حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

مسأله‌ی 2498: هر گاه بخواهید زن خود را طلاق بدهید، باید عاقل و بالغ باشید و به اختیار خودتان طلاق بدهید. پس اگر مجبورتان کرده باشند زنتان را طلاق بدهید،‌ آن طلاق را باطل بشمارید. و نیز باید قصد طلاق داشته باشید، پس اگر صیغه‌ی طلاق را به شوخی بگویید، طلاق را صحیح ندانید.
مسأله‌ی 2499: زنی را که می‌خواهید طلاق بدهید، باید در وقت طلاق، از خون حیض و نفاس پاک باشد و در آن پاکی یا در حال نفاس یا حیضی که پیش از این پاکی بوده با او نزدیکی نکرده باشید، و تفصیل این دو شرط در مسائل آینده گفته خواهد شد.
مسأله‌ی 2500: در دو صورت می‌توانید زنتان را در حال حیض یا نفاس طلاق بدهید:
اول: آنکه بعد از ازدواج با او نزدیکی نکرده باشید.
دوم: به واسطه‌ی غایب بودن زن، نتوانید بفهمید که زنتان از خون حیض یا نفاس پاک است یا نه.
مسأله‌ی 2501: هرگاه زنتان را از خون حیض پاک بدانید و طلاقش دهید، بعد معلوم شود موقع طلاق در حال حیض بوده، طلاق را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 2502: هر گاه بدانید زنتان در حال حیض یا نفاس است، اگر غایب شود، مثلاً به مسافرت برود و بخواهید او را طلاق دهید، باید تا مدتی که معمولاً زنها از حیض یا نفاس پاک می‌شوند، صبر کنید.
مسأله‌ی 2503: هر گاه بخواهید زنتان که غایب است را طلاق دهید، چنانچه بتوانید اطلاع پیدا کنید که زن در حال حیض یا نفاس است یا نه، اگر چه از روی عادت حیض زن یا نشانه‌های دیگری باشد که در شرع معین شده، باید تا مدتی که معمولاً زنها از حیض یا نفاس پاک می‌شوند، صبر کنید.
مسأله‌ی 2504: هر گاه با زنتان که از خون حیض و نفاس پاک است، نزدیکی کنید و بخواهید طلاقش دهید، باید صبر کنید تا دوباره حیض ببیند و پاک شود، و همچنین اگر در حال حیض یا نفاس با او نزدیکی کنید، نباید در پاکیِ بعد از آن حیض یا نفاس او را طلاق دهید، اگر چه در آن پاکی با او نزدیکی نکرده باشید. ولی زنی که نُه سالش تمام نشده، یا حامله است را می‌توانید بعد از نزدیکی طلاق دهید، و همچنین است اگر زنتان یائسه باشد، یعنی اگر سیده است بیشتر از شصت سال و اگر سیده نیست، بیشتر از پنجاه سال داشته باشد.
مسأله‌ی 2505: هرگاه با زنی که از خون حیض و نفاس پاک است، نزدیکی کنید و در همان پاکی طلاقش دهید، اگر بعد معلوم شود که موقع طلاق حامله بوده، باید دوباره او را طلاق دهید.
مسأله‌ی 2506: هر گاه با زنتان که از خون حیض و نفاس پاک است نزدیکی کنید و مسافرت نمایید، چنانچه بخواهید در سفر طلاقش دهید، باید به قدری که زن معمولاً بعد از آن پاکی، خون می‌بیند و دوباره پاک می‌شود، صبر کنید.
مسأله‌ی 2507: هر گاه بخواهید زن خود را که به واسطه‌ی مرضی حیض نمی‌بیند، طلاق دهید، باید از وقتی که با او نزدیکی کرده‌اید، تا سه ماه از نزدیکی با او خودداری نمایید و بعد او را طلاق دهید.
مسأله‌ی 2508: طلاق را باید به صیغه‌ی عربی صحیح بخوانید و دو مرد عادل آن را بشنوند. اگر خودتان بخواهید صیغه‌ی طلاق را بخوانید و اسم زنتان مثلاً عایشه باشد، باید بگویید: «زَوْجَتِى عایِشَةُ طالِقٌ» یعنی زن من عایشه، رها است، و هر گاه بخواهید وکیل دیگری در طلاق شوید و اسم زن وکیلتان مثلاً عایشه باشد، باید بگویید: «زَوْجَةُ مُوَکلِى عایِشَةُ طالِقٌ»
مسأله‌ی 2509: ازدواج موقت را دارای طلاق ندانید و شاهد گرفتن و پاک بودن زن از حیض را لازم ندانید. و رها شدن زن از شوهر موقتش را به یکی از دو راه بدانید:
اول: این که مدت تعیین‌شده در زمان خواندن صیغه‌ی عقد موقت، فرا برسد.
