سؤال: آیا منهاج فردوسیان باعث تضعیف جایگاه مرجعیت شیعه میشود؟
جواب: از آنجا که یکی از ارکان دکترین تربیتی منهاج فردوسیان، «احتیاط در ناواضحات و نامسلّمات» است، و برای عمل به این رکن، نیاز به نظر مراجع عظام شیعه است، عمل به نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان، نه تنها موجب تضعیف جایگاه فقاهت و مرجعیت نمیشود، بلکه باعث تقویت آن نیز میگردد.
بنایی که مبنایش آیات و روایات است نمیتواند بینیاز از راویان حدیث و فقها باشد. فاصلهی هزار سالهی ما تا عصر حضور، به واسطهی محدثین و فقهای عظام که امنای امتند، پُر شده است و نادیده گرفتن یا کمرنگ دیدن آن بزرگواران، دست ما را از دامن رسالت و امامت، کوتاه میکند.
ادبیات حاکم بر عرفان و تصوف، توهین به فقها و تحقیر اهل شرع است و معمولاً اصحاب عرفان و تصوف، خود را بالاتر و والاتر از اهل علم و دانایان به قرآن و حدیث میدانند؛ در حالی که ادبیات حاکم بر منهاج فردوسیان، کاملاً در نقطهی مقابل آن قرار دارد و سرشار از تمجید و تعظیم نسبت به میراثداران علوم انبیا و ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) است
در عرفان و تصوف، فقها را دانایان به پوستهی دین و بیخبر از مغز آن معرفی میکنند در حالی که در منهاج فردوسیان، فقها و محدثین را وارثان علم صحیح و امنای امت در عصر غیبت ولی الله الاعظم (ارواحنا فداه) میدانند و اعتقاد دارند آنچه از محدثین و فقها باید گرفت، علم صحیحشان است بدون توجه به این که به علمشان عمل کردهاند یا نه.
در عرفان و تصوف است که برای سرپوش گذاشتن بر انحرافات خود و در غفلت نگه داشتن مریدانشان، سعی در تخریب چهرهی عالمان دینی به بهانههای مختلف دارند تا مشتریانشان از دکانهای آنان رویگردان نشده و به سوی دانایان به قرآن و سنت نروند؛ در حالی که یکی از اهداف اساسی منهاج فردوسیان، برگرداندن مشتاقان کمال و سعادت از درِ خانهی قطب، مرشد و صوفی به محضر پُر نور عالمان دینی (محدثین و فقها) است.
با این تفاصیل، معلوم میشود در هیچ نظام تربیتیای به اندازهای که در «منهاج فردوسیان» به حدیث، فقه، محدثین و فقها بها داده شده، به این مقولات، احترام و ارج گزارده نشده است.