قال امیرالمؤمنین (علیهالسلام): «أَمَّا أَهْلُ المَعْصِیةِ فَأَنْزَلَـهُمْ شَرَّ دَارٍ وَ غَلَّ الأَیدِی إِلَی الأَعْنَاقِ وَ قَرَنَ النَّوَاصِی بِالأَقْدَامِ وَ البَسَهُمْ سَرَابِیلَ القَطِرَانِ وَ مُقَطَّعَاتِ النِّیرَانِ فِی عَذَابٍ قَدِ اشْتَدَّ حَرُّهُ وَ بَابٍ قَدْ أُطْبِقَ عَلَی أَهْلِهِ فِی نَارٍ لَهَا کلَبٌ وَ لَـجَبٌ وَ لَـهَبٌ سَاطِعٌ وَ قَصِیفٌ هَائِلٌ لَا یظْعَنُ مُقِیمُهَا وَ لَا یفَادَی أَسِیرُهَا وَ لَا تُفْصَمُ کبُولُهَا لَا مُدَّةَ لِلدَّارِ فَتَفْنَی وَ لَا أَجَلَ لِلْقَوْمِ فَیقْضَی»
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: «اما گنهکاران را در بدترین سرای، جای میدهد، دستها را با کند و زنجیر به گردنها میبندد، زلفها را به پاها گره میزند و جامههایی از قطران و تکههای آتش، بر ایشان میپوشاند؛ در دوزخی که گرمایش سخت و سوزان است و [آنان در پشت] دری [قرار دارند] که بر روی اهـل دوزخ بستـه شده است؛ در آتشـی دیوانهوار و پرخروش، با شعـلههایی سرکش که فریادی رعدآسا و هولناک دارد؛ ساکنانش از آن جا رخت بر نمیبندند، اسیرانش با هیچ بهایی آزاد نمیشوند و زنجیرهایش از هم نمیگسلند؛ آن سرای را عمر نیست که به سر آید و ساکنانش را اجلی نیست که به پایان رسد [تا خلاص شوند]».
[نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبهی 109؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 7، صفحهی 114]