دوم: این که شوهر، باقیمانده‌ی مدت ازدواج را به زن موقتش ببخشد.
عدّه‌ی طلاق
مسأله‌ی 2510: منهاجیاتی که نُه سالتان تمام نشده و منهاجیاتی که یائسه هستند، می‌توانند بلافاصله بعد از طلاق ـ اگر چه شوهرشان با آنها نزدیکی کرده باشد ـ ازدواج کنند.
مسأله‌ی 2511: منهاجیاتی که نُه سالشان تمام شده و یائسه نیستند، هر گاه شوهرشان با آنها نزدیکی کرده باشد و طلاقشان دهد، بعد از طلاق باید عدّه نگهدارند یعنی به قدری صبر کنند که دو بار حیض ببینند و پاک شوند و همین که حیض سوم را دیدند، عدّهشان را تمام شده بدانند و می‌توانند شوهر کنند، ولی اگر شوهرشان پیش از نزدیکی با آنها طلاقشان دهد، نگه داشتن عدّه را لازم ندانند و می‌توانند فوراً بعد از طلاق، شوهر کنند.
مسأله‌ی 2512: منهاجیاتی که حیض نمی‌بینند، اگر در سن زنهایی باشند که حیض می‌بینند، چنانچه شوهرشان بعد از نزدیکی کردن آنها را طلاق دهد، باید بعد از طلاق، تا سه ماه عدّه نگهدارند.
مسأله‌ی 2513: منهاجیاتی که عدّهشان سه ماه است، باید نود روز از روز بعد از طلاق، حساب کنند.
مسأله‌ی 2514: هر گاه منهاجیات از شوهرشان حامله باشند، اگر شوهرشان ایشان را طلاق بدهد، پایان عده‌شان را به دنیا آمدن یا سقط شدن جنین‌شان بدانند، اگر چه مثلاً یک ساعت بعد از طلاق باشد. ولی اگر از زنا یا شبهه حامله باشند، باید بعد از طلاق، تا سه پاکی یا سه ماه، از ازدواج خودداری نمایند.
مسأله‌ی 2515: هر گاه منهاجیاتی که نُه سالشان تمام شده و یائسه نیستند، به ازدواج موقت کسی در آیند، چنانچه شوهرشان با ایشان نزدیکی نماید و مدت ازدواجشان تمام شود، یا شوهرشان باقیمانده‌ی مدت را به ایشان ببخشد، در صورتی که حیض می‌بینند، باید به مقدار دو حیض و اگرحیض نمی‌بینند، به مدت چهل و پنج روز، از شوهر کردن خودداری نمایند.
مسأله‌ی 2516: منهاجیات باید ابتدای عدّه‌ی طلاقشان را از موقع خوانده شدن صیغه‌ی طلاق حساب کنند، چه بدانند طلاقشان داده‌اند و چه ندانند، پس اگر منهاجیات بعد از تمام شدن عدّه بفهمند که طلاق داده شده‌اند، دوباره عدّه نگهداشتن را لازم ندانند.
عدّه‌ی منهاجیاتی که شوهرشان مرده است
مسأله‌ی 2517: منهاجیاتی که شوهرشان مرده، اگر حامله نباشند، باید تا چهار ماه و ده روز عدّه نگهدارند یعنی از شوهر کردن خودداری نمایند، اگر چه یائسه یا همسر موقت باشند، یا شوهرشان با ایشان نزدیکی نکرده باشد. ولی اگر حامله باشند، باید تا موقع تولد یا سقط جنینشان عدّه نگهدارند، ولی اگر پیش از گذشتن چهار ماه و ده روز، بچهشان به دنیا آید یا سقط شود، باید تا چهار ماه و ده روز از مرگ شوهرشان صبر کنند، و این عدّه را «عدّه‌ی وفات» گویند.
مسأله‌ی 2518: منهاجیاتی که در عدّه‌ی وفات هستند، نباید لباسی که زینت حساب می‌شود، بپوشند و نباید سرمه بکشند و باید از هر گونه زینت و آرایشی خودداری نمایند.
