حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

مسأله‌ی 1853: زکات را بر نُه چیز واجب بدانید: اول: گندم. دوم: جو. سوم: خرما. چهارم: کشمش. پنجم: طلا. ششم: نقره. هفتم: شتر. هشتم: گاو. نهم: گوسفند. پس هر گاه مالک یکی از این نُه چیز باشید، با شرایطی که بعداً گفته خواهد شد، باید مقداری که معین شده به یکی از مصرفهایی که دستور داده‌اند برسانید.
مسأله‌ی 1854: هر گاه «سُلت» که دانه‌ای است به نرمی گندم و خاصیت جو دارد و «عَلس» که مثل گندم است و خوراک مردم صنعا می‌باشد، به نصاب زکات برسد، باید زکاتش را بدهید.

شرایط واجب شدن زکات
مسأله‌ی 1855: در صورتی باید زکات بدهید که مال، به مقدار نصاب که بعداً گفته خواهد شد برسد و شما که مالک آن هستید، بالغ و عاقل و آزاد باشید و بتوانید در آن مال تصرف کنید.
مسأله‌ی 1856: هر گاه یازده ماه مالک گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشید، باید اول ماه دوازدهم زکات آن را بپردازید، ولی اول سال بعد را باید بعد از تمام شدن ماه دوازدهم حساب کنید.
مسأله‌ی 1857: هر گاه مالک گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشید و در بین سال بالغ شوید، باید اول سال را اول بالغ شدن خود قرار دهید.
مسأله‌ی 1858: وقت واجب شدن زکات گندم و جو را وقت دانه بستن آن؛ وقت واجب شدن زکات کشمش را وقت غوره شدن آن؛ و وقت واجب شدن زکات خرما را وقت زرد یا سرخ شدن آن بدانید. ولی وقت دادن زکات در گندم و جو، موقع خرمن و جدا کردن کاه آنها و در خرما و کشمش، موقعی بدانید که انگور، کشمش و رطب، خرما شده باشد.
مسأله‌ی 1859: اگر موقع واجب شدن زکات گندم و جو و کشمش و خرما ـ که در مسأله‌ی پیش گفته شد ـ بالغ باشید، باید زکات آنها را بدهید.
مسأله‌ی 1860: هر گاه صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشید ولی در تمام سال، دیوانه باشید، پرداخت زکات برای آن سال را لازم ندانید، ولی اگر در مقداری از سال دیوانه باشید و در آخر سال عاقل گردید، چنانچه دیوانگیتان به قدری کم باشد که مردم بگویند در تمام سال عاقل بوده، باید زکات آنها را بدهید.
مسأله‌ی 1861: هر گاه صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشید ولی در مقداری از سال، مست یا بیهوش شوید، باید زکات آنها را بدهید، و همچنین است اگر موقع واجب شدن زکات گندم و جو و خرما و کشمش، مست یا بیهوش باشید.
مسأله‌ی 1862: هر گاه مالتان غصب شود و نتوانید در آن تصرف کنید، پرداخت زکاتش را لازم ندانید، ولی اگر زراعتتان غصب شده باشد، و موقعی که زکات آن واجب می‌شود، در دست غصبکننده باشد، باید موقعی که به شما بر می‌گردد، زکات آن را بدهید.
مسأله‌ی 1863: اگر طلا و نقره یا چیز دیگری که باید زکات آن را واجب بدانید، قرض کنید و یک سال نزد شما بماند، باید زکات آن را بدهید و زکاتش را بر کسی که قرض داده واجب ندانید.

