حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

هر چیزی، سطح و عمقی دارد. برخی افراد با مطالعه‌ی سطحی دوازده مقدمه‌ی علمیه به این گمان می‌افتند که آن را قبول هم کرده‌اند. در حالی که عدم مخالفت علمی با این مقدمات، برای قبول آن کافی نیست و باید ثمرات و پیامدهای عملی‌ای نیز در بر داشته باشد تا ایمان عمیق به این مقدمات را نشان بدهد.
باید توجه داشت آن چیزی که یاور منهاجی در طی مراحل و مدارج است، ایمان قلبی و قبول یقینیِ مقدمات دوازده‌گانه است. این که در اسم‌گذاری به «علمیّه» خوانده شده، بدین جهت است که با گفتگوی علمی، می‌توان به درستی آن رسید ولی ایمان به آن، همانند حجاب‌های پنجگانه، نیاز به عنایت خاص از حضرت باری تعالی دارد.
اما ثمره و پیامد قبول هر یک از مقدمات علمیّه، به اختصار چنین است:

• ثمره‌ی عملی قبول مقدمه‌ی اول:
از نشانه‌های این که مقدمه‌ی اول را قبول کرده‌اید، یعنی ایمان قلبی آورده‌اید به این که خدای تبارک و تعالی، آفریننده و روزی‌دهنده‌ی همه‌ی موجودات، مشتاق است که شما به سوی او و برای جلب رضای او، برخی کارها را انجام دهید و برخی کارها را ترک کنید، این است که در درون جان و قلب خود، شور خاص و نشاط ویژه‌ای نسبت به مراعات دستورهای راهنمایان راه تکامل احساس کنید.
وقتی ایمان بیاورید که خدای تعالی و سازنده‌ی آسمان و زمین و همه‌ی مخلوقات، مشتاقانه شما را صدا می‌زند و برای کامروا کردن فرا می‌خواند، حالت جذبه‌ی خاص و شوق فراوانی در وجودتان ایجاد ‌می‌شود. وقتی بدانید او از شما تقاضا کرده تا دعوتش برای زنده شدن را قبول کنید و فرموده‌ است:
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعاکم لِمَا یُحْییکُمْ» [سوره‌ی انفال،‌ آیه‌ی 24]
ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‏اید، چون خدا و پیامبر شما را به چیزی فرا خواندند که به شما حیات می‏بخشد آنان را اجابت کنید.
باید از عمق جان، فریاد برآورید:
«رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیا ینَادِی لِلإِیمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّکمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ کفِّرْ عَنَّا سَیئَاتِنَا وَ تَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ» [سوره‌ی انفال،‌ آیه‌ی 24]
ترجمه: پروردگارا ما شنیدیم که دعوتگری به ایمان فرا می‏خواند که به پروردگار خود ایمان آورید پس ایمان آوردیم پروردگارا گناهان ما را بیامرز و بدی‌های ما را بزدای و ما را در زمره نیکان بمیران.
پس با این ملاک، به راحتی می‌توانید خود را بیازمایید که آیا مقدمه‌ی اول را پذیرفته‌اید یا نه. اگر اشتیاقی متناسب با اشتیاق حضرت حق را در جانتان احساس کردید، این مقدمه را پذیرفته‌اید و گرنه فقط با آن، از جهت علمی مخالف نیستید. و البته عدم مخالفت، لازم است ولی کافی نیست.
ایمان به این مقدمه، مساوی با عبور از حجاب توحید است.

• ثمره‌ی عملی قبول مقدمه‌ی دوم:
ثمره‌ی قبول مقدمه‌ی دوم، آماده شدن دل برای پذیرش ولایت و برائت است. با قبول این مطلب که قسمت خاصی از مردان الهی که معصوم از گناه هستند، راهنمایان بشر به سوی کمال و سعادت می‌باشند، باید برائت از آراء و نظرات تکاملی تمام اندیشمندان و دانشمندان برایتان حاصل گردد.
اگر در درون جان خود احساس کردید که از میان انسان‌های فرهیخته، فقط ارادتمند پیامبران الهی هستید، بدانید که به این مقدمه ایمان آورده‌اید. ولی اگر همچنان به غیر انبیاء نیز به چشم راهنمایان کاروان بشریت به سر منزل تکامل می‌نگرید، هنوز به این مقدمه ایمان نیاورده‌اید؛ بلکه فقط با آن مخالف نیستید و البته بین ایمان داشتن و مخالف نبودن، فاصله‌ی بسیاری است.