مسأله‌ی 2519: هر گاه یکی از منهاجیات یقین کند که شوهرش مرده و بعد از تمام شدن عدّه‌ی وفات، ازدواج کند، چنانچه معلوم شود شوهرش بعداً مرده است و ازدواجش با شوهر دوم بعد از مردن شوهر اول اتفاق افتاده است، باید از شوهر دوم جدا شود و درصورتی که حامله باشد، تا زایمان یا سقط جنین صبر کند، سپس چهار ماه و ده روز برای شوهر اول عده‌ی وفات نگه‌ دارد. و اگر حامله نباشد، باید از روزی که خبر صحیح مرگ شوهر اولش را دریافت کرد، چهار ماه و ده روز برای شوهر اول، عده‌ی وفات نگه دارد، سپس برای شوهر دوم، عدّه‌ی طلاق نگهدارد.
مسأله‌ی 2520: منهاجیات باید ابتدای عدّه‌ی وفات را از موقعی که از مرگ شوهرشان مطلع می‌شوند قرار دهند.
مسأله‌ی 2521: هر گاه زنی بگوید: «عدّه‌ام تمام شده»، با دو شرط از او قبول کنید:
اول: آن که مورد تهمت نباشد.
دوم: آن که از طلاق یا مردن شوهرش به قدری گذشته باشد که در آن مدت، تمام شدن عدّه ممکن باشد.
طلاق بائن و طلاق رجعی
مسأله‌ی 2522: «طلاق بائن» را آن طلاقی بدانید که بعد از طلاق، نباید به زن خود رجوع کنید یعنی نباید بدون عقد، او را به زنی قبول نمایید و آن را بر شش قسم بدانید:
اول: طلاق زنتان که نُه سالش تمام نشده باشد.
دوم: طلاق زنتان که یائسه باشد. یعنی اگر سیده است بیشتر از شصت سال و اگر سیده نیست بیشتر از پنجاه سال داشته باشد.
سوم: طلاق زنتان که بعد از عقد با او نزدیکی نکرده باشید.
چهارم: طلاق زنتان که او را سه دفعه طلاق داده باشید.
پنجم: طلاق خُلع و مبارات. و احکام اینها بعداً گفته خواهد شد.
ششم: طلاق حاکم شرع. یعنی هر گاه نه حاضر باشید مخارج زندگانى زنتان را بدهید، و نه حاضر باشید او را طلاق دهید، حاکم شرع او را طلاق بدهد.
و غیر اینها را «طلاق رجعی» بدانید، یعنی بعد از طلاق تا وقتی زن در عدّه است، می‌توانید به او رجوع نمایید و بدون نیاز به عقد مجدد، زنتان محسوب شود.
مسأله‌ی 2523: هر گاه زنتان را طلاق رجعی دهید، باید در مدت عدّه، مخارجش را بپردازید، و نباید او را از خانه‌ای که موقع طلاق در آن خانه بوده بیرون کنید، ولی در بعضی از مواقع ـ‌ مثل این که زن، فحاشی کند یا رفت و آمد با مردان نامحرم داشته باشد ـ می‌توانید بیرونش کنید. و منهاجیات در عده‌ی طلاق رجعی، نباید برای کارهای غیر لازم، بدون اجازه‌ی شوهرشان از آن خانه بیرون روند.
احکام رجوع کردن
مسأله‌ی 2524: بعد از طلاق رجعی، به دو روش می‌توانید به زنتان رجوع کنید:
اول: حرفی بزنید که معنایش این باشد که او را دوباره زن خود قرار داده‌اید.
دوم: کاری کنید که از آن رجوع فهمیده شود.
ولی اگر در عدّه، بدون قصد رجوع، کامجویی جنسی مانند نزدیکی، بوسیدن و لمس کردن شهوانی داشته باشید، باید زنتان را دوباره طلاق بدهید.
مسأله‌ی 2525: بهتر است برای رجوع کردن شاهد بگیرید و به زن خبر دهید، ولی اگر بعد از تمام شدن عدّه بگویید: «در عدّه رجوع نموده‌ام» و زن تصدیق نکند، باید اثبات نمایید.
مسأله‌ی 2526: هر گاه از زنی که او را طلاق رجعی داده‌اید، مالی بگیرید و با او صلح کنید که دیگر به او رجوع نکنید، نباید به او رجوع کنید.