زکات گندم و جو و خرما و کشمش
مسأله‌ی 1864: زکات گندم و جو و خرما و کشمش را وقتی باید بدهید که به مقدار نصاب برسد و نصاب آنها را 847 کیلوگرم بدانید.
مسأله‌ی 1865: هر گاه از انگور، خرما، گندم و جو، بعد از واجب شدن زکاتش و پیش از دادن زکات، بردارید یا به فقیر بدهید، باید زکات مقداری که مصرف کرده‌اید را بدهید.
مسأله‌ی 1866: هرگاه بعد از آن که زکاتِ گندم یا جو یا خرما یا انگور واجب شد، مالکش بمیرد، باید مقدار زکات را از مال او بدهید ولی اگر پیش از واجب شدن زکات بمیرد، هر یک از ورثه که سهمتان به اندازه‌ی نصاب باشد، باید زکات سهم خودتان را بدهید.
مسأله‌ی 1867: هر گاه از طرف حاکم شرع، مأمور جمعآوری زکات باشید، می‌توانید موقع خرمن که گندم و جو را از کاه جدا می‌کنند و بعد از کشمش شدن انگور و خرما شدن رطب، زکاتش را مطالبه کنید. و اگر مالک باشید و مأمور جمع‌آوری زکات، طلب زکات کند و ندهید و چیزی که زکات آن واجب شده از بین برود، باید عوض آن را بدهید.
مسأله‌ی 1868: اگر بعد از این که درخت خرما و انگور یا زراعت گندم و جو را مالک شدید، زکاتش واجب شود، باید زکات آن را بدهید.
مسأله‌ی 1869: هر گاه بعد از آن که زکات گندم و جو و خرما و انگور واجب شد، زراعت یا درخت را بفروشید، باید زکات آنها را بدهید.
مسأله‌ی 1870: هر گاه گندم یا جو یا خرما یا انگور را بخرید و بدانید که فروشنده، زکات آن را نداده است، باید زکاتش را بدهید ولی اگر شک کنید که داده یا نه، پرداخت زکاتش را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1871: اگر وزن گندم و جو و خرما و کشمش، موقعی که تر است به وزنی که گفته شد برسد ولی بعد از خشک شدن، کمتر از این مقدار شود، زکات آن را واجب ندانید.
مسأله‌ی 1872: هر گاه گندم یا جو یا خرما یا انگور را پیش از خشک شدن مصرف کنید، چنانچه خشک آنها به اندازه‌ی نصاب باشد، باید زکات آنها را بدهید.
مسأله‌ی 1873: خرمایی که تازه‌ی آن را می‌خورند و اگر بماند خیلی کم می‌شود یا بعد از خشک شدن، خرما به آن نمی‌گویند، چنانچه مقداری باشد که خشک آن به نصابی که گفته شد برسد، باید زکات آن را بدهید.
مسأله‌ی 1874: گندم و جو و خرما و کشمشی که زکات آنها را داده‌اید، اگر چند سال هم نزدتان بماند، پرداخت زکاتش را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1875: هر گاه گندم، جو، خرما و انگور، مقداری از باران یا نهر یا رطوبت زمین استفاده کند و به همان مقدار از آبیاری با دلو و مانند آن استفاده نماید، سه‌چهلمش را بابت زکات بدهید. ولی چنانچه طوری باشد که بگویند با دلو آبیاری شده نه باران، یک‌بیستم، و اگر بگویند با آب باران آبیاری شده، یک‌دهمش را بابت زکات بدهید.
مسأله‌ی 1876: هر گاه گندم، جو، خرما و انگور، مقداری از باران یا نهر یا رطوبت زمین استفاده کند و مقداری از آب دلو و مانند آن استفاده کند، چنانچه طوری باشد که بگویند آبیاری با دلو و مانند آن شده، یک‌بیستمش را بابت زکات بدهید و اگر بگویند آبیاری با آب نهر و باران شده، یک‌دهمش را بابت زکات بپردازید.
مسأله‌ی 1877: اگر شک کنید که آبیاری با آب باران و آب دلو، به یک اندازه بوده یا آب باران غلبه داشته، سه‌چهلم آن را بابت زکات بدهید.
مسأله‌ی 1878: هر گاه گندم، جو، خرما و انگور، با آب باران و نهر آبیاری شود و به آب دلو و مانند آن محتاج نباشد، ولی با آب دلو هم آبیاری شود و آب دلو به زیاد شدن محصول کمک نکند، یک‌دهمش را بابت زکات بدهید و اگر با دلو و مانند آن آبیاری شود و به آب نهر و باران محتاج نباشد، ولی با آب نهر و باران هم آبیاری شود ولی به زیاد شدن محصولتان کمک نکند، یک‌بیستمش را بابت زکات بپردازید.
مسأله‌ی 1879: هر گاه زراعتی را با دلو و مانند آن آبیاری کنید، و در زمینی که پهلوی آن است زراعتی کنید که از رطوبت آن زمین استفاده نماید و محتاج به آبیاری نشود، زکات زراعتی که با دلو آبیاری شده را یک‌بیستم و زکات زراعتی که پهلوی آن است را یک‌دهم بپردازید.
مسأله‌ی 1880: نباید مخارجی که برای گندم، جو، خرما و انگور کرده‌اید را از محصول کسر کنید و چنانچه بدون کم کردن مخارج، محصولتان به حد نصاب برسد، باید زکاتش را بدهید.
مسأله‌ی 1881: نباید بذر را از حاصل کسر نمایید.
مسأله‌ی 1882: هر گاه زمین و اسباب زراعت یا یکی از این دو، ملک خودتان باشد، نباید کرایه‌ی آنها را جزء مخارج حساب کنید و نیز نباید برای کارهایی که خودتان کرده‌اید یا دیگری ـ با اجرت یا بیاجرت ـ انجام داده است، چیزی از حاصل کسر کنید.
مسأله‌ی 1883: هر گاه درخت انگور یا خرما را بخرید، ـ چه قبل از واجب شدن زکات باشد و چه بعد از واجب شدن زکات ـ قیمت آن را جزء مخارج حساب نکنید.
مسأله‌ی 1884: هر گاه زمینی را بخرید و در آن زمین گندم یا جو بکارید، نباید پولی که برای خرید زمین داده‌اید را جزء مخارج حساب کنید، و همچنین است اگر زراعت را بخرید، نباید قیمت زراعت را جزء مخارج به حساب آورید.
مسأله‌ی 1885: هر گاه بتوانید بدون گاو و چیزهای دیگر که برای زراعت لازم است، زراعت کنید، اگر اینها را بخرید، نباید پولی را که برای خرید اینها داده‌اید را جزء مخارج حساب نمایید.
مسأله‌ی 1886: هر گاه نتوانید بدون گاو و چیزهای دیگر که برای زراعت لازم است، زراعت کنید، اگر اینها را بخرید، نباید پولی را که برای خرید اینها داده‌اید را جزء مخارج حساب نمایید.
مسأله‌ی 1887: هر گاه در یک زمین، جو یا گندم که باید زکاتش را بدهید با چیزی مثل برنج و لوبیا که پرداخت زکاتش را لازم ندانید، بکارید، مخارج هر کدام را برای همان محصول حساب کنید، ولی اگر برای هر دو مخارجی کرده باشید، باید به هر دو قسمت نمایید، مثلاً اگر هر دو به یک اندازه بوده، می‌توانید نصف مخارج را از جنسی که زکات دارد، کسر نمایید.
مسأله‌ی 1888: هر گاه برای شخم زدن یا کار دیگری که تا چند سال برای زراعت فایده دارد، خرجی کنید، می‌توانید آن را جزء مخارج سال اول حساب کنید.
مسأله‌ی 1889: هر گاه در چند شهر که فصل آنها با یکدیگر اختلاف دارد و زراعت و میوه‌ی آنها در یک وقت به دست نمی‌آید، گندم یا جو یا خرما یا انگور داشته باشید و همه‌ی آنها محصول یک سال حساب شوند، چنانچه چیزی که اول می‌رسد به اندازه‌ی نصاب باشد، باید زکات آن را موقعی که می‌رسد بدهید و زکات بقیه را هر وقت به دست می‌آید ادا نمایید و اگر آنچه اول می‌رسد به اندازه‌ی نصاب نباشد، در صورتی که یقین ندارید که همه‌ی آنها به اندازه‌ی نصاب شود، باید صبر کنید تا بقیه‌ی آن برسد، پس اگر روی هم به مقدار نصاب شود، باید زکات آن را بپردازید.
مسأله‌ی 1890: هر گاه درخت خرما یا انگور، در یک سال، دو مرتبه میوه بدهد، چنانچه روی هم به مقدار نصاب باشد، باید زکات آن را بدهید.
مسأله‌ی 1891: هر گاه مقداری خرما یا انگور تازه داشته باشید که خشک آن به اندازه‌ی نصاب می‌شود، باید صبر کنید تا خشک شود و سپس زکاتش را بپردازید.
مسأله‌ی 1892: نباید زکات خرمای خشک یا کشمش را از خرمای تازه یا انگور بدهید، و نیز نباید زکات خرمای تازه یا انگور را از خرمای خشک یا کشمش بدهید، ولی می‌توانید یکی از اینها یا چیز دیگری را به قصد قیمت زکات بدهید.
مسأله‌ی 1893: هر گاه کسی که بدهکار است و مالی هم دارد که زکات آن واجب شده است، بمیرد، باید اول تمام زکات را از مالی که زکات آن واجب شده بدهید و بعد قرض او را ادا نمایید.
مسأله‌ی 1894: هر گاه کسی که بدهکار است و گندم یا جو یا خرما یا انگور هم دارد، بمیرد و پیش از آن که زکات اینها واجب شود، ورثهاش قرض او را از مال دیگری بدهند، هر کدام از ورثه که سهمشان به حدّ نصاب برسد، باید زکاتش را بدهد و اگر پیش از آن که زکات اینها واجب شود، قرض او را ندهند، چنانچه مال میت فقط به اندازه‌ی بدهی او باشد، پرداخت زکات را لازم ندانید ولی اگر مال میت بیشتر از بدهی او باشد، در صورتی که بدهی او به قدری است که اگر بخواهید ادا نمایید، باید مقداری از گندم یا جو یا خرما یا انگور را هم به طلبکار بدهید، پرداخت زکات برای آنچه به طلبکار می‌دهید را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1895: هر گاه گندم یا جو یا خرما یا کشمشی که زکات آنها واجب شده، خوب و بد داشته باشد، نباید زکات جنس خوب را از بد بدهید، ولی می‌توانید زکات هر کدام را از خودش، یا زکات جنس بد را از خوب بدهید.

نصاب طلا
مسأله‌ی 1896: نصاب طلا را بیست مثقال شرعی و هر مثقال آن را هجده نخود بدانید، پس وقتی طلا به بیست مثقال شرعی که پانزده مثقال معمولی است برسد و هر چه بیشتر بشود، اگر شرایط دیگر را هم که گفته شد داشته باشد، باید یک‌چهلم آن را از بابت زکات بدهید و اگر به این مقدار نرسد، زکات آن را واجب ندانید.

