باب پنجم: شباهت اعلم در فقه با استاد در عرفان
تعیین اعلم، بیشباهت به بحث «استاد» در عرفان نیست. در آنجا نیز لزوم داشتن استاد را اثبات میکنند و تقریباً همه بر این مطلب اتفاق نظر دارند که داشتن استاد کامل، یکی از شرایط حتمی و لازم برای سیر و سلوک است و سپس برای استاد کامل، ملاکهایی بر میشمارند که در هنگام تطبیق بر افراد، جز حیرت و سرگردانی، ثمرهای در بر ندارد.
در نزد فقهای عظام نیز اصل مراجعه به اعلم، ثابت است و برای اعلم، ملاکهایی بر میشمارند، ولی در هنگام کشف این ملاکها در نامزدهای مرجعیت، همه ـ حتی خود نامزدهای مرجعیت ـ به تردید میافتند که نمونهاش در مذاکرهی میرزای شیرازی و سید فشارکی بیان شد.