قَالَ أَمِیرُ المؤمنین (علیهالسلام): «طُوبَی شَجَرَةٌ فِی الجَنَّةِ أَصْلُهَا فِی دَارِ النَّبِی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وَ لَیسَ مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ فِی دَارِهِ غُصْنٌ مِنْهَا لَا تَخْطُرُ عَلَی قَلْبِهِ شَهْوَةُ شَیءٍ إِلَّا أَتَاهُ بِهِ ذَلِک الغُصْنُ وَ لَوْ أَنَّ رَاکباً مُجِدّاً سَارَ فِی ظِلِّهَا مِائَةَ عَامٍ مَا خَرَجَ مِنْهَا وَ لَوْ طَارَ مِنْ أَسْفَلِهَا غُرَابٌ مَا بَلَغَ أَعْلَاهَا حَتَّی یسْقُطَ هَرِماً. أَلَا فَفِی هَذَا فَارْغَبُوا»
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: «طوبی درختی است در بهشت که اصلش در خانهی حضرت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قرار دارد و هیچ مؤمنی نیست مگر این که شاخهای از آن [درخت طوبی] در خانهاش [در
بهشت] قرار دارد. هیچ خواهشی بر قلب مؤمن نمیگذرد مگر این که آن شاخه، خواهشش را برآورده میکند. [این درخت، آنقدر شکوه و عظمت دارد که] اگر سوارکاری کوشا در سایهی درخت طوبی، صد سال بتازد نمیتواند از آن خارج شود! و اگر کلاغی از پایین درخت طوبی به پرواز درآید نمیتواند به بالایش برسد و از پیری خواهد افتاد. پس در رسیدن به این [نعمت عظیم و عجیب الهی] رغبت کنید».
[کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحهی 239؛ اعلام الدین، دیلمی، صفحهی 122؛ امالی، شیخ صدوق، صفحهی 221؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، جلد 2، صفحهی 432؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحهی 118]