نصاب نقره
مسأله‌ی 1897: نصاب نقره را 105 مثقال معمولی بدانید که اگر نقره به 105 مثقال برسد و هر چه بیشتر شود، چنانچه شرایط دیگر را هم که گفته شد داشته باشد، باید یک‌چهلم آن را از بابت زکات بدهید و اگر به این مقدار نرسد، زکات آن را واجب ندانید.
مسأله‌ی 1898: هر گاه طلا یا نقرهتان به اندازه‌ی نصاب باشد، اگر چه زکات آن را داده باشید، تا وقتی از نصاب اول کم نشده است، باید هر سال زکات آن را بدهید.
مسأله‌ی 1899: زکات طلا و نقره را در صورتی واجب بدانید که آن را سکه زده باشید و معامله با آن رواج داشته باشد، همچنین اگر معامله با آن در گذشته رواج داشته و فعلاً رایج نباشد، باید زکات آن را بدهید.
مسأله‌ی 1900: طلا و نقره‌ی سکهداری که منهاجیات برای زینت به کار می‌برند، در صورتی که رواج معامله با آن باقی باشد، باید زکاتش را بپردازند.
مسأله‌ی 1901: هر گاه طلا و نقره داشته باشید، اگر هیچ کدام آنها به اندازه‌ی نصاب اول نباشد، مثلاً 104 مثقال نقره و 14 مثقال طلا داشته باشید، پرداخت زکاتِ هیچکدامش را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1902: زکات طلا و نقره را در صورتی واجب بدانید که یازده ماه مالک مقدار نصاب باشید، پس اگر در بین یازده ماه، طلا یا نقرهتان از نصاب اول کمتر شود، پرداخت زکاتش را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1903: هر گاه در بین یازده ماه، طلا و نقره‌ای که دارید را با طلا یا نقره یا چیز دیگری عوض نمایید، یا آنها را آب کنید، پرداخت زکاتش را لازم ندانید ولی نباید برای فرار کردن از دادن زکات، چنین کاری بکنید.
مسأله‌ی 1904: اگر در ماه دوازدهم، پول طلا و نقره را آب کنید، باید زکات آنها را بدهید، و چنانچه به واسطه‌ی آب کردن، وزن یا قیمت آنها کم شود، باید زکاتی را که پیش از آب کردن بر آنها واجب بوده بدهید.
مسأله‌ی 1905: اگر طلا و نقره‌ای که دارید، خوب و بد داشته باشد، می‌توانید زکات هر کدام از خوب و بد را از خود آن بدهید، ولی بهتر است زکات همه‌ی آنها را از طلا و نقره‌ی خوب بدهید.
مسأله‌ی 1906: هر گاه به طلا یا نقره‌ای که بیشتر از اندازه‌ی معمولی فلز دیگر دارد، پول طلا و نقره گفته شود، باید زکاتش را از خودش بپردازید.
مسأله‌ی 1907: هر گاه طلا و نقره‌ای که دارید، به مقدار معمول با فلز دیگری مخلوط باشد، نباید زکات آن را از طلا و نقره‌ای که بیشتر از معمول با فلز دیگری مخلوط شده، بپردازید.

زکات شتر و گاو و گوسفند
مسأله‌ی 1908: باید زکات شتر،گاو و گوسفند را هر گاه به نصابش برسد پرداخت نمایید، چه در تمام سال، بیکار باشد و چه کار کند، چه از علف بیابان بچرد و چه از زراعتی که مِلک خودتان است.
مسأله‌ی 1909: هر گاه برای شتر، گاو و گوسفند خود چراگاهی که کسی نکاشته را بخرید یا اجاره کنید، یا برای چراندن در آن باج بدهید، باید زکات حیواناتتان را بدهید.

نصاب شتر
مسأله‌ی 1910: زکات شتر را دارای دوازده نصاب بدانید:
اول: پنج شتر، که باید برای زکاتش یک گوسفند بدهید، و تا شماره‌ی شترانتان به این مقدار نرسد، پرداخت زکات را لازم ندانید.
دوم: ده شتر، که باید برای زکاتش دو گوسفند بدهید.
سوم: پانزده شتر، که باید برای زکاتش سه گوسفند بدهید.
چهارم: بیست شتر، که باید برای زکاتش چهار گوسفند بدهید.
پنجم: بیست و پنج شتر، که باید برای زکاتش پنج گوسفند بدهید.
ششم: بیست و شش شتر، که باید برای زکاتش، شتری که داخل سال دوم شده باشد بدهید.
هفتم: سی و شش شتر، که باید برای زکاتش، شتری که داخل سال سوم شده باشد بدهید.
هشتم: چهل و شش شتر، که باید برای زکاتش، شتری که داخل سال چهارم شده باشد بدهید.
نهم: شصت و یک شتر، که باید برای زکاتش، شتری که داخل سال پنجم شده باشد بدهید.
دهم: هفتاد وشش شتر، که باید برای زکاتش، دو شتر که داخل سال سوم شده باشد بدهید.
یازدهم: نود و یک شتر، که باید برای زکاتش، دو شتر که داخل سال چهارم شده باشد بدهید.
دوازدهم: صد و بیست و یک شتر و بالاتر از آن، که باید یا چهل تا چهل تا حساب کنید و برای هر چهل تا، شتری که داخل سال سوم شده باشد بدهید، یا پنجاه تا پنجاه تا حساب کنید و برای هر پنجاه تا، شتری که داخل سال چهارم شده باشد بدهید، و یا با چهل و پنجاه حساب کنید، ولی در هر صورت باید طوری حساب کنید که چیزی باقی نماند، یا اگر چیزی باقی می‌ماند، از نُه تا بیشتر نباشد، مثلاً اگر 140 شتر دارید، باید برای صد تا، دو شتر که داخل سال چهارم شده باشد، و برای چهل تا، یک شتر که داخل سال سوم شده باشد بدهید. و شتری که در زکات می‌دهید، باید ماده باشد. و اگر ندارید، باید بخرید.
مسأله‌ی 1911: پرداخت زکات بین دو نصاب را لازم ندانید، پس اگر شماره‌ی شترهایی که دارید از نصاب اول که پنج تاست بگذرد، تا به نصاب دوم که ده تاست نرسیده، فقط باید زکات پنج تای آن را بدهید. و همچنین بدانید در نصاب‌های بعد.

نصاب گاو
مسأله‌ی 1912: زکات گاو را دارای دو نصاب بدانید:
نصاب اول: سی گاو، که وقتی شماره‌ی گاوهایتان به سی رسید، اگر شرایطی را که گفته شد داشته باشد، باید یک گوساله‌ی نر که داخل سال دوم شده باشد را از بابت زکات بدهید.
نصاب دوم: چهل گاو، که باید گوساله‌ی ماده‌ای که داخل سال سوم شده باشد را از بابت زکات بدهید. و زکات بین سی و چهل گاو را لازم ندانید، مثلاً هر گاه سی و نه گاو داشته باشید، فقط باید زکات سی تای آنها را بدهید، و نیز اگر از چهل گاو زیادتر داشته باشید، تا به شصت نرسیده، فقط باید زکات چهل تای آن را بدهید، و بعد از آن که به شصت رسید، چون دو برابر نصاب اول را دارید، باید دو گوساله که داخل سال دوم شده باشند بدهید، و همچنین هر چه بالا رود باید سی تا سی تا حساب کنید، یا چهل تا چهل تا، یا با سی و چهل حساب نمایید، و زکات آن را به دستوری که گفته شده بدهید، ولی باید طوری حساب کنید که چیزی باقی نماند، یا اگر چیزی باقی می‌ماند، از نُه تا بیشتر نباشد، مثلاً اگر هفتاد گاو دارید، باید به حساب سی و چهل حساب کنید و برای سی تای آن، زکات سی تا، و برای چهل تای آن، زکات چهل تا را بدهید، چون اگر به حساب سی تا حساب کنید، ده تا زکات نداده می‌ماند. ولی در جایی که رعایت این جهت ممکن نیست، مثل آنکه پنجاه گاو داشته باشید، چهل را بگیرید، اگر چه باز هم ده تا زیاد بیاید.

