حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

أَنَّ جَبْرَئِیلَ (علیه‌السلام) أَتَی النَّبِی‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) عِنْدَ الزَّوَالِ فِی سَاعَةٍ لَمْ یأْتِهِ فِیهَا وَ هُوَ مُتَغَیِّرُ اللَّوْنِ وَ کانَ النَّبِی‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) یسْمَعُ حِسَّهُ وَ جِرْسَهُ فَلَمْ یسْمَعْهُ یوْمَئِذٍ. فَقَالَ لَهُ النَّبِی‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «یا جَبْرَئِیلُ مَا لَک جِئْتَنِی فِی سَاعَةٍ لَمْ تَکنْ تَجِیئُنِی فِیهَا وَ أَرَی لَوْنَک مُتَغَیراً وَ کنْتُ أَسْمَعُ حِسَّک وَ جِرْسَک فَلَمْ أَسْمَعْهُ؟!»
فَقَالَ: إِنِّی جِئْتُ حِینَ أَمَرَ اللهُ بِمَنَافِخِ النَّارِ فَوُضِعَتْ عَلَی النَّارِ.
فَقَالَ النَّبِی‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «أَخْبِرْنِی عَنِ النَّارِ یا جَبْرَئِیلُ حِینَ خَلَقَهَا اللهُ تَعَالَی»
فَقَالَ: إِنَّهُ سُبْحَانَهُ أَوْقَدَ عَلَیهَا ألفَ عَامٍ فَاحْمَرَّتْ، ثُمَّ أَوْقَدَ عَلَیهَا ألفَ عَامٍ فَابْیضَّتْ، ثُمَّ أَوْقَدَ عَلَیهَا ألفَ عَامٍ اسْوَدَّتْ، فَهِی سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ، لَا یضِی‏ءُ جَمْرُهَا وَ لَا ینْطَفِئُ لَهَبُهَا. وَ الَّذِی بَعَثَک بِالحَقِّ نَبِیاً لَوْ أَنَّ مِثْلَ خَرْقِ إِبْرَةٍ خَرَجَ مِنْهَا عَلَی أَهْلِ الأَرْضِ لَاحْتَرَقُوا عَنْ آخِرِهِمْ، وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا دَخَلَ جَهَنَّمَ ثُمَّ أُخْرِجَ مِنْهَا لَـهَلَک أَهْلُ الأَرْضِ جَمِیعاً حِینَ ینْظُرُونَ إِلَیهِ، لِـمَا یرَوْنَ بِهِ، وَ لَوْ أَنَّ ذِرَاعاً مِنَ السِّلْسِلَةِ الَّتِی ذَکرَهُ اللهُ تَعَالَی فِی کتَابِهِ وُضِعَ عَلَی جَمِیعِ جِبَالِ الدُّنْیا، لَذَابَتْ عَنْ آخِرِهَا، وَ لَوْ أَنَّ بَعْضَ خُزَّانِ جَهَنَّمَ التِّسْعَةَ عَشَرَ نَظَرَ إِلَیهِ أَهْلُ الأَرْضِ لَـمَاتُوا حِینَ ینْظُرُونَ إِلَیهِ، وَ لَوْ أَنَّ ثَوْباً مِنْ ثِیابِ أَهْلِ جَهَنَّمَ أُخْرِجَ إِلَی الأَرْضِ لَمَاتَ أَهْلُ الأَرْضِ مِنْ نَتْنِ رِیحِهِ!
فَأَکبَّ النَّبِی‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) وَ أَطْرَقَ یبْکی وَ کَذَلِک جَبْرَئِیلُ (علیه‌السلام)»

جبرئیل (علیه‌السلام) در هنگام زوال در ساعتی که [معمولاً] در آن ساعت [به نزد رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): ] نمی‌آمد،‌ به نزد رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): آمد در حالی که رنگش پریده بود. [همچنین در آمدن‌های قبلی] رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): صدای آمدنش را می‌شنیدند ولی آن روز نشنیدند.
رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): به او فرمودند: ای جبرئیل، تو را چه شده که در ساعتی به نزدم آمده‌ای که در [مانند] آن نمی‌آمدی؟ و [همچنین] می‌بینم که رنگت تغییر یافته [و پریده است]؟! و صدای آمدنت را می‌شنیدم ولی [امروز] نشنیدم؟! [یعنی چه اتفاق مهمی رخ داده که نازل شدنت از روال عادی خارج گشته است؟!]
عرض کرد: من در ساعتی آمده‌ام که خدای تعالی امر نمود تا
دمه‌های آتش [یعنی وسیله‌هایی که آتش را با آن باد می‌زنند] بر آن نهاده شود.
رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: ‌ای جبرئیل مرا از [حالِ] آتش، آن زمان که خدای تعالی آن را آفرید خبر بده.
عرض کرد: خدای سبحان هزار سال آن [آتش] را برافروخت تا سرخ شد، سپس هزار سال آن را برافروخت تا سفید شد، سپس هزار سال آن را برافروخت تا سیاه شد و اکنون سیاه و تاریک است. سنگریزه‌های آتشین آن نور نمی‌دهد و شراره‌اش فروکش نمی‌کند. به آن کسی که تو را بحق به پیامبری فرستاد [قسم می‌خورم]، اگر مثل سر سوزنی از آن [آتش،] بر اهل زمین [از جهنم] خارج شود،‌ جملگی آتش می‌گیرند و اگر مردی داخل جهنم گردد سپس بیرون آورده [و به زمین برگردانده] شود، همه‌ی اهل زمین وقتی به او می‌نگرند، از دیدن آنچه به او رسیده، هلاک می‌شوند. و اگر یک ذراع از زنجیری که خدای تعالی در کتابش ذکر کرده بر همه‌ی کوه‌های دنیا گذاشته شود، همگی ذوب می‌شوند. و اگر بعض نگهبانان جهنم، که نوزده نفرند، به اهل زمین نگاه کنند،‌ به همین نگاه کردن به او، می‌میرند! اگر لباسی از لباس‌های اهل جهنم به [سوی] زمین بیرون آورده شود، اهل زمین از بوی تعفنش جان می‌دهند.
[با شنیدن این سخنان] رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): به خاک افتادند و گریه کردند و همچنین جبرئیل (علیه‌السلام) [نیز گریه کرد]».

[بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 305]

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است