حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

قال الصادق (علیه‌السلام) فِی خَبَرِ المِعْرَاجِ قَالَ النَّبِی‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «سَمِعْتُ صَوْتاً أَفْزَعَنِی فَقَالَ لِی جَبْرَئِیلُ: أَ تَسْمَعُ یا مُحَمَّدُ؟ قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: هَذِهِ صَخْرَةٌ قَذَفْتُهَا عَنْ شَفِیرِ جَهَنَّمَ مُنْذُ سَبْعِینَ عَاماً فَهَذَا حِینَ اسْتَقَرَّتْ. قَالُوا فَمَا ضَحِک رَسُولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) حَتَّی قُبِضَ.
قَالَ: فَصَعِدَ جَبْرَئِیلُ وَ صَعِدْتُ حَتَّی دَخَلْتُ سَمَاءَ الدُّنْیا فَمَا لَقِینِی مَلَک إِلَّا وَ هُوَ ضَاحِک مُسْتَبْشِرٌ حَتَّی لَقِینِی مَلَک مِنَ المَلَائِکةِ لَمْ أَرَ أَعْظَمَ خَلْقاً مِنْهُ کرِیهُ المَنْظَرِ ظَاهِرُ الغَضَبِ. فَقَالَ لِی مِثْلَ مَا قَالُوا مِنَ الدُّعَاءِ إِلَّا أَنَّهُ لَمْ یضْحَک وَ لَمْ أَرَ فِیهِ مِنَ الِاسْتِبْشَارِ مَا رَأَیتُ مِمَّنْ ضَحِک مِنَ المَلَائِکةِ فَقُلْتُ: مَنْ هَذَا یا جَبْرَئِیلُ؟ فَإِنِّی قَدْ فَزِعْتُ مِنْهُ. فَقَالَ: یجُوزُ أَنْ تَفْزَعَ مِنْهُ فَکلُّنَا نَفْزَعُ مِنْهُ إِنَّ هَذَا مَالِک خَازِنُ النَّارِ لَمْ یضْحَک قَطُّ وَ لَمْ یزَلْ مُنْذُ وَلَّاهُ اللهُ جَهَنَّمَ یزْدَادُ کلَّ یوْمٍ غَضَباً وَ غَیظاً عَلَی أَعْدَاءِ اللهِ وَ أَهْلِ مَعْصِیتِهِ فَینْتَقِمُ اللهُ بِهِ مِنْهُمْ وَ لَوْ ضَحِک إِلَی أَحَدٍ کانَ قَبْلَک أَوْ کانَ ضَاحِکاً إِلَی أَحَدٍ بَعْدَک لَضَحِک إِلَیک وَ لَکنَّهُ لَا یضْحَک. فَسَلَّمْتُ عَلَیهِ فَرَدَّ السَّلَامَ عَلَی وَ بَشَّرَنِی بِالجَنَّةِ فَقُلْتُ لِجَبْرَئِیلَ وَ جَبْرَئِیلُ بِالمَکانِ الَّذِی وَصَفَهُ اللهُ مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ: أَ لَا تَأْمُرُهُ أَنْ یرِینِی النَّارَ؟ فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ: یا مَالِک أَرِ مُحَمَّداً النَّارَ فَکشَفَ عَنْهَا غِطَاءَهَا وَ فَتَحَ بَاباً مِنْهَا فَخَرَجَ مِنْهَا لَهَبٌ سَاطِعٌ فِی السَّمَاءِ وَ فَارَتْ وَ ارْتَفَعَتْ حَتَّی ظَنَنْتُ لَیتَنَاوَلُنِی مِمَّا رَأَیتُ فَقُلْتُ: یا جَبْرَئِیلُ قُلْ لَهُ فَلْیرُدَّ عَلَیهَا غِطَاءَهَا. فَأَمَرَهَا فَقَالَ لَهَا: ارْجِعِی فَرَجَعَتْ إِلَی مَکانِهَا الَّذِی خَرَجَتْ مِنْهُ»

امام صادق (علیه‌السلام) در خبر معراج از قول رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «صدایی شنیدم که مرا به وحشت انداخت. پس جبرئیل به من گفت: آیا [این صدای وحشت آفرین را] شنیدی ای محمد؟ گفتم: آری [شنیدم]. گفت: این [صدا از] صخره‌ای است که هفتاد سال قبل از لبه‌ی جهنم [به داخل آن] پرتاب کرده‌ام. این زمان [از غلتیدن ایستاد و در کف جهنم] قرار گرفت. [اصحاب می]گفتند: [بعد از این واقعه] رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): تا [زمانی که] رحلت نمودند، نخندیدند.
[پس حضرت رسول‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) ] فرمودند: جبرئیل بالا رفت و من همراه او تا آسمان دنیا بالا رفتم. پس هیچ فرشته‌ای مرا ملاقات نکرد مگر اینکه خندان و شادان بود، تا اینکه یکی از فرشتگان به من رسید که مخلوقی تنومندتر از او ندیده‌ام. ظاهری زمخت و خشم آلود داشت. او نیز همچون دیگر فرشتگان، برایم دعا کرد؛ اما خنده بر لب نداشت و آن شادی‌ای که در چهره‌ی دیگر فرشتگان دیده بودم، در چهره‌ی او ندیدم. گفتم: این کیست ای جبرئیل؟ من از او ترسیدم.
جبرئیل گفت: حق داری که از او بترسی. همه‌ی ما از او می‌ترسیم. او مالک [نام دارد و] دوزخبان است. او هرگز نخندیده است و از زمانی که خداوند، وی را بر دوزخ گماشته، روز به روز خشم و کین او بر دشمنان خدا و گنهکاران، افزوده می‌شود. خداوند به واسطه‌ی او، از ایشان انتقام می‌گیرد. اگر بنا بود پیش از تو یا پس از تو، به روی کسی لبخند بزند، قطعاً بر روی تو نیز لبخند می‌زد؛ لکن او [هرگز] نمی‌خندد. پس بر او سلام کردم و او جوابم را داد و مرا به بهشت بشارت داد.
به جبرئیل گفتم: آیا او را امر نمی‌کنی که آتش [جهنم] را به من نشان بدهد؟ پس جبرئیل به او گفت: ای مالک، آتش را به محمد نشان بده. پس پرده از آن برداشت و دری از آن [جهنم] باز شد و شعله‌ای به آسمان فوران زد و چنان بالا رفت که گمان کردم مرا در بر خواهد گرفت، از [شدت] آنچه می‌دیدم. پس به جبرئیل گفتم: به او بگو که پرده‌اش را بر آن بیافکند. جبرئیل او را امر کرد و او [به آن آتش فوران‌زننده] گفت: برگرد. پس [آتش] به مکانی که از آن خارج شده بود، بازگشت».

[تفسیر قمی، جلد 2، صفحه‌ی 4؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 18، صفحه‌ی 321]

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است