قَالَ أَمِیرُ المُؤْمِنِینَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ (علیهالسلام): «إِنَّ فِی الجَنَّةِ لَشَجَرَةً یخْرُجُ مِنْ أَعْلَاهَا الحُلَلُ وَ مِنْ أَسْفَلِهَا خَیلٌ بُلْقٌ مُسْرَجَةٌ مُلْجَمَةٌ ذَوَاتُ أَجْنِحَةٍ لَا تَرُوثُ وَ لَا تَبُولُ فَیرْکبُهَا أَوْلِیاءُ اللهِ فَتَطِیرُ بِهِمْ فِی الجَنَّةِ حَیثُ شَاءُوا فَیقُولُ الَّذِینَ أَسْفَلُ مِنْهُمْ یا رَبَّنَا مَا بَلَّغَ بِعِبَادِک هَذِهِ الکرَامَةَ فَیقُولُ اللهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِنَّهُمْ کانُوا یقُومُونَ اللَّیلَ وَ لَا ینَامُونَ وَ یصُومُونَ النَّهَارَ وَ لَا یأْکلُونَ وَ یجَاهِدُونَ العَدُوَّ وَ لَا یجْبُنُونَ وَ یتَصَدَّقُونَ وَ لَا یبْخَلُونَ»
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: «در بهشت درختی است که از بالایش زیور آلات و از پایینش اسبهای سیاه و سفیدی که زین شده و لگام زده و بالدار هستند و سرگین و ادرار ندارند، خارج میشود. دوست خدا سوارش میشود؛ پس او را در فضای بهشت به پرواز در میآورد و به هر کجا [که بهشتی] بخواهد میبَرد. کسانی که از پایین به آنان [بهشتیانی که بر اسب بالدار سوارند و در پهنای بهشت پرواز میکنند] نگاه مینمایند، میگویند: پروردگارا چه کاری بندگانت را به این کرامت [و نعمت] رسانده است؟!
خدای جلّ جـلاله میفرماید: اینان شبها بر پا میایستادند [و مرا عبـادت میکردند] و نمیخوابیدند و روزها روزه میگرفتند و نمیخوردند و با دشمنان، جهاد میکردند و نمیترسیدند و بخشش میکردند و بخل نمیورزیدند».
[امالی، شیخ صدوق، صفحهی 366؛ زهد، حسین بن سعید، صفحهی 101؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحهی 118؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، جلد 1، صفحهی 266؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 15، صفحهی 870]