3. کلمات عربی و نامأنوس به معادل گویای فارسی تبدیل شد.
مثلاً در مسألهی 109: کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه پاک میباشد، ولی اگر امارهای بر اسلام او نباشد، و در بلاد اسلام هم نباشد، احکام دیگر مسلمانان را ندارد …
کلمات عربی «اماره» و «بلاد» به «نشانه» و «کشورها» تغییر داده شد و عبارت مسأله چنین گردید:
مسألهی 109: کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، به پاکیاش حکم کنید ولی اگر نشانهای بر اسلام او نباشد، و در کشورهای اسلامی هم نباشد، احکام دیگر مسلمانان را بر او جاری نکنید …
یا مثلاً در مسألهی 1878: اگر گندم و جو و خرما و انگور با آب باران و نهر مشروب شود و به آب دلو و مانند آن محتاج نباشد …
کلمهی عربی و نامأنوس «مشروب» به «آبیاری» تبدیل گردید و به صورت زیر در آمد:
مسألهی 1878: هر گاه گندم، جو، خرما و انگور، با آب باران و نهر آبیاری شود و به آب دلو و مانند آن محتاج نباشد …
یا مثلاً در مسألهی 2140: اگر مشتری به بزاز بگوید پارچهای میخواهم که رنگ آن نرود، و بزاز پارچهای به او بفروشد …
کلمهی عربی «بزّاز» به «پارچهفروش» تبدیل شد و به صورت زیر درآمد:
مسألهی 2140: هر گاه پارچهفروش باشید و مشتری از شما پارچهای بخواهد که رنگ آن نرود، ولی شما پارچهای به او …
یا مثلاً در مسألهی 2378: اگر پدر یا پدربزرگ پدری برای پسر نابالغ خود زن بگیرد، پسر باید بعد از بالغ شدن خرج آن زن را بدهد و همچنین پیش از بلوغ با قابلیت پسر برای استمتاع از او و تمکین زوجه باید از مال پسر نفقه او داده شود.
کلمات نامأنوس و عربی «استمتاع» به «بهرهی جنسی»، «زوجه» به «زن» و «تمکین» به «حاضر بودن» تبدیل شد و به صورت زیر در آمد:
مسألهی 2378: هر گاه پدر یا پدربزرگ پدریتان در دوران کودکی شما، برایتان زن بگیرند، باید بعد از بالغ شدن، خرج آن زن را بدهید، و همچنین اگر پیش از بلوغ بتوانید از زنتان بهرهی جنسی بگیرید و زنتان هم حاضر به بهرهدهی جنسی باشد، باید خرجش را بدهید.