نصاب گوسفند
مسأله‌ی 1913: زکات گوسفند را دارای پنج نصاب بدانید:
اول: چهل گوسفند، که باید برای زکاتش، یک گوسفند بدهید، و تا تعداد گوسفند به چهل نرسد، پرداخت زکاتش را لازم ندانید.
دوم: صد و بیست و یک گوسفند، که باید برای زکاتش، دو گوسفند بدهید.
سوم: دویست و یک گوسفند، که باید برای زکاتش، سه گوسفند بدهید.
چهارم: سیصد و یک گوسفند، که باید برای زکاتش، چهار گوسفند بدهید.
پنجم: چهارصد گوسفند و بالاتر از آن که باید آنها را صد تا صد تا حساب کنید و برای هر صد تای آنها یک گوسفند بدهید.
و زکات گوسفند را می‌توانید از خود گوسفندان بدهید یا از گوسفند دیگر بپردازید یا پولش را بدهید.
مسأله‌ی 1914: پرداخت زکات برای بین دو نصاب را لازم ندانید. پس اگر شماره‌ی گوسفندهایتان از نصاب اول که چهل است بیشتر باشد، تا به نصاب دوم که صد و بیست و یک است نرسیده، فقط باید زکات چهل تای آن را بدهید و پرداخت زکات در زیادی آنها را لازم ندانید. و همچنین عمل کنید در نصاب‌های بعد.
مسأله‌ی 1915: هر گاه شتر یا گاو یا گوسفند به مقدار نصاب برسد، باید زکاتش را بدهید، چه همه‌ی آنها نر باشند یا ماده، یا بعضی نر باشند و بعضی ماده.
مسأله‌ی 1916: در پرداخت زکات، گاو و گاومیش را یک جنس حساب کنید، و شتر عربی و غیر عربی را یک جنس حساب کنید، و همچنین بز و میش و شیشک را یک جنس حساب کنید.
مسأله‌ی 1917: هر گاه بخواهید گوسفند برای زکات بدهید، باید حد اقل داخل سال دوم شده باشد، و اگر بخواهید بز بدهید، باید داخل سال سوم شده باشد.
مسأله‌ی 1918: گوسفندی را که بابت زکات می‌دهید، باید قیمتش از تمام گوسفندهایتان بیشتر باشد و همچنین در گاو و شتر.
مسأله‌ی 1919: هر گاه چند نفر با هم شریک باشید، هر کدامتان که سهمش به نصاب اول رسیده، باید زکات بدهد، و بر کسانی که سهمشان کمتر از نصاب اول است، پرداخت زکات را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1920: هر گاه در چند جا گاو یا شتر یا گوسفند داشته باشید و روی هم به اندازه‌ی نصاب باشند، باید زکات آنها را بدهید.
مسأله‌ی 1921: هر گاه گاو یا گوسفند یا شتری که دارید، مریض یا معیوب باشد، باید زکات آن را بدهید.
مسأله‌ی 1922: اگر گاو و گوسفند و شتری که دارید، همه‌ی مریض یا معیوب یا پیر باشند، می‌توانید زکات را از خود آنها بدهید. ولی اگر همه سالم و بیعیب و جوان باشند، نباید زکات آنها را مریض یا معیوب یا پیر بدهید، بلکه اگر بعضی از آنها سالم و بعضی مریض، و دسته‌ای معیوب و دسته‌ی دیگر بیعیب، و مقداری پیر و مقداری جوان باشند، باید برای زکات آنها، سالم و بیعیب و جوان بدهید.
مسأله‌ی 1923: هر گاه پیش از تمام شدن ماه یازدهم، گاو یا گوسفند یا شتری که دارید را با چیز دیگری عوض کنید یا نصابی را که دارید با مقدار نصاب از همان جنس عوض نمایید، مثلاً چهل گوسفند بدهید، و چهل گوسفند دیگر بگیرید، پرداخت زکات گوسفندهای جدید را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1924: هر گاه باید زکات گاو و گوسفند و شتر را بدهید، اگر زکات آنها را از مال دیگری بدهید، تا وقتی شماره‌ی آنها از نصاب کم نشده، هر سال باید زکات آنها را بدهید و اگر از خود آنها بدهید و از نصاب اول کمتر شوند، پرداخت زکات را لازم ندانید، مثلاً هر گاه چهل گوسفند دارید، اگر از مال دیگری زکات آنها را بدهید، یا از خود آنها زکاتشان را بدهید، تا وقتی که گوسفندهایتان از چهل کم نشده، هر سال باید یک گوسفند بدهید.

