حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

رُوِی فِی خَبَرٍ أَنَّ اللهَ تَعالى یَقُولُ لِمَلائِکتِهِ: أَطعِمُوا أَولِیائِی، فَیؤتى بِأَلوانِ الأَطِعِمَةِ، فَیجِدُونَ لِکلِّ لُقمَةٍ لَذَّةً غَیرَ ما یجِدُونَ لِلأُخرى، فَإِذا فَرَغُوا مِنَ الطَّعامِ، یقُولُ اللهِ تَعالى: اِسقُوا عِبادِی، فَیؤتى بِأَشرِبَةٍ، فَیجِدُونَ لِکلِّ شَربَةٍ لَذَّةً بِخِلافِ الأُخرى، فَإِذا فَرَغُوا یقُولُ اللهِ تَعالى لَهُم: أَنَا رَبُّکم، قَد صَدَقتُکم وَعدِی، فَاسأَلُونِی أُعطِکم، قالُوا: رَبَّنا نَسأَلُک رِضوانَک ـ مَرَّتَینِ أَو ثَلاثا ـ فَیقُولُ تَعالى: رَضِیتُ عَنکم، وَلَدَی المَزِیدُ. الیومَ أُکرِمُکم بِکرامَةٍ أَعظَمَ مِن ذَلِک کلِّهِ، فَیکشَفُ الحِجابُ، فَینظُرُونَ إِلَیهِ ما شاءَ الله، فَیخِرُّونَ لَهُ سُجَّدا، فَکانُوا فِی السُّجُودِ ما شاءَ الله‏ُ.
ثُمَّ یقُولُ لَهُم: اِرفَعُوا رُؤُوسَکم، لَیسَ هَذا مَوضِعَ عِبادَةٍ، فَینسَونَ کُلَّ نِعمَةٍ کانُوا فِیها، وَیکونُ النَّظَرُ إِلَیهِ أَحَبَّ إِلَیهِم مِن جَمِیعِ النِّعَمِ، ثُمَّ یرجِعُونَ، فَتَهِیجُ رِیحٌ مِن تَحتِ العَرشِ، عَلَى تَلٍّ مِن مِسک أَبیضَ، فَینثُرُ ذَلِک عَلَى رُؤُوسِهِم، وَنَواصِی خُیولِهِم، فَإِذا رَجَعُوا إِلى أَهلِیهِم تَراهم أَزواجُهُم فِی الحُسنِ وَالبَهاءِ أَفضَلَ مِمّا تَرَکوهُنَّ، فَیقُولُ لَـهُم أَزواجُهُم: إِنَّکم قَد رَجَعتُم عَلَى أَحسَنَ ما کُنتُم»

در روایتی آمده است که [وقتی بهشتیان به بهشت می‌آیند] خدای بلند مرتبه، به فرشتگانش می‌فرماید: «از دوستانم پذیرایی کنید» پس خوراکی‌های رنگارنگ آورده می‌شود و دوستان خدا از هر لقمه‌ای، لذتی متفاوت با لقمه‌ی دیگر می‌برند و چون از خوردن دست می‌کشند، خدای بلند مرتبه می‌فرماید: «به بندگانم بنوشانید».
پس نوشیدنی‌هایی آورده می‌شود و آنان از هر نوشیدنی، لذتی متفاوت با دیگری می‌برند و چون از نوشیدن، دست می‌کشند، خدای بلند مرتبه به ایشان می‌فرماید: «منم پروردگار شما. به وعده‌ام با شما عمل کردم. پس اینک از من بخواهید تا به شما عطا کنم».
دوستان خدا، دو یا سه بار می‌گوینـد: پروردگارا خشنـودی‌ات را از تو می‌خواهیم.
پس خدای بلند مرتبه می‌فرماید: «از شما خشنود شدم و افزون بر این هم دارم. امروز، شما را به کرامتی بزرگتر از همه‌ی اینها مفتخر می‌سازم».
آنگاه پرده کنار زده می‌شود و آنان تا وقتی که خدا بخواهد به [تجلّی ویژه‌ی] او می‌نگرند. سپس برایش به خاک می‌افتند و تا آنگاه که خدا بخواهد، همچنان در سجده خواهند بود.
سپس به آنان می‌فرماید: «سرهایتان را بلند کنید. اینجا جای عبادت نیست» پس هر نعمتی را که در آن به سر می‌بردند، از یاد می‌برند و تماشای [آن تجلّی ویژه‌ی] او، برایشان از همه‌ی نعمت‌ها خوش‌تر است. سپس بر می‌گردند و از زیر عرش، بادی بر تپه‌ای از مشک سفید، وزیدن می‌گیرد و آن [مشک] را بر سر آن‌‌ها و پیشانی اسبانشان می‌پاشد، و چون به نزد خانواده‌ی خویش باز گردند، همسرانشان آنان را زیباتر و نورانی‌تر از زمانی می‌بینند که ترکشان کرده بودند. پس همسرانشان [با شادی و تعجب] به آنان می‌گویند: [چقدر] زیباتر از آنچه بودید، بازگشته‌اید!»

[تنبیه الغافلین، صفحه‌ی 78]

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است