مسأله‌ی 2527: هر گاه زنتان را دو بار طلاق دهید و به او رجوع کنید، یا دو بار او را طلاق دهید و بعد از گذشت عدّه‌ی هر طلاق، عقدش کنید، یا بعد از یک طلاق، رجوع کنید و بعد از طلاق دیگر عقدش کنید، بعد از طلاق سوم، نباید با آن زن ازدواج کنید. ولی اگر بعد از طلاق سوم با شخص دیگری ازدواج کند، با پنج شرط می‌توانید دوباره با او ازدواج کنید:
اول: آنکه عقد شوهر دوم، دائمی باشد. پس اگر مثلاً یک ماهه یا یک ساله او را عقد موقت کند، بعد از آن که از او جدا شد، نمی‌توانید او را عقد کنید.
دوم: شوهر دوم، بالغ باشد. پس هر گاه با کودکی ازدواج کند، نمی‌توانید بعد از جدایی، با او ازدواج کنید.
سوم: شوهر دوم با او از جلو نزدیکی و دخول کرده باشد به نحوی که هر دو لذت برده باشد، و شوهر، انزال منی داشته باشد.
چهارم: شوهر دوم طلاقش دهد یا بمیرد.
پنجم: زن، عدّه‌ی طلاق یا عدّه‌ی وفات شوهر دومش تمام شده باشد.
طلاق خُلع
مسأله‌ی 2528: طلاق زنی که به شوهرش مایل نیست و ترس مبتلا شدن به فحشاء دارد و مهریه یا مال دیگر خود را به شوهر می‌بخشد تا طلاقش دهد را «طلاق خُلع» گویند.
مسأله‌ی 2529: هر گاه خودتان بخواهید صیغه‌ی طلاق خُلع زنتان را بخوانید، چنانچه اسم زنتان مثلاً عایشه باشد، پس از بذل و قبول آن بگویید: «زَوْجَتِی عایِشَةُ خَلَعْتُها عَلى ما بَذَلَتْ هِیَ طالِقٌ» و نیز بگویید: «زَوْجَتِی عایِشَةُ خَالَعْتُها عَلى ما بَذَلَتْ هِیَ طالِقٌ» یعنی زنم عایشه را طلاق خُلع دادم، او رها است.
مسأله‌ی 2530: هر گاه از طرف زنی وکیل شوید که مهریه‌ی او را به شوهرش ببخشید و شوهرش نیز شما را وکیل کند که زنش را طلاق دهید، چنانچه اسم شوهر، خالد و اسم زن عایشه باشد، باید بعد از بذل و قبول بذل از طرف شوهر، صیغه‌ی خلع را این طور بخوانید: «عَنْ مُوَکلَتِی عایِشَةَ بَذَلْتُ مَهْرَها لِمُوَکلِی خالِدَ لِیَخْلَعَها عَلَیهِ» پس از آن بدون فاصله بگویید: «زَوْجَةُ مُوَکلِی خَلَعْتُها عَلى ما بَذَلَتْ فَهِی طالِقٌ» و نیز بگویید: «زَوْجَةُ مُوَکلِی خَالَعْتُها عَلى ما بَذَلَتْ فَهِی طالِقٌ» و هر گاه زن بخواهد چیزی غیر از مهریه‌اش را به شوهرش ببخشد که او را طلاق دهد، باید به جای کلمه‌ی «مَهرَها» آن چیز را بگویید، مثلاً اگر صد هزار تومان داده، باید بگویید: «بَذَلَتْ مِأةَ ألف تومانٍ».
طلاق مبارات
مسأله‌ی 2531: هر گاه زن و شوهری یکدیگر را نخواهند و زن، مالی به مرد بدهد که او راطلاق دهد، آن طلاق را «مُبارات» گویند.