مصرف زکات
مسأله‌ی 1925: مصرف زکات را در هشت مورد بدانید:
اول: فقیر، و فقیر را کسی بدانید که مخارج سال خود و خانواده‌اش را ندارد، پس کسانی که صنعت یا ملک یا سرمایه‌ای دارند که می‌توانند مخارج سال خود را بگذرانند را فقیر ندانید.
دوم: مسکین، و مسکین را کسی بدانید که از فقیر، سختتر روزگار می‌گذراند.
سوم: کسانی که از طرف امام (علیهالسلام) یا نایب امام مأمور هستند که زکات را جمع و نگهداری نمایند و به حساب آن رسیدگی کنند و آن را به امام (علیهالسلام) یا نایب امام یا فقرا برسانند.
چهارم: کافرهایی که اگر زکات به آنان بدهید، به دین اسلام مایل می‌شوند یا در جنگ، به مسلمانان کمک می‌کنند.
پنجم: خریداری برده‌هایی که در سختی هستند و آزاد کردن آنان.
ششم: پرداخت بدهکاری کسانی که نمی‌توانند قرض خود را بدهند.
هفتم: سبیل الله یعنی هر کار خیر و عمل نیکی که شارع مقدس نسبت به آن تشویق کرده باشد و برای انجامش بتوان قصد قربت نمود، مثل چاپ و نشر کتاب‌های منهاج فردوسیان، تربیت مبلّغ منهاج فردوسیان و اعزام مبلّغ منهاج فردوسیان به کشورها، شهرها و روستاهای مختلف.
هشتم: ابن السبیل، یعنی مسافری که در سفر درمانده شده است. و احکام اینها در مسائل آینده گفته خواهد شد.
مسأله‌ی 1926: به فقیر و مسکین، بیشتر از مخارج یک سال خود و خانواده‌اش ندهید، و اگر مقداری پول یا جنس دارد، فقط به اندازه‌ی کسری مخارج یک سالش به او زکات بدهید.
مسأله‌ی 1927: هر گاه مخارج سالتان را داشته باشید، سپس مقداری از آن را مصرف کنید و بعد شک کنید که آنچه باقی مانده، به اندازه‌ی مخارج سالتان هست یا نه، نباید زکات بگیرید.
مسأله‌ی 1928: هر گاه صنعتگر یا مالک یا تاجری باشید که درآمدتان از مخارج سالتان کمتر باشد، می‌توانید برای کسری مخارجتان، زکات بگیرید و مصرف کردن ابزار کار یا مِلک یا سرمایه‌ی خود در مخارج را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1929: هر گاه خرج سال خود و خانوادهتان را نداشته باشید، اگر خانه‌ای دارید که مِلک شماست و در آن نشسته‌اید یا مرکب سواریای دارید، چنانچه بدون اینها نمی‌توانید زندگی کنید، اگر چه برای حفظ آبرویتان باشد، می‌توانید زکات بگیرید و همچنین است اثاث خانه و ظرف و لباس تابستانی و زمستانی و چیزهایی که به آنها احتیاج دارید و اگر فقیری باشید که اینها را ندارید، اگر به اینها احتیاج داشته باشید، می‌توانید از زکات خریداری نمایید.
مسأله‌ی 1930: هر گاه فقیر باشید ولی یاد گرفتن صنعت برایتان مشکل نباشد، باید یاد بگیرید، و نباید با زکات زندگی کنید، ولی در مدتی که مشغول یادگرفتن صنعت هستید، می‌توانید زکات بگیرید.
مسأله‌ی 1931: به کسی که قبلاً فقیر بوده، و می‌گوید: «فقیرم»، اگر از گفته‌ی او اطمینان پیدا کنید، می‌توانید زکات بدهید.
مسأله‌ی 1932: به کسی که می‌گوید: «فقیرم» و قبلاً فقیر نبوده یا معلوم نیست فقیر بوده یا نه، چنانچه از گفته‌ی او اطمینان حاصل نکنید، نباید زکات بدهید.
مسأله‌ی 1933: هر گاه از فقیری طلبکار باشید، می‌توانید طلبی را که از او دارید، بابت زکات حساب کنید.
مسأله‌ی 1934: هر گاه فقیری که به شما بدهکار است، بمیرد، بهتر است به امید دریافت پاداش‌های مضاعف الهی، طلبتان را ببخشید.
مسأله‌ی 1935: می‌توانید به فقیر نگویید که آنچه بابت زکات به او می‌دهید، زکات است. بلکه اگر فقیر خجالت می‌کشد، بهتر است به اسم هدیه بدهید، ولی باید قصد زکات نمایید.
مسأله‌ی 1936: هر گاه به گمان این که کسی فقیر است به او زکات بدهید، بعد بفهمید فقیر نبوده یا از روی ندانستن مسأله به کسی که می‌دانید فقیر نیست زکات بدهید، باید دوباره زکاتتان را به فقیر بدهید.
مسأله‌ی 1937: هر گاه بدهکار باشید و نتوانید بدهی خود را بدهید، اگر چه مخارج سالتان را داشته باشید، می‌توانید برای دادن قرض خود زکات بگیرید، به شرط این که مالی که قرض کرده‌اید را در معصیت خرج نکرده باشید، یا اگر در معصیت خرج کرده‌اید، از آن معصیت توبه کرده باشید.
مسأله‌ی 1938: هر گاه به کسی که بدهکار است و نمی‌تواند بدهی خود را بدهد، زکات بدهید و بعد بفهمید که قرضش را در معصیت مصرف کرده بوده، اگر از آن معصیت توبه نکرده، چیزی را که به او داده‌اید، بابت زکات حساب نکنید.
مسأله‌ی 1939: کسی که بدهکار است و نمی‌تواند بدهی خود را بدهد، اگر چه فقیر نباشد، می‌توانید طلبی که از او دارید را بابت زکات حساب کنید.
مسأله‌ی 1940: هر گاه در سفر، خرجیتان تمام شود یا مرکبتان از کار بیافتد، چنانچه سفرتان سفر معصیت نباشد و خودتان هم در معصیت نباشید و نتوانید با قرض کردن یا فروختن چیزی، خود را به مقصد برسانید، اگر چه در وطن خود فقیر نباشید، می‌توانید زکات بگیرید، ولی اگر بتوانید در جای دیگر با قرض کردن یا فروختن چیزی مخارج سفر خود را فراهم کنید، فقط به مقداری که به آنجا برسید، می‌توانید زکات بگیرید.
مسأله‌ی 1941: هر گاه در سفر، درمانده شده و زکات گرفته باشید، بعد از آنکه به وطنتان رسیدید، اگر چیزی از زکات زیاد آمده باشد، باید آن را به حاکم شرع بدهید و بگویید آن چیز زکات است.

شرایط کسانی که باید مستحق زکات بدانید
مسأله‌ی 1942: باید فقط به شیعه‌ی دوازده امامی زکات بدهید، پس اگر کسی را شیعه بدانید و به او زکات بدهید، بعد معلوم شود شیعه نبوده، باید دوباره زکات بدهید. حتی اگر از راه شرعی، شیعه بودن کسی ثابت شود و به او زکات بدهید و زکات تلف شود، بعد معلوم شود شیعه نبوده، باید دوباره زکات بدهید.
مسأله‌ی 1943: اگر کودک یا دیوانه‌ای از شیعه فقیر باشد، می‌توانید به سرپرست او زکات بدهید، به قصد اینکه آنچه را می‌دهید مِلک کودک یا دیوانه باشد.
مسأله‌ی 1944: اگر به سرپرست کودک یا دیوانه دسترسی نداشته باشید، می‌توانید خودتان یا به وسیله‌ی شخص قابل اعتمادی، زکات را به مصرف کودک یا دیوانه برسانید و باید موقعی که زکات به مصرف آنان می‌رسد، نیت زکات کنید.
مسأله‌ی 1945: می‌توانید به فقیری که گدایی می‌کند زکات بدهید، ولی نباید به کسی که زکات را در معصیت مصرف می‌کند، زکات بدهید.
مسأله‌ی 1946: نباید به کسی که معصیت کبیره بجا می‌آورد یا نماز نمی‌خواند، زکات بدهید.
مسأله‌ی 1947: به کسی که بدهکار است و نمی‌تواند بدهی خود را بدهد، اگر چه مخارجش بر شما واجب باشد، می‌توانید زکات بدهید، ولی اگر زنتان یا کسی که مخارجش بر شما واجب است، برای خرجی خودش قرض کرده باشد، نباید بدهی او را از زکات بدهید.
مسأله‌ی 1948: نباید مخارج کسانی که خرجشان بر شما واجب است، مثل زن و فرزند را از زکات بدهید، و اگر مخارج آنان را بتوانید بدهید و ندهید، خود را معصیت‌کار بدانید، ولی اگر مردی مخارج زن و فرزندش را ندهد، شما می‌توانید به آنان زکات بدهید.
مسأله‌ی 1949: می‌توانید زکات را به پسرتان بدهید که خرج زن و نوکر و کلفت خود نماید.
مسأله‌ی 1950: هر گاه پسرتان بخواهد «منهاجی» شود، نباید کتاب‌های منهاج فردوسیان را از زکات برایش تهیه کنید ولی اگر بخواهد «مُبلّغ منهاج فردوسیان» شود که فایده‌اش به دیگران هم برسد، می‌توانید برای خریدن آنها به او زکات بدهید.
مسأله‌ی 1951: می‌توانید به پسر یا پدرتان برای زن گرفتن، زکات بدهید.
مسأله‌ی 1952: به زنی که شوهرش مخارج او را می‌دهد یا خرجی نمی‌دهد ولی زن می‌تواند او را به دادن خرجی مجبور کند، نباید زکات بدهید.
مسأله‌ی 1953: هر گاه همسر موقتتان فقیر باشد، می‌توانید به او زکات بدهید ولی اگر در ضمن عقد موقت، شرط کرده باشید که مخارج او را بدهید یا به جهت دیگری دادن مخارجش بر شما واجب باشد، نباید به آن زن زکات بدهید.
مسأله‌ی 1954: منهاجیات می‌توانند به شوهر فقیرشان زکات بدهند، اگر چه شوهرشان، زکات را صرف مخارج خود آنان نماید.
مسأله‌ی 1955: سادات نباید از غیر سادات زکات بگیرید.
مسأله‌ی 1956: می‌توانید به کسی که معلوم نیست سید است یا نه و شهرت به عدم سیادت دارد، زکات بدهید.

