حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

جواب: برای «چشم برزخی»، معانی مختلفی ذکر شده است، که پس از بیان تمام آنها، به جمع‌بندی و نتیجه‌گیری و بیان جایگاه آن در منهاج فردوسیان خواهیم پرداخت.
معنی اول چشم برزخی (فرقان):
کسانی که بر اثر مراعات قانون‌های الهی، به قدرت تشخیص حق از باطل رسیده باشند، دارای نوعی چشم ماورائی می‌شوند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «یِا أَیُهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا» [1]
این نوع چشم برزخی، مورد تأیید منهاج فردوسیان است و یکی از ثمرات مهم مراعات قانون‌های این برنامه،‌ در همین دنیا شمرده می‌شود.
معنی دوم چشم برزخی (لحظات احتضار):
یکی از معانی چشم برزخی، حالتی است که در آخرین لحظات حضور دنیوی انسان برایش پیش می‌آید. قرآن کریم می‌فرماید: «لَقَدْ کُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ» [2]
این نوع چشم برزخی، برای تمام انسان‌ها، به اجبار، حاصل خواهد شد و فرقی بین مؤمن و کافر در این معنا نیست. پس فضیلتی محسوب نمی‌شود. همچنین این چشم برزخی، قابل اکتساب نیست. استاد اعظم (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) فرمودند: «لَیسَ أَحَدٌ یَمُوتُ إِلَّا تَمَثَّلْتُ لَهُ عِنْدَ مَوْتِهِ» [3]
یا به تعبیر سید حِمیَری:
قَولُ عَلِی لِحارِثٍ عَجَبٌ‏ *** کَم ثم أعجوبةٍ لَه حَمَلاً
یا حارِ همْدان مَن یَمُت یَرَنی‏ *** مِن مؤمنٍ أو مُنافقٍ قُبُلاً
یَعرِفُنی طُرفةً و أعرِفُهُ‏ *** بِعینِهِ و اسمُهُ وَ ما فَعَلا [4]
گر چه این نوع چشم برزخی، از نظر منهاج فردوسیان، ثابت است ولی فضیلتی شمرده نمی‌شود و همگان، به اجبار، دچار آن خواهند شد.
معنی سوم چشم برزخی (قرب نوافل):
قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم):‏ «قَالَ اللهُ مَا تَحَبَّبَ إِلَیَ عَبْدِی بِشَی‏ءٍ أَحَبَّ إِلَیَ مِمَّا افْتَرَضْتُهُ عَلَیهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَحَبَّبُ إِلَیَ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ‏ الَّذِی‏ یَسْمَعُ‏ بِهِ‏ وَ بَصَرَهُ‏ الَّذِی‏ یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا وَ رِجْلَهُ الَّتِی یَمْشِی بِهَا إِذَا دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِذَا سَأَلَنِی أَعْطَیتُهُ» [5]
این معنی برای «چشم برزخی» دور از ذهن است ولی برخی آن را مطرح نموده‌اند. اگر چشم برزخی را به معنی آن چیزی بگیریم که در حدیث قرب نوافل مطرح شده است، باید به «گوش برزخی» و «زبان برزخی» و «دست برزخی» و «پای برزخی» نیز معترف شویم. در حالی که کسی، چنین سخنی نگفته است.
چنین چیزی، مورد تأیید و تشویق منهاج فردوسیان است و شایسته است منهاجی، با مراعات قوانین طبقات هفتم تا دهم، از این موهبت نیز برخوردار گردد.
معنی چهارم چشم برزخی (دیدن چهره‌ی ملکوتی انسان‌ها):
بیشترین استعمال «چشم برزخی» در قدرتی است که با آن، می‌توان بُعد ملکوتی انسان‌ها و حتی حیوانات و اشیاء را دید. یعنی کسی که این قدرت را دارد،‌ می‌تواند صفات حمیده یا رذیله‌ی غالب بر وجود انسان‌ها را ببیند. همچنین برخی حالات حیوانات را می‌تواند ببیند یا صدای ملکوتی آنان را بشنود. حتی ملکوت برخی اشیاء را نیز می‌تواند ببیند و مثلاً حلال یا حرام بودن غذایی را به نحو ملکوتی دریابد. در باره‌ی این معنی از چشم برزخی، توجه به چند نکته لازم است:
نکاتی در باره‌ی چشم برزخی:
نکته‌ی اول: کسانی که دارای چشم برزخی هستند، دارای نشانه و علامت خاصی در بدنشان نیستند و نمی‌توان آنان را مثلاً از روی رنگ چشم یا خیره بودن نگاه، تشخیص داد.
نکته‌ی دوم: هر گاه اشخاصی که ادعای داشتنِ چشم برزخی دارند، اشخاص وارسته و پاکی باشند، می‌توان احتمال داد که این قدرت را بر اثر تقوا و طهارت به دست آورده‌اند.
