حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

قَالَ الصادقُ (علیه‌السلام): «إِنَّ للهِ کرَامَةً فِی عِبَادِهِ المُؤْمِنِینَ فِی کلِّ یوْمِ جُمُعَةٍ فَإِذَا کانَ یوْمُ الجُمُعَةِ بَعَثَ اللهُ إِلَی المُؤْمِنِ مَلَکاً مَعَهُ حُلَّةٌ فَینْتَهِی إِلَی بَابِ الجَنَّةِ فَیقُولُ: اسْتَأْذِنُوا لِی عَلَی فُلَانٍ. فَیقَالُ لَهُ: هَذَا رَسُولُ رَبِّک عَلَی البَابِ. فَیقُولُ لِأَزْوَاجِهِ: أَی شَی‏ءٍ‌‌ تَرَینَ عَلَی أَحْسَنَ؟ فَیقُلْنَ: یا سَیدَنَا وَ الَّذِی أَبَاحَک الجَنَّةَ مَا رَأَینَا عَلَیک شَیئاً أَحْسَنَ مِنْ هَذَا، بَعَثَ إِلَیک رَبُّک فَیتَّزِرُ بِوَاحِدَةٍ وَ یتَعَطَّفُ بِالأُخْرَی. فَلَا یمُرُّ بِشَی‏ءٍ إِلَّا أَضَاءَ لَهُ حَتَّی ینْتَهِی إِلَی المَوْعِدِ فَإِذَا اجْتَمَعُوا تَجَلَّی لَـهُم الرَّبُّ تَبَارَک وَ تَعَالَی فَإِذَا نَظَرُوا إِلَیهِ خَرُّوا سُجَّداً.
فَیقُولُ: عِبَادِی ارْفَعُوا رُءُوسَکمْ لَیسَ هَذَا یوْمَ سُجُودٍ وَ لَا یوْمَ عِبَادَةٍ قَدْ رَفَعْتُ عَنْکمُ المَئُونَةَ. فَیقُولُونَ: یا رَبِّ وَ أَی شَی‏ءٍ أَفْضَلُ مِمَّا أَعْطَیتَنَا؟! أَعْطَیتَنَا الجَنَّةَ. فَیقُولُ: لَکمْ مِثْلُ مَا فِی أَیدِیکمْ سَبْعِینَ ضِعْفاً!
فَیرْجِعُ المُؤْمِنُ فِی کلِّ جُمُعَةٍ بِسَبْعِینَ ضِعْفاً مِثْلَ مَا فِی یدَیهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ «وَ لَدَینا مَزِیدٌ»
قَالَ: فَیمُرُّ المُؤْمِنُ فَلَا یمُرُّ بِشَی‏ءٍ إِلَّا أَضَاءَ لَهُ حَتَّی ینْتَهِی إِلَی أَزْوَاجِهِ فَیقُلْنَ: وَ الَّذِی أَبَاحَنَا الجَنَّةَ یا سَیدَنَا مَا رَأَینَا قَطُّ أَحْسَنَ مِنْک السَّاعَةَ. فَیقُولُ: إِنِّی قَدْ نَظَرْتُ بِنُورِ رَبِّی.
ثُمَّ قَالَ: إِنَّ أَزْوَاجَهُ لَا یغِرْنَ وَ لَا یحِضْنَ وَ لَا یصْلَفْنَ. قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاک إِنِّی أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَک عَنْ شَی‏ءٍ أَسْتَحْیی مِنْهُ. قَالَ: سَلْ. قُلْتُ: هَلْ فِی الجَنَّةِ غِنَاءٌ؟ قَالَ: إِنَّ فِی الجَنَّةِ شَجَراً یأْمُرُ اللهُ رِیاحَهَا فَتَهُبُّ فَتَضْرِبُ تِلْک الشَّجَرَةُ بِأَصْوَاتٍ لَمْ یسْمَعِ الخَلَائِقُ بِمِثْلِهَا حُسْناً. ثُمَّ قَالَ: هَذَا عِوَضٌ لِمَنْ تَرَک السَّمَاعَ فِی الدُّنْیا مِنْ مَخَافَةِ اللهِ. قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاک زِدْنِی. فَقَالَ: إِنَّ اللهَ خَلَقَ جَنَّةً بِیدِهِ وَ لَمْ تَرَهَا عَینٌ وَ لَمْ یطَّلِعْ مَخْلُوقٌ یفْتَحُهَا الرَّبُّ کُلَّ صَبَاحٍ فَیقُولُ: «ازْدَادِی رِیحاً، ازْدَادِی طِیباً» وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِی لَـهُم مِنْ قُرَّةِ أَعْینٍ جَزاءً بِما کانُوا یعْمَلُون‏»
امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: خدا در هر روز جمعه برای مؤمنین کرامتی [ویژه] دارد. چون روز جمعه می‌شود خدا فرشته‌ای که به همراهش لباسی از لباس‌های بهشتی است به سوی مؤمن می‌فرستد تا به درِ بهشت برسد. پس آن فرشته می‌گوید: به من اجازه بدهید تا بر او وارد شوم. به بهشتی می‌گویند: فرستاده‌ی پروردگارت بر در ایستاده است. بهشتی به همسرانش می‌گوید: چه چیزی بر من بهتر است؟ همسران آن مؤمن می‌گویند: ای آقای ما، قسم به کسی که بهشت را بر تو مباح کرد، بهتر از این نمی‌شود که پروردگارت برایت قاصد و هدیه فرستاده است. [پس آن هدیه را قبول می‌کند و] قسمتی از آن [لباس بهشتی] را شلوار و قسمتی را [مانند پیراهن] می‌پوشد. پس به چیزی نمی‌گذرد مگر آن که برایش روشن می‌شود تا به جایگاه می‌رسد. چون همه جمع شوند، پروردگار تبارک و تعالی بر آن‌‌ها تجلی می‌فرماید. چون به [آن تجلی ویژه‌ی] او نظر می‌کنند جملگی به سجده می‌افتند. خدای متعـال نـدا می‌دهد: ای بندگان من! سرهایتان را بلند کنید. امروز روز سجده و عبادت نیست. زحمت عبادت را از شما برداشته‌ام.
می گویند: پروردگارا چه چیزی با فضیلت‌تر از آنچه به ما عطا کرده‌ای؟! بهشت را به ما داده‌ای. [خدای متعال] می‌فرماید: هفتاد برابر آنچه تا کنـون داده‌ام را [اینک به خاطر شکری که کردید] عطا می‌کنم. به همین دلیل مؤمن در هر جمعه با هفتاد برابر آنچه داشته [از ملاقات تجلی خاص حضرت پروردگار] بر می‌گردد. و این [تفسیر] سخن خدا [در قرآن] است که می‌فرماید: و در نزد ما، بیشتر از آن هم موجود است.
سپس فرمودند: مؤمن به هیچ چیزی عبور نمی‌کند مگر اینکه برایش روشن می‌شود تا اینکه به نزد همسرانش بر می‌گردد. به او می‌گویند: آقای ما، به آن کسی که بهشت را برای ما مباح کرد قسم می‌خوریم که هرگز تو را به حالی بهتر از اکنون ندیده‌ایم. مؤمن می‌گوید: من به نور پروردگارم نظر کرده‌ام.
سپس حضرت فرمودند: زنان بهشتی [پیـرو] ضعیـف نمی‌گردند و حیـض نمی‌شوند و لاف نمی‌زنند و چاپلوسی و خودستایی نمی‌کنند.
عرض کردم: فدایت شوم می‌خواهم چیزی از شما بپرسم ولی خجالت می‌کشم. فرمودند: بپرس
عرض کردم: آیا در بهشت، موسیقی هم هست؟
فرمودند: [آری،] در بهشت، درختـی وجود دارد که خدای متعال باد را امر می‌کند تا [بر آن درخت،] بوزد. پس آن درخت [به واسطه‌ی وزش آن باد،] صداهایی تولید می‌کند که هیچکس به خوبی آن را نشنیده است.
سپس فرمودند: این [شنیدن نغمه‌ها و موسیقی‌های بهشتی] پاداش کسی است که موسیقی را در دنیا به خاطر ترس از خدا ترک کرده باشد.
عرض کردم: جانم فدایتان باد، بیشتر بفرمایید.
فرمودند: بهشت را خدای تعالی به دست [قدرت] خویش ساخته و هیچ چشمی آن را ندیده است و به هیچ مخلوقی بر آن مطلع نشده است. پروردگار، هر صبح آن را می‌گشاید و می‌فرماید: خوشبوتر باش. این [تفسیر] سخن خدای بزرگ است که: هیچکس نمی‌داند چه چشم‌روشنی‌ای، به پاداش آنچه انجام می‌داده‌اند، برای آن‌‌ها پنهان شده است.

[تفسیر قمی، جلد 2، صفحه‌ی 170؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 127]

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است