نیت زکات
مسأله‌ی 1957: باید زکات را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند متعال بدهید و در نیت معین کنید که آنچه را می‌دهید، زکات مال است یا زکات فطره، و همچنین اگر مثلاً زکات گندم و جو را باید بپردازید، معین کنید چیزی را که می‌دهید، زکات گندم است یا زکات جو.
مسأله‌ی 1958: وقتی می‌خواهید زکات بدهید، باید نیت کنید ولی اگر بدون نیت پرداخت کردید، دوباره آن را با نیت، بپردازید.
مسأله‌ی 1959: هر گاه کسی را وکیل کنید که زکات مالتان را به مستحق برساند، باید در وکیل کردن و همچنین وقتی که زکات را به وکیل می‌دهید، قصد قربت کنید و تا وقتی به فقیر می‌رسد به قصدتان باقی باشید.
مسأله‌ی 1960: هر گاه خودتان یا وکیلتان، بدون قصد قربت، زکات را به فقیر بدهید، می‌توانید پیش از آن که آن مال از بین برود، نیت زکات کنید.

مسائل متفرقه‌ی زکات
مسأله‌ی 1961: موقعی که گندم و جو را از کاه جدا می‌کنید و موقع خشک شدن خرما و انگور، باید زکات را به فقیر بدهید یا از مال خود جدا کنید و زکات طلا و نقره و گاو و گوسفند و شتر را بعد از تمام شدن ماه یازدهم باید به فقیر بدهید، یا از مال خود جدا نمایید، و اگر منتظر فقیر معینی باشید یا بخواهید به فقیری بدهید که از جهتی برتری دارد، باید زکات را جدا کنید تا بعد به آن فقیر معین برسانید.
مسأله‌ی 1962: هر گاه بعد از جدا کردن زکات، انتظار فقیر معین یا مصرف معینی را نداشته باشید، باید فوراً زکات را به مستحق بدهید.
مسأله‌ی 1963: هر گاه بتوانید زکات را به مستحق برسانید، اگر ندهید و به واسطه‌ی کوتاهیتان از بین برود، باید عوض آن را بدهید.
مسأله‌ی 1964: هر گاه بتوانید زکات را به مستحق برسانید، اگر زکات را ندهید و بدون آن که در نگهداری آن کوتاهی کرده باشید، از بین برود، باید عوض آن را بدهید.
مسأله‌ی 1965: هر گاه زکات را از خود مال کنار بگذارید، می‌توانید در بقیه‌ی آن تصرف کنید و اگر از مال دیگری کنار بگذارید، می‌توانید در تمام آن مال تصرف نمایید.
مسأله‌ی 1966: نباید زکاتی را که کنار گذاشته‌اید، برای خود بردارید و چیز دیگری به جای آن بگذارید.
مسأله‌ی 1967: اگر از زکاتی که کنار گذاشته‌اید، منفعتی حاصل شود، مثلاً گوسفندی که برای زکات گذاشته‌اید، بره بیاورد، مال فقیر است.
مسأله‌ی 1968: هر گاه در موقع کنار گذاشتن زکات، مستحقی حاضر باشد، باید زکات را به او بدهید، مگر کسی را در نظر داشته باشید که دادن زکات به او از جهتی بهتر باشد.
مسأله‌ی 1969: نباید با عین مالی که برای زکات کنار گذاشته‌اید برای خودتان تجارت کنید ولی اگر با اجازه‌ی حاکم شرع و برای مصلحت زکات تجارت کنید، سود تجارت را برای فقرا قرار دهید و اگر ضرر کرد، خودتان جبران نمایید.
مسأله‌ی 1970: چیزهایی که قبل از واجب شدن زکات به فقیر داده‌اید را زکات حساب نکنید ولی اگر چیزی را که به فقیرداده‌اید، بعد از واجب شدن زکات از بین نرفته باشد و آن فقیر هم به فقر خود باقی باشد، می‌توانید آن چیز را بابت زکات حساب کنید.
مسأله‌ی 1971: هر گاه فقیر باشید و بدانید زکات بر شخصی واجب نشده، اگر چیزی بابت زکات از آن شخص بگیرید و پیش شما تلف شود، باید جبران نمایید. ولی هر گاه مالک باشید و قبل از واجب شدن زکات، چیزی به فقیر بدهید، اگر موقعی که زکات بر شما واجب شد، آن فقیر به فقرش باقی باشد و مال را در معصیت مصرف نکرده باشد،‌ می‌توانید عوض چیزی که به آن فقیر داده‌اید را بابت زکات حساب کنید.
مسأله‌ی 1972: هر گاه فقیر باشید و ندانید زکات بر شخصی واجب نشده، اگر چیزی بابت زکات از آن شخص بگیرید و پیش شما تلف شود، جبرانش را لازم ندانید. و اگر مالک باشید و مالی به فقیر بدهید و فقیر نداند که زکات بر شما واجب نشده، اگر آن چیز پیش او تلف شود، نباید عوض آن را بابت زکات حساب کنید.
مسأله‌ی 1973: زکات گاو و گوسفند و شتر را به فقرای آبرومند بدهید و در دادن زکات، خویشان خود را بر دیگران و اهل علم و کمال را بر غیر آنان، و کسانی که اهل گدایی نیستید را بر اهل گدایی، مقدم بدارید، ولی اگر دادن زکات به فقیری از جهت دیگری بهتر باشد، زکات را به او بدهید.
مسأله‌ی 1974: زکات را آشکارا، و صدقه‌ی مستحبی را، مخفی بدهید.
مسأله‌ی 1975: هر گاه در شهرتان مستحقی نباشد، و نتوانید زکات را به مصرف دیگری که برای آن معین شده برسانید، چنانچه امید نداشته باشید که بعداً مستحقی پیدا کنید، باید زکات را به شهر دیگری ببرید و به مصرف زکات برسانید، ولی مخارج بردن به آن شهر را از زکات برندارید و اگر زکات، بدون این که کوتاهی کرده باشید، تلف شد، جبرانش را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1976: هر گاه در شهر خودتان مستحق پیدا شود، می‌توانید زکات را به شهر دیگری ببرید، ولی مخارج بردن به آن شهر را باید از خودتان بدهید و اگر زکات تلف شد، جبران نمایید، مگر آنکه با اجازه‌ی حاکم شرع برده باشید.
مسأله‌ی 1977: اجرت وزن کردن یا پیمانه نمودن گندم، جو، کشمش و خرمایی که برای زکات می‌دهید را خودتان بپردازید و از زکات برندارید.
مسأله‌ی 1978: هر گاه 2 مثقال و 15 نخود نقره یا بیشتر، از بابت زکات بدهکار باشید، کمتر از 2 مثقال و 15 نخود نقره یا قیمتش را به یک فقیر ندهید.
مسأله‌ی 1979: هر گاه زکات‌دهنده هستید، از مستحق درخواست نکنید زکاتی که از شما گرفته را به خودتان بفروشد. ولی اگر مستحق هستید و می‌خواهید چیزی که بابت زکات گرفته‌اید را بفروشید، بعد از آنکه به قیمت رساندید، کسی که زکات را از او گرفته‌اید را در خریدن آن، بر دیگران مقدم بدارید.
مسأله‌ی 1980: هر گاه شک کنید زکاتی که بر شما واجب بوده را داده‌اید یا نه، باید زکات را بدهید، هر چند شکّتان برای زکات سال‌های پیش باشد.
مسأله‌ی 1981: هر گاه از فقرای زکات‌بگیر باشید، نباید زکات را به کمتر از مقدار آن صلح کنید یا چیزی را گرانتر از قیمت آن بابت زکات قبول نمایید، یا زکات را از مالک بگیرید و به او ببخشید. ولی اگر زکات زیادی بدهکار هستید و فقیر شده‌اید و نمی‌توانید زکات را بدهید، چنانچه بخواهید توبه کنید، و امید هم نداشته باشید که دارا شوید، فقیر می‌تواند زکات را از شما بگیرد و به شما ببخشد.
مسأله‌ی 1982: می‌توانید از زکات، قرآن یا کتاب‌های منهاج فردوسیان بخرید و وقف نمایید، اگر چه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کنید که خرج آنان بر شما واجب است. و نیز می‌توانید تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهید، گر چه بهتر است تولیت آن را برای حاکم شرع قرار دهید.
مسأله‌ی 1983: نباید از زکات، ملک بخرید و بر اولاد خود یا بر کسانی که مخارج آنان بر شما واجب است وقف نمایید که عایدی آن را به مصرف مخارج خود برسانند.
مسأله‌ی 1984: هر گاه فقیر باشید، می‌توانید برای رفتن به حج و زیارت و مانند اینها زکات بگیرید، ولی اگر به مقدار خرج سالتان زکات گرفته باشید، نباید برای زیارت و مانند آن زکات بگیرید.
مسأله‌ی 1985: هر گاه فقیر باشید و کسی شما را وکیل کند که زکات مالش را به فقرا برسانید، بهتر است برای برداشتن خودتان از آن زکات، از او اجازه بگیرید.
مسأله‌ی 1986: هر گاه شتر یا گاو یا گوسفند یا طلا یا نقره را بابت زکات بگیرید، چنانچه شرطهایی که برای واجب شدن زکات گفته شد در آنها جمع شود، باید زکات آنها را بدهید.
مسأله‌ی 1987: هر گاه با کسی در مالی که زکات آن واجب شده شریک باشید، نخست مال را تقسیم کنید و سپس زکات سهم خود را بپردازید.
مسأله‌ی 1988: هر گاه خمس یا زکات بدهکار باشید و کفاره و نذر و مانند اینها هم بر شما واجب باشد و قرض هم داشته باشید، چنانچه نتوانید همه‌ی آنها را بدهید، اگر مالی که خمس یا زکات آن واجب شده از بین نرفته باشد، باید خمس و زکات را بدهید و اگر از بین رفته باشد، می‌توانید هر کدام از خمس یا زکات یا کفاره یا نذر یا قرض و مانند اینها را ادا نمایید.
مسأله‌ی 1989: هر گاه کسی که خمس یا زکات بدهکار است و نذر و مانند اینها هم بر او واجب شده است و قرض هم دارد، بمیرد و مال او برای همه‌ی آنها کافی نباشد، چنانچه مالی که خمس و زکات آن واجب شده از بین نرفته باشد، باید خمس یا زکات را بدهید و بقیه‌ی مالش را به چیزهای دیگری که بر او واجب است تقسیم کنید. ولی اگر مالی که خمس و زکات آن واجب شده از بین رفته باشد، باید مالش را به خمس و زکات و قرض و نذر و مانند اینها تقسیم نمایید.
مسأله‌ی 1990: می‌توانید به کسانی که مشغول فراگیری منهاج فردوسیان هستند، در صورتی که فراگیری منهاج فردوسیان، آنان را از کسب درآمد بازداشته باشد، زکات بدهید ولی به کسانی که مشغول فراگیری علم دیگری هستند، زکات ندهید.