• ثمره‌ی عملی قبول مقدمه‌ی سوم:
ثمره‌ی قبول مقدمه‌ی سوم، رسیدن به ولایت آن حضرت و برائت از آموزه‌های غیر است. در مقدمه‌ی قبلی به اینجا رسیدید که فقط پیامبران الهی، راهنمایان بشر به سوی کمال هستند ولی با قبول این مقدمه و ایمان به آن، باید از آموزه‌های سایر پیامبران برائت بجویید.
با قبول مقدمه‌ی دوم، از غیر انبیاء و تعالیم آنان بیزاری می‌جستید ولی با قبول مقدمه‌ی سوم، از انبیاء الهی بیزاری نمی‌جویید بلکه فقط از تعالیم بر جای مانده از آنان در این زمان، بیزاری می‌جویید؛ گر چه اعتراف دارید که همان تعالیم در زمان آن پیامبر، کامل‌ترین نسخه برای رسیدن به کمال بوده است.
پس نشانه‌ی اصلی قبول این مقدمه، فرمان‌پذیر شدن نسبت به تعالیم حضرت ختمی‌مرتبت (صلّی ‌الله ‌علیه ‌و آله ‌و سلّم) و بیزار شدن از تعالیم تحریف‌شده و بازمانده از پیامبران پیشین است. اگر همچنان به تورات و انجیل تحریف‌شده‌ی کنونی به دیده‌ی کتاب آسمانی و راهی برای رسیدن بشر به کمال می‌نگرید، به این مقدمه ایمان نیاورده‌اید، گر چه با آن مخالف نباشید و البته مخالف نبودن، مقدمه‌ی ایمان آوردن است.
ایمان به این مقدمه، مساوی با عبور از حجاب نبوت است.

• ثمره‌ی عملی قبول مقدمه‌ی چهارم:
ثمره‌ی قبول مقدمه‌ی چهارم، کامل شدن ولایت و برائت است. هر گاه در اعماق جانتان احساس سرسپردگی به استادان منهاج فردوسیان (علیهم‌السلام) و تعالیم آنها کردید و از آموزه‌هایی که از استاد اعظم (صلّی ‌الله ‌علیه ‌و آله ‌و سلّم) از غیر مسیر استادان معظم منهاج فردوسیان (علیهم‌السلام) رسیده، بیزاری جستید، معلوم ‌می‌شود بدین مقدمه ایمان آورده‌اید.
همچنان که قبول مقدمه‌ی سوم، موجب تخصیص زدن بر مقدمه‌ی دوم است، قبول مقدمه‌ی چهارم نیز موجب تخصیص زدن بر مقدمه‌ی سوم است. به عبارت ساده، همانطور که با پذیرش حضرت ختمی‌مرتبت (صلّی ‌الله ‌علیه ‌و آله ‌و سلّم) از آموزه‌های پیامبران پیشین در این زمان بیزاری می‌جویید، باید با قبول استادان منهاج فردوسیان (علیهم‌السلام) به عنوان تنها راه درست و مستقیم انتقال معارف استاد اعظم (صلّی ‌الله ‌علیه ‌و آله ‌و سلّم) از سایر آموزه‌ها و تعالیمی که به آن حضرت منسوب است و از طریق اصحاب سقیفه انتقال یافته است، بیزاری بجویید.
پس اگر اندکی احتمال می‌دهید که هدایت و برنامه‌ی تکامل در آموزه‌های رسیده از غیر طریق استادان منهاج فردوسیان (علیهم‌السلام) وجود دارد، به این مقدمه ایمان نیاورده‌اید، هر چند با آن مخالف نباشید.
کسی که برای یافتن راه کمال، یعنی دیدگاه‌های درست و دستورات عملی صحیح، به روایات عامه از استاد اعظم (صلّی ‌الله ‌علیه ‌و آله ‌و سلّم) توجه می‌کند، به این مقدمه ایمان ندارد. البته توجه داشته باشید برخی علمای عظام برای استدلال علیه عامه یا برای اثبات مبانی تشیع در نزد عامه یا جهت نشان دادن ضعف و جعلی بودن این روایات، به آنها استناد نموده و از آنان استفاده می‌کنند که برای چنین هدف‌هایی اشکال ندارد؛ ولی نباید برای یافتن راه کمال و سعادت به آنها اعتنا نمود.
علمای صاحب‌نام و مشهوری که برای اثبات اسلامی بودن نظریه‌ای، به روایات رسیده از طریق غیر استادان منهاج فردوسیان (علیهم‌السلام) روی می‌آورند، برائتشان کامل نیست و در ولایتشان خلل است.
حتی علمایی که ادعای ولایی بودنشان، آفاق را پر کرده، ولی در پاره‌ای نظریات یا اعمال، از دانشمندانی می‌گیرند که سرسپرده‌ی اصحاب سقیفه بوده و راهشان با راه استادان منهاج فردوسیان (علیهم‌السلام) متفاوت و جداست، نیز برائت کاملی ندارند و ولایتشان به دلیل ضعف برائت، ناقص است. پس هرگاه از علمای عامه و روایات رسیده از طریق عامه، بیزاری جستید، معلوم ‌می‌شود به این مقدمه ایمان آورده‌اید.
ایمان به این مقدمه، مساوی با خروج از حجاب امامت، و خروج از قسمتی از حجاب‌های ولایت و برائت است.

