با مضامین سایر کتاب‌هایش توافق نداشته و تنها تعدادی از مشایخ مؤلفش از مشایخ مفید بوده و اکثر آنها کسانی هستند که مفید از آنها در هیچ یک از کتاب‌های معلوم الإنتساب خود روایت ننموده، بلکه عصر برخی از آنها با زمان وی سازگار نبوده، از بسیاری از مشایخ معروف مفید اصلاً روایتی در آن وجود نداشته باشد... به هیچ وجه نمی‌تواند تألیف شیخ مفید باشد. [11]
جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:
علاوه بر اشکال جدّی در انتساب این کتاب به شیخ مفید (ره) و مرسله بودن برخی روایات آن، مهم‌ترین عاملی که این کتاب را از دایره‌ی منابع استجماع قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان بیرون می‌نهد، این است که در این کتاب، هیچ اعتقاد یا دستورالعملی که بدون سابقه باشد، نیامده است. به همین دلیل محکم، روایات این کتاب، در تأسیس قاعده‌ی نظری یا قانون عملی، جایگاهی ندارد.
بنا بر آنچه گذشت، کتاب الاختصاص، از منابع استجماع تأسیسی قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان نیست.
----------------------
1]. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۱، ص۲۷.
[2]. الفصول المهمة فی أصول الأئمة (تکملة الوسائل)، ج‏۱، ص۳۷.
[3]. الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، ج۱۲، ص۴۰۱.
[4]. کتاب الطهارة، ج۳، ص۹۰.
[5]. المکاسب المحرمة، ج۱، ص۴۱۷.
[6]. به نقل از الذریعةإلی ‏تصانیف‏ الشیعة، ج‏۱، ص۳۶۰.
[7]. الذریعةإلی ‏تصانیف‏ الشیعة، ج‏۱، ص۳۶۰.
[8]. أعیان‏ الشیعة، ج‏۲، ص۵۱۲.
[9]. مجله نورعلم، شماره۳۸، اسفند ۱۳۶۹، ص۶۰ـ ۸۱.
[10]. نمونه‌ای از دفاتر محدثان: کتاب الاختصاص منسوب به شیخ مفید، حسن انصاری.
[11]. برگرفته از مقاله‌ی «شیخ مفید و کتاب اختصاص»، سید محمد جواد شبیری زنجانی، مجله‌ی نورعلم، شماره‌ی 38، اسفند 1369، صفحات 60 تا 81 و شماره‌ی 42، آذر و دی 1370 با تلخیص.

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است