زکات فطره
مسأله‌ی 1991: هر گاه موقع غروب شب عید فطر، بالغ و عاقل و هوشیار باشید و فقیر و برده‌ی کس دیگری نباشید، باید برای خودتان و هر یک از کسانی که نانخورتان هستند، سه کیلو گرم از خوراک معمولی خود و خانوادهتان از گندم یا جو یا خرما یا کشمش یا برنج یا ذرت و مانند اینها یا پولش را به مستحق بدهید.
مسأله‌ی 1992: اگر مخارج سال خود و خانوادهتان را ندارید و کسبی هم ندارید که بتوانید مخارج سال خود و خانوادهتان را بگذرانید، می‌توانید زکات فطره را ندهید.
مسأله‌ی 1993: باید فطره‌ی کسانی که در غروب شب عید فطر، نانخورتان حساب می‌شوند را بدهید، کوچک باشند یا بزرگ، مسلمان باشند یا کافر، دادن خرج آنان بر شما واجب باشد یا نه، در همان شهر باشند یا در شهر دیگر.
مسأله‌ی 1994: هر گاه کسی که نانخورتان است و در شهر دیگری است را وکیل کنید که از مال شما فطره‌ی خود را بدهد، چنانچه اطمینان داشته باشید که فطره را می‌دهد، پرداخت فطره‌اش را بر خودتان لازم ندانید.
مسأله‌ی 1995: فطره‌ی میهمانتان که پیش از غروب شب عید فطر، با رضایت شما وارد شده را باید بپردازید.
مسأله‌ی 1996: فطره‌ی میهمانی که پیش از غروب شب عید فطر، بدون رضایت شما وارد شده ولی مدتی نزدتان می‌ماند را باید بدهید، و همچنین است فطره‌ی کسی که مجبورید خرجی او را بدهید.
مسأله‌ی 1997: فطره‌ی میهمانی که بعد از غروب شب عید فطر بر شما وارد می‌شود را با میهمان مصالحه کنید یعنی اگر حاضر بود، فطره‌اش را بدهد، و گرنه خودتان بپردازید.
مسأله‌ی 1998: فطره‌ی کسی که موقع غروب شب عید فطر، نانخورتان محسوب می‌شود ولی دیوانه یا بیهوش است را بدهید.
مسأله‌ی 1999: هر گاه تا قبل از اذان ظهر روز عید فطر، بالغ شوید، یا عاقل گردید، یا دارا شوید، در صورتی که نانخور کسی محسوب نشوید، باید زکات فطره‌تان را بدهید.
مسأله‌ی 2000: هر گاه موقع غروب شب عید فطر، زکات فطره بر شما واجب نباشد، اگر تا پیش از اذان ظهر روز عید فطر، شرط‌های واجب شدن فطره در شما پیدا شود، باید زکات فطره را بدهید.
مسأله‌ی 2001: پرداخت فطره را بر کافری که بعد از غروب شب عید فطر مسلمان شده، لازم ندانید. ولی مسلمانی که شیعه‌ی اثنی‌عشری نبوده، اگر بعد از دیدن هلال ماه، شیعه شود، باید زکات فطره را بدهد.
مسأله‌ی 2002: هر گاه فقط به اندازه‌ی سه کیلو گندم و مانند آن یا قیمتش داشته باشید، بهتر است زکات فطره را بدهید و چنانچه خانواده‌ای داشته باشید و بخواهید فطره‌ی آنها را هم بدهید، می‌توانید به قصد فطره، آن سه کیلو یا قیمتش را به یکی از خانوادهتان بدهید و او هم به همین قصد به دیگری بدهد و همچنین تا به نفر آخر برسد و بهتر است نفر آخر، چیزی را که می‌گیرد به کسی بدهد که از خودتان نباشد و اگر یکی از اعضای خانوادهتان صغیر باشد، سرپرستش به جای او بگیرد و به مصرف صغیر برساند نه اینکه از طرف او به دیگری بدهد.
مسأله‌ی 2003: اگر بعد از غروب شب عید فطر بچهدار شوید، یا کسی نانخور شما حساب شود، واجب نیست فطره‌ی او را بدهید، اگر چه بهتر است فطره‌ی کسانی که بعد ازغروب تا پیش از ظهر روز عید، نانخورتان حساب می‌شوند را بدهید.
مسأله‌ی 2004: هر گاه کسی نانخور کسی باشد و پیش از غروب شب عید فطر، نانخور شما شود، فطره‌اش را شما باید بپردازید، مثلاً اگر دختری را پیش از غروب شب عید به همسری به خانه بیاورید، باید فطره‌اش را بدهید.
مسأله‌ی 2005: هر گاه دیگری باید فطره‌تان را بدهد، پرداخت فطره را بر خودتان لازم ندانید.
مسأله‌ی 2006: هر گاه فطرهتان بر کسی واجب باشد و او فطرهتان را ندهد، اگر خودتان دارید، فطرهتان را پرداخت نمایید.
مسأله‌ی 2007: هر گاه فطره‌ی افرادی بر شما واجب باشد، اگر خودشان فطرهشان را بدهند، پرداخت فطره‌ی آنان را از خود ساقط ندانید.
مسأله‌ی 2008: منهاجیاتی که شوهرشان مخارج آنان را نمی‌دهد، چنانچه نانخور کس دیگری باشند، باید آن شخص فطرهشان را بدهد و اگر نانخور کس دیگری نیستند، در صورتی که فقیر نباشند، خودشان باید فطرهشان را بدهند.
مسأله‌ی 2009: اگر از غیر سادات هستید، نباید به سادات، فطره بدهید، حتی اگر نانخور سیدی دارید، باز هم نباید فطره‌اش را به سادات بدهید.
مسأله‌ی 2010: هر گاه مخارج مادر یا دایه‌ی شیردهی را می‌دهید، فطره‌ی کودکی که از آن مادر یا دایه شیر می‌خورد را نیز باید بدهید. ولی اگر منهاجیات، بچه‌ای را شیر می‌دهند و مخارج خود را از مال کودک بر می‌دارند، فطره‌ی کودک را بر کسی لازم ندانند.
مسأله‌ی 2011: نباید مخارج خانوادهتان را از مال حرام بدهید، ولی اگر دچار چنین معصیتی هستید، باید فطره‌ی آنان را از مال حلال بدهید.
مسأله‌ی 2012: هر گاه کسی را اجیر نمایید و شرط کنید که مخارج او را بدهید، باید فطره‌اش را هم بدهید، ولی چنانچه شرط کنید که مقداری از مخارج او را بدهید، مثلاً پولی برای مخارجش بدهید، بهتر است فطره‌اش را نیز بدهید.
مسأله‌ی 2013: هر گاه کسی بعد از غروب شب عید فطر بمیرد، باید فطره‌ی او و خانوادهاش را از مال او بدهید، ولی اگر پیش از غروب بمیرد، پرداخت فطره‌ی او و خانواده‌اش را لازم ندانید.