• ثمره‌ی عملی قبول مقدمه‌ی پنجم:
ثمره‌ی قبول مقدمه‌ی پنجم، احساس علاقه‌ی فراوان به حضرت استاد حاضر (ارواحنا فداه) و بیزاری از تمام مدعیان استادی راه کمال و سعادت در این زمان است.
اگر احساس کردید که تعلق خاطر ویژه‌ای به حضرت استاد حاضر (ارواحنا فداه) یافته‌اید و آن حضرت را تنها سبب متصل بین مُلک و ملکوت و زمین و آسمان می‌دانید، معلوم ‌می‌شود که به این مقدمه ایمان آورده‌اید.
از آثار دیگر ایمان به این مقدمه، بیزاری جستن از تمام مدعیان ارشاد و دستگیری در عصر حاضر است. هر گاه قطب و مرشد و شیخ و پیر و استاد اخلاق و … را گدایان کوی آن حضرت و هیچ و پوچ در مقابل نور ارشاد آن حضرت بیابید، معلوم ‌می‌شود به این مقدمه ایمان آورده‌اید؛ ولی تا زمانی که چشم طمع به هدایتگری دیگران و مدعیان دارید،‌ به این مقدمه ایمان نیاورده‌اید،‌ هر چند با آن مخالف نباشید.
ایمان به این مقدمه، مساوی با تکمیل عبور از حجاب امامت و خروج از قسمت دیگری از حجاب‌های ولایت و برائت است.

• ثمره‌ی عملی قبول مقدمه‌ی ششم:
ثمره‌ی ایمان به مقدمه‌ی ششم، عمیق شدن ولایت و برائت در جان است. زمانی می‌توانید ادعا کنید به این مقدمه ایمان آورده‌اید که تمام کتاب‌ها و آثار دانشمندان جهان و زندگینامه‌ها و حالات و کرامات عرفا و صوفیه را از کتاب‌خانه‌ی خود خارج کنید و محبتشان را از قلب خود بیرون اندازید. پس تا زمانی که احتمال می‌دهید در لابلای افکار و سخنان صاحب‌نظران یا ارباب باطن مانند عرفا و صوفیه، چیزی از هدایت و ذرّه‌ای از تکامل خواهید یافت، به این مقدمه ایمان ندارید،‌ هر چند با آن از لحاظ علمی مخالف نباشید.
از سوی دیگر ایمان به این مقدمه، ایجاد شوقی سرشار از احترام، نسبت به آموزه‌های قرآن و روایات معتبر می‌کند. پس اگر در جان خود، شوق وافر نسبت به آیات و روایات می‌یابید، می‌تواند نشانه‌ای از قبول این مقدمه و ایمان به آن باشد.
ایمان به این مقدمه، مساوی با عبور از حجاب‌های ولایت و برائت است.

• ثمره‌ی عملی قبول مقدمه‌ی هفتم:
ثمره‌ی ایمان به مقدمه‌ی هفتم، عمیق شدن دو اثری است که برای مقدمه‌ی ششم برشمردیم. به عبارت دیگر، بعد از ایمان به کامل بودن تعالیم اسلام (قرآن و عترت) برای رسیدن به درجات عالیه‌ی تکامل، باید شوق وافری به این دو مجموعه در وجودتان پدید آید و همچنین بیزاری‌تان نسبت به آموزه‌های بشری (تفکرات اندیشمندان جهان) کامل شود.
ایمان به این مقدمه، مساوی با تکمیل خروج از حجاب‌های ولایت و برائت است.

• ثمره‌ی عملی قبول مقدمه‌ی هشتم:
ثمره‌ی عملی مقدمه‌ی هشتم، محکم گرفتن مجموعه‌ی قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان به عنوان کامل‌ترین مجموعه‌ی موجود از اعتقادات و دستورهای عملی شیعه در این زمان است.
زمانی می‌توانید ادعا کنید به این مقدمه ایمان آورده‌اید که مطالعه و همراه داشتن و هدیه دادن و وقف کردن و ترویج کردن و توصیه کردن هیچ کتابی را بر «مجموعه‌ی قواعد نظری» و «مجموعه‌ی قوانین عملی» مقدم ندارید.
یعنی هر کتابی که مطالعه می‌کنید، بعد از مطالعه‌ی دقیق و عمیق دو کتاب مذکور باشد. هر کتابی که در سفر به همراه خود بر می‌دارید، بعد از این باشد که دو کتاب مذکور را همراه خود برداشته‌اید. هر کتابی که به کسی هدیه می‌دهید، بعد از این باشد که دو کتاب مذکور را به او هدیه داده‌اید.‌ هر کتابی که وقف بر جایی می‌کنید، بعد از این باشد که دو کتاب مذکور را وقف بر آنجا کرده‌اید. به هر کس توصیه به مطالعه‌ی کتابی می‌کنید، بعد از توصیه به مطالعه‌ی دو کتاب مذکور باشد و همینطور.

