قَالَ رَسولُ اللهِ (صلّی الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا خَلَقَ الجَنَّةَ خَلَقَهَا مِنْ لَبِنَتَینِ لَبِنَةٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ جَعَلَ حِیطَانَهَا الیاقُوتَ وَ سَقْفَهَا الزَّبَرْجَدَ وَ حَصْبَاءَهَا اللُّؤْلُؤَ وَ تُرَابَهَا الزَّعْفَرَانَ وَ المِسْک الأَذْفَرَ فَقَالَ لَهَا: تَکلَّمِی. فَقَالَتْ: لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الحَی القَیومُ قَدْ سَعِدَ مَنْ یَدْخُلُنِی»
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: خدای عزّ و جلّ وقتی بهشت را درست میکرد، آن را از دو گونه آجر ساخت؛ آجر طلا و آجر نقره و حیاط آن را از یاقوت و سقف آن را از زبرجد و سنگریزههای آن [را] از لؤلؤ و خاک آن [را از] زعفران و مشک اعلی [قرار داده] است.
سپس [به بهشت] امر فرمود که سخن بگو. [بهشت] گفت: نیست خدایی جز تو، زنده و استوار هستی. [برای همیشه] خوشبخت شد آن [کسی] که داخل من شود».
[کتاب من لایحضره الفقیه، جلد 4، صفحهی 356؛ جامع الأخبار، شعیری، صفحهی 151؛ خصال، شیخ صدوق، جلد 2، صفحهی 435؛ مکارم الأخلاق، صفحهی 435؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 5، صفحهی 10]