مصرف زکات فطره
مسأله‌ی 2014: زکات فطره را فقط به فقرای شیعه‌ی اثنیعشری بدهید، اگر چه در شهر دیگر باشند.
مسأله‌ی 2015: هر گاه کودک شیعه‌ی دوازده‌امامی‌ای فقیر باشد، می‌توانید فطره را با اجازه‌ی سرپرستش به مصرف او برسانید و یا به واسطه‌ی دادن به سرپرست کودک، مِلک کودک نمایید.
مسأله‌ی 2016: عدالت را در فقیری که فطره به او می‌دهید، لازم ندانید، ولی نباید به بی‌نماز و شرابخوار و کسی که آشکارا معصیت کبیره می‌کند فطره بدهید.
مسأله‌ی 2017: نباید به کسی که فطره را در معصیت مصرف می‌کند، فطره بدهید.
مسأله‌ی 2018: به یک فقیر، در طرف کمی، کمتر از سه کیلو و در طرف زیادی، بیشتر از مخارج سالش، بابت فطره ندهید، و فطره را تقسیم نکنید، مثلاً به یک فقیر، یک و نیم فطره ندهید، بلکه یا یک فطره بدهید یا دو فطره.
مسأله‌ی 2019: نباید از جنسی که قیمتش دو برابر قیمت معمولی آن است مثلاً از گندمی که قیمت آن، دو برابر قیمت گندم معمولی است، یک و نیم کیلو بدهید، بلکه فطره باید سه کیلو باشد و حتی به عنوان قیمت فطره هم نباید چنین کنید.
مسأله‌ی 2020: نباید قسمتی از فطره را از یک جنس، مثلاً گندم و نصف دیگر آن را از جنس دیگر، مثلاً جو بدهید، و حتی به عنوان قیمت فطره هم نباید چنین کنید.
مسأله‌ی 2021: در دادن زکات فطره، خویشان فقیر خود را بر دیگران مقدم بدارید، و بعد همسایگان فقیر را، بعد اهل علم فقیر را، ولی اگر دیگران از جهتی برتری داشته باشند، آنها را مقدم بدارید.
مسأله‌ی 2022: هر گاه به گمان این که کسی فقیر است، به او فطره بدهید و بعد بفهمید فقیر نبوده، باید دوباره فطره بدهید.
مسأله‌ی 2023: تا به فقیر بودن کسی اطمینان نداشته باشید، نباید به او فطره بدهید.

مسائل متفرقه‌ی زکات فـطره
مسأله‌ی 2024: باید زکات فطره را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند متعال بدهید و موقعی که آن را می‌دهید، نیتِ دادنِ فطره نمایید.
مسأله‌ی 2025: نباید پیش از ماه رمضان یا در بین ماه رمضان، زکات فطره بدهید، بلکه باید صبح روز عید و پیش از نماز عید، بدهید.
مسأله‌ی 2026: نباید گندم یا چیز دیگری را که برای فطره می‌دهید، به جنس دیگر یا خاک مخلوط باشد.
مسأله‌ی 2027: نباید فطره را از جنس معیوب بدهید.
مسأله‌ی 2028: هر گاه باید فطره‌ی چند نفر را بدهید، می‌توانید قسمتی را از یک جنس و قسمت دیگری را از جنس دیگر بدهید، مثلاً می‌توانید فطره‌ی بعضی را گندم و فطره‌ی بعض دیگر را جو بدهید.
مسأله‌ی 2029: هر گاه نماز عید فطر می‌خوانید، باید فطره را پیش از نماز عید بدهید یا جدا نمایید، ولی اگر نماز عید نمی‌خوانید، می‌توانید دادن فطره را تا اذان ظهر به تأخیر اندازید.
مسأله‌ی 2030: اگر به نیت فطره، مقداری از مال خود را کنار بگذارید و تا ظهر روز عید به مستحق ندهید، باید هر وقت آن را می‌دهید، نیت فطره نمایید.
مسأله‌ی 2031: اگر موقعی که دادن زکات فطره واجب است، فطره را ندهید و کنار هم نگذارید، بعداً باید بدون اینکه نیت ادا و قضا کنید، فطره را بدهید.
مسأله‌ی 2032: اگر فطره را کنار بگذارید، نباید آن را برای خودتان بردارید و مال دیگری را برای فطره بگذارید.
مسأله‌ی 2033: هر گاه مالی داشته باشید که قیمتش از فطره بیشتر است، نباید فطره را ندهید و نیت کنید که مقداری از آن مال برای فطره باشد.
مسأله‌ی 2034: هر گاه مالی که برای فطره کنار گذاشته‌اید از بین برود، چنانچه دسترسی به فقیر داشته‌اید و دادن فطره را به تأخیر انداخته‌اید، باید عوض آن را بدهید، بلکه اگر دسترسی به فقیر نداشته‌اید ولی در نگهداری آن کوتاهی کرده‌اید، نیز باید عوضش را بدهید.
مسأله‌ی 2035: تا وقتی در محل خودتان مستحق پیدا می‌شود، نباید فطره را به جای دیگر ببرید، و اگر به جای دیگر ببرید و تلف شود، باید عوض آن را بدهید.

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است