• ثمره‌ی عملی قبول مقدمه‌ی نهم:
ثمره‌ی ایمان به مقدمه‌ی نهم، آماده شدنِ سراسر وجود برای عمل به دستورهای حضرت حق (جلّ و علا) است. هر گاه این آمادگی را در جسم و روحتان یافتید که سر بر خط فرمان مولا نهاده و از فرار از تکلیف، بیزار شوید و نافرمانی خدای تبارک و تعالی بر شما سخت و عذاب‌آور باشد، می‌توانید ادعا کنید که به این مقدمه ایمان آورده‌اید. ولی تا زمانی که تنبلی در جسم و سنگینی در روحتان در انجام فرمان الهی احساس می‌کنید و دوست دارید تکلیف سبک‌تری داشته باشید، به این مقدمه ایمان نیاورده‌اید، هر چند از لحاظ علمی با آن مخالف نباشید.

• ثمره‌ی عملی قبول مقدمه‌ی دهم:
ثمره‌ی ایمان آوردن به مقدمه‌ی دهم این است که جدول محاسبه را بدون عجله، از اهم به مهم پر کرده و مراعات می‌کنید. همچنین کسانی که در راهند و مهم‌تر را مراعات می‌کنند ولی هنوز به مراعات مهم‌ها نرسیده‌اند را نیز منهاجی می‌دانید.
ولی اگر هنوز هم در اعماق جانتان احتمال می‌دهید برخی کارهای مستحب بتواند بیش از واجب اثر داشته باشد یا ترک برخی مکروهات بتواند بیش از ترک حرام‌ها اثر داشته باشد، به این مقدمه ایمان نیاورده‌اید، بلکه فقط با آن مخالف نیستید.

• ثمره‌ی ایمان به مقدمه‌ی یازدهم:
اهتمام ویژه به عمل است. اگر در جان خود احساس سبکی نسبت به عمل می‌کنید و نشاط و انرژی خاصی برای مراعات قوانین، به عنوان تنها راه رسیدن به کمال و سعادت دارید، می‌توانید ادعا کنید که به این مقدمه ایمان آورده‌اید؛ ولی تا زمانی که مطالعه و تحقیق در مورد منهاج فردوسیان را جایگزین عمل به قوانین آن می‌کنید، قبول این مقدمه برای شما به حد ایمان نرسیده، بلکه در حد اطلاعات است.

• ثمره‌ی ایمان آوردن به مقدمه‌ی دوازدهم:
حسرت نخوردن به حال گمراهان و بی‌راهان و نرنجیدن از عدم قبول منهاج فردوسیان است.
اگر در سویدای قلب خود، قبول نکردن منهاج فردوسیان توسط اکثریت جامعه‌ی انسانی را نشانه‌ی بدبختی و نداشتن روزیِ معنوی آنان می‌دانید، معلوم ‌می‌شود به این مقدمه ایمان آورده‌اید. در این صورت نباید به حال گمراهان غصه بخورید و حاکمیت، حاکمان، تکنولوژی، فرهنگ مهاجم غرب و مانند اینها را مقصر و مؤثر بدانید.
هر گاه ایمان بیاورید که ورود به منهاج فردوسیان و سیر تکامل بر اساس آن و رسیدن به قلّه‌های آن، نیاز به دعوت خاص و توفیق ویژه‌ی الهی دارد، بر حال آنان که از این دعوتنامه‌ها ندارند و اجازه‌ی ورود به این شاهراه را نیافته‌اند، غصه نخواهید خورد.
همچنین اگر به این مقدمه ایمان آورده باشید، هر گاه منهاج فردوسیان را بر کسی عرضه کنید ولی او نپذیرد، نباید رنجیده خاطر شوید؛ زیرا به خوبی دریافته‌اید که اصحاب منهاج فردوسیان انتخاب‌شدگانی از بشر هستند و اکثر انسان‌ها،‌ امتیاز لازم برای این انتخاب شدن را نداشته‌اند و ندارند.
وقتی به این مقدمه ایمان بیاورید، در مقابل نپذیرفتن منهاج فردوسیان از سوی اکثر مردم، فقط سری تکان داده و می‌گویید: «دوست داشتم شما هم مثل من، دعوتنامه می‌داشتید؛ ولی دریغ و افسوس بر شما باد که فراخوان پرواز به درجات عالیه، شامل حالتان نشده است».

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است