«وَأَمَّا مَنْ أُوتِی کتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیقُولُ یا لَیتَنِی لَمْ أُوتَ کتَابِیهْ * وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِیهْ * یا لَیتَهَا کانَتِ القَاضِیةَ * مَا أَغْنَی عَنِّی مَالِیهْ * هَلَک عَنِّی سُلْطَانِیهْ * خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الجَحِیمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فِی سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُکوهُ * إِنَّهُ کانَ لَا یؤْمِنُ بِاللهِ العَظِیمِ * وَلَا یحُضُّ عَلَی طَعَامِ المِسْکینِ * فَلَیسَ لَهُ الیوْمَ هَاهُنَا حَمِیمٌ * وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِینٍ * لَا یأْکلُهُ إِلَّا الخَاطِئُونَ»
«و اما کسی که کارنامهاش به دست چپش داده شود، گوید: ای کاش کتابم را دریافت نکرده بودم. و از حساب خود خبردار نشده بودم. ای کاش آن [مرگ] کار را تمام میکرد. مال من مرا سودی نبخشید. قدرت من از [کف] من برفت. [پس ندایی خشمآلود میشنود که میگوید:] بگیرید او را و در غل [و زنجیر] کشید. آنگاه میان آتشش اندازید. پس در زنجیری که درازی آن هفتاد گز است، وی را در بند کشید. چرا که او به خدای بزرگ نمیگروید. و به اطعام مسکین تشویق نمیکرد. پس امروز او را در اینجا حمایتگری نیست. و خوراکی جز چرکآبه ندارد. که آن را جز خطاکاران نمیخورند».
[سورهی حاقه، آیات 25 تا 37]