مسأله‌ی 2532: هر گاه خودتان بخواهید صیغه‌ی مبارات را بخوانید، چنانچه مثلاً اسم زنتان عایشه باشد، و آنچه می‌بخشد، مهریه‌اش باشد، باید بگویید: «بارَأْتُ زَوْجَتِی عایِشَةَ عَلى مَهرها فَهِی طالِقٌ» یعنی مبارات کردم زنم عایشه را در مقابل مهریه‌اش، پس او رها است، و چنانچه آن مال، غیر از مهریه باشد، باید بگویید: «بارَأْتُ زَوْجَتِی عایِشَةَ عَلى ما بَذَلَتْ فَهِی طالِقٌ» و اگر وکیل دیگری شده‌اید، در صورتی که آنچه می‌بخشد، مهریه‌اش باشد، باید بگویید: «بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکلِی عایِشَةَ عَلى مَهرها فَهِی طالِقٌ» و در صورتی که آنچه می‌بخشد، مالی غیر از مهریه‌اش باشد، باید بگویید: «بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکلِی عایِشَةَ عَلى ما بَذَلَتْ فَهِی طالِقٌ».
مسأله‌ی 2533: صیغه‌ی طلاق خُلع و مبارات را باید به عربی صحیح بخوانید، ولی می‌توانید بذل و قبول را به زبان غیر عربی بگویید. مثلاً زن می‌تواند برای آن که مال خود را به شوهرش ببخشد، به فارسی بگوید: «برای این که مرا طلاق بدهی، مهریه‌ام یا فلان مال را به تو بخشیدم» و شوهرش نیز می‌تواند به فارسی قبول کند.
مسأله‌ی 2534: هر گاه زنتان در بین عدّه‌ی طلاق خُلع یا مبارات از بخشش خود برگردد، می‌توانید رجوع کنید و بدون عقد، دوباره او را زن خود بدانید.
مسأله‌ی 2535: هر گاه با زنتان مبارات کنید، نباید مالی را که برای طلاق مبارات می‌گیرید، بیشتر از مهریه‌ی زنتان باشد، ولی در طلاق خُلع می‌توانید بیشتر بگیرید.
مسائل متفرقه‌ی طلاق
مسأله‌ی 2536: هر گاه مردی بخواهد با یکی از منهاجیات ـ به گمان این که زن خودش است ـ نزدیکی کند، اگر منهاجیات بدانند که شوهرشان نیست، باید او را آگاه کرده و مانع نزدیکی‌اش شوند، ولی اگر گمان کنند شوهرشان است و تسلیم او شوند، باید عدّه نگهدارند.
مسأله‌ی 2537: هر گاه یکی از منهاجیات، مبتلا به زنا شد، باید عدّه نگه‌ دارد.
مسأله‌ی 2538: نباید زن شوهرداری را ترغیب کنید تا از شوهرش طلاق بگیرد و با شما ازدواج نماید، ولی اگر چنین شد، طلاق و عقد را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 2539: منهاجیات نباید اختیار طلاق را شرط ضمن عقد ازدواجشان کنند، ولی می‌توانند وکالت از طرف شوهر را شرط ضمن عقد نمایند که هرگاه مسافرت کند یا مثلاً تا شش ماه خرجی‌شان را ندهد یا معتاد شود، وکالت داشته باشند خود را طلاق بدهند. و اگر چنین شرطی را در ضمن عقد قبول کردید، نباید زنتان را از وکالت عزل نمایید.
مسأله‌ی 2540: منهاجیاتی که شوهرشان گم شده، اگر بخواهند با مرد دیگری ازدواج کنند، باید به نزد مجتهد عادل بروند و به دستور او عمل نمایند.
مسأله‌ی 2541: می‌توانید زن پسر یا زن نوه‌ی پسری‌تان که دیوانه باشد و دیوانگیاش متصل به زمان صغیر بودنش باشد، اگر به مصلحت او می‌دانید، را با اجازه‌ی حاکم شرع طلاق بدهید.
مسأله‌ی 2542: هر گاه برای پسر یا نوه‌ی پسری‌تان، زنی را عقد موقت کنید، چنانچه صلاح بچه باشد، می‌توانید مدت آن زن را ببخشید، اگر چه مقداری از زمان تکلیف بچه نیز جزء مدت عقد موقت باشد، مثل این که برای پسر یا نوه‌ی پسری چهارده سالهتان زنی را عقد دو ساله کنید، ولی زن دائمی او را نباید طلاق دهید.
مسأله‌ی 2543: هر گاه مردی از روی علاماتی که در شرع معین شده، دو نفر را عادل بداند و زن خود را پیش آنان طلاق دهد، اگر آن دو نفر یا یکی از آنها را عادل نمی‌دانید، نباید آن زن را برای خودتان یا برای شخص دیگری عقد کنید.
مسأله‌ی 2544: هر گاه زنتان را طلاق دهید، او را مطلع نمایید.

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است