4. عبارتهای نامناسب با این زمان، بهروزرسانی و با شرایط زندگی کنونی، منطبق شد.
مانند مسألهی 941: مستحب است کسی را که برای گفتن اذان معین میکنند، عادل و وقتشناس و صدایش بلند باشد و اذان را در جای بلند بگوید.
با توجه به شرایط این زمانه که تقریباً هیچ مؤذنی حتی در روستاها با صدای خودش اذان نمیگوید و نیاز به مکان مرتفع ندارد، به صورت زیر تکمیل شد:
مسألهی 941: خوب است کسی را که برای گفتن اذان معین میکنید، عادل و وقتشناس بوده و چنانچه از بلندگو استفاده نمیکند، صدایش بلند باشد و اذان را در جای بلند بگوید.
یا مثلاً در مسألهی 1066 مینویسند: اگر در پیشانی دمل و مانند آن باشد، چنانچه ممکن است باید با جای سالم پیشانی سجده کند. و اگر ممکن نیست باید زمین را گود کند و دمل را در گودال و جای سالم را به مقداری که برای سجده کافی باشد بر زمین بگذارد.
با توجه به این که در زمان کنونی، در زندگیهای شهری و حتی در روستاها و محیطهای طبیعی، از مُهر استفاده میشود و تقریباً کسی بر خاک، سجده نمیکند، عبارت به صورت زیر، بهروزرسانی شد:
مسألهی 1066: هر گاه در پیشانیتان دُمل و مانند آن باشد، چنانچه ممکن است، باید با جای سالم پیشانیتان سجده کنید. و اگر ممکن نیست، باید دو مُهر را با فاصله بگذارید و دُمل را در فاصلهی مُهرها قرار داده و جای سالم پیشانی را بر مُهرها بگذارید.
یا مثلاً مسألهی 1096 که چنین بود: اگر آیهی سجده را از کسی که قصد خواندن قرآن ندارد بشنود، یا از مثل گرامافون آیهی سجده را بشنود، لازم نیست سجده نماید. ولی اگر از آلتی که صدای خود انسان را میرساند بشنود، واجب است سجده کند.
با توجه به این که «گرامافون» در زمان نوشتن اولین رساله در حدود نیم قرن پیش رایج بوده و اکنون به طور کلی از بین رفته است، این کلمه با وسایل رایج امروزی جایگزین شد و مسأله به این صورت درآمد:
مسألهی 1096: اگر آیهی سجده را از کسی که قصد خواندن قرآن ندارد یا از بچهی غیر ممیّز که خوب و بد را نمیفهمد، گوش بدهید، باید سجده کنید. و همچنین است اگر از مثل نوار صوتی، رادیو یا تلویزیون ـ که به صورت زنده پخش نمیشود ـ بشنوید، باید سجده کنید.
یا مثلاً مسألهی 1341: اگر مسافر بداند که مثلاً ده روز یا بیشتر به آخر ماه مانده و قصد کند که تا آخر ماه در جایی بماند باید نماز را تمام بخواند ولی اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد کند که تا آخر ماه بماند، باید نماز را شکسته بخواند اگر چه از موقعی که قصد کرده تا آخر ماه، ده روز یا بیشتر باشد.
با توجه به وسایل ارتباطات این زمان، فرض این مسأله بسیار بعید به نظر میرسد زیرا با اندکی جستجو، میتوان به راحتی فهمید که چند روز دیگر به آخر ماه مانده است و نیاز به چنین مسألهای ـ که مورد اختلاف فقهاست ـ پیش نمیآید. لذا این مسأله به صورت زیر، ترمیم و اختلافزدایی شد:
مسألهی 1341: هر گاه در مسافرت، بدانید که مثلاً ده روز یا بیشتر به آخر ماه مانده است و قصد کنید که تا آخر ماه در جایی بمانید، باید نمازتان را تمام بخوانید ولی اگر ندانید تا آخر ماه چقدر مانده، باید بپرسید، پس اگر ده روز یا بیشتر مانده بود، نمازتان را کامل بخوانید و اگر کمتر مانده بود، شکسته بجا آورید.
یا مثلاً در مسألهی 1736 که مینویسند: اول ماه به تلگراف ثابت نمیشوند، مگر دو شهری که از یکی به دیگری تلگراف کردهاند نزدیک یا هم افق باشند و انسان بداند تلگراف از روی حکم حاکم شرع یا شهادت دو مرد عادل بوده است.
به این صورت، به روزرسانی شد:
مسألهی 1736: اول ماه را به اعلام وسایل ارتباط جمعی مانند تلویزیون و رادیو ثابت ندانید، مگر این که یقین کنید مستند به شهادت دو مرد عادل است.
یا مثلاً در مسألهی 1864 که مینویسند: زکات گندم و جو و خرما و کشمش وقتی واجب میشود که به مقدار نصاب برسند و نصاب آنها 288 من تبریز و 45 مثقال کم است که 207/847 کیلوگرم میشود.
که به صورت زیر، به روزرسانی شد:
مسألهی 1864: زکات گندم و جو و خرما و کشمش را وقتی باید بدهید که به مقدار نصاب برسد و نصاب آنها را 847 کیلوگرم بدانید.
یا مثلاً در مسألهی 2126 مینویسند: در معامله بیع شرط، که مثلاً خانه هزار تومانی را به دویست تومان میفروشند و قرار میگذارند که اگر …
که به صورت زیر، به روزرسانی شد:
مسألهی 2126: در بیع شرط، که مثلاً خانهی صد میلیون تومانی را به چهل میلیون تومان بفروشید و قرار بگذارید که اگر …
یا مثلاً مسألهی 2281: اگر کسی مقداری پول طلا یا نقره قرض کند و قیمت آن کم شود …
با توجه به این که در زمان ما، چیزی به عنوان «پول طلا یا نقره» نداریم، یعنی سکهی طلا یا نقره برای معاملات استفاده نمیشود بلکه خودش کالایی است که قیمت دارد و ارزان و گران میشود، عبارت به این صورت تغییر یافت:
مسألهی 2281: هر گاه مقداری طلا یا نقره قرض کنید و قیمت آن کم شود…