نکته‌ی سوم: به دست آوردن این قدرت، از راه ریاضت‌های غیر شرعی و همچنین برای غیر مسلمانان نیز ممکن است که گزارش‌های بسیاری، این مطلب را تأیید می‌کند.
نکته‌ی چهارم: اغلب بزرگانی که دچار «چشم برزخی» می‌شوند، دوام آن را خواستار نیستند؛ زیرا نظم طبیعی و روال معمول زندگی آنان به هم می‌خورد و کسانی که این حالت را تحمل کنند، بسیار نادر هستند.
نکته‌ی پنجم: مسلماً چشم برزخی و دیده‌ی باطن‌بین انبیا و اولیا، از بقیه‌ی انسان‌ها، نافذتر و محدوده‌ی دید برزخ‌بین آن‌ها از سایر انسان‌ها، وسیع‌تر و گسترده‌تر است.
نکته‌ی ششم: افرادی که چنین ویژگی را داشته باشد، معمولاً ناشناخته هستند و خود را به مردم معرفی نمی‌کنند. زیرا کافی است تا مردم خیال‌زده، بفهمند که کسی چنین قدرتی دارد، پس تا زمانی که از شدت مزاحمت‌های شبانه‌روزی، بیچاره‌اش نکنند، دست از سرش بر نمی‌دارند. لذا اگر کسی به چنین قدرتی رسید، به هیچ وجه نباید آن را ابراز نماید و گرنه گرفتار عوام شده و از زندگی و بندگی،‌ ساقط خواهد گردید.
ملاک‌هایی برای صحّت واردات چشم برزخی:
وارداتی که از ناحیه‌ی چشم برزخی به فرد می‌رسد، مانند سایر مکاشفات، باید برخی ملاک‌ها را داشته باشد؛ مثل این که:
1. این واردات، نباید مخالف احکام عقلی باشد.
2. این واردات، نباید هیچ ظلمی را تأیید کند، بلکه باید عدل را تأیید و ظلم را تقبیح نماید.
3. این واردات نباید مخالف معارف دینی باشد. یعنی نباید مخالف قواعد نظری منهاج فردوسیان باشد.
4. این واردات نباید با احکام دینی مغایرت داشته باشد. یعنی نباید مخالف قوانین عملی منهاج فردوسیان باشد. اگر این واردات، افراد را به بی‌قیدی و پشت پا زدن به مظاهر دینی ترغیب کند، یقیناً واردات ربانی نیست؛ زیرا کامل‌ترین افراد، یعنی استاد اعظم (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) و استادان معظم منهاج فردوسیان (علیهم‌السلام)، پیوسته به این امور پایبند بوده‌اند.
جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:
با توجه به تعریف‌های ارائه شده و نکاتی که در باره‌ی نوع اخیر از چشم برزخی بیان شد، می‌توان به راحتی نتیجه گرفت که به دست آوردن چنین قدرتی، هیچ مزیّتی ندارد. بلکه همراه با خطرات فراوان و اختلال در زندگی است. البته زمانی که پروردگار متعال، چنین آزمایشی را پیش آورد، باید با صبر و دعا، برطرف شدنش را از حضرت رحیمیّتش خواستار شد. پس این نوع از چشم برزخی، جایگاه مثبتی در منهاج فردوسیان ندارد و توصیه‌ای برای به دست آوردن آن نشده است و نباید با انجام کارهای خاص یا اذکار و اوراد ویژه، به دنبال چنین قدرتی بود و اگر بر اثر مراعات قوانین عملی، چنین چیزی پیش آمد، باید به فکر برطرف کردنش افتاد.

1. سوره‌ی انفال، آیه‌ی 29. ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‏اید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، برای شما وسیله‏ای جهت جدا ساختن حق از باطل قرار می‏دهد (یعنی روشن‏بینی خاصّی که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت).
2. سوره‌ی ق، آیه‌ی 22. ترجمه: [به او مى‏گویند] واقعاً که از این [حال] سخت در غفلت بودى و[لى] ما پرده‏ات را [از جلوى چشمانت] برداشتیم و دیده‏ات امروز تیز است.
3. کافی، کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 638، باب من یجب مصادقته و مصاحبته. ترجمه: هیچ کس نمی‌میرد مگر این که من در هنگام مردنش برایش متمثل می‌شوم. [چهره‌ی مرا می‌بیند]
4. مناقب آل أبی طالب، ابن شهرآشوب، جلد 3، صفحه‌ی 237. ترجمه: سخن امیر المؤمنین (علیه‌السلام) به حارث همْدانی عجیب است که فرمودند: ای حارث همْدانی، هر کس بمیرد، مرا خواهد دید، چه مؤمن باشد و چه منافق. مرا خواهد شناخت و من نیز او را می‌شناسم با شخص و اسم و کارهایش.
5. محاسن، محدث برقی، جلد 1، صفحه‌ی 291؛ اصول کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 352. ترجمه: استاد اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند: خداوند فرمود: اظهار دوستی نکرد بنده‌ی من به چیزی دوست‌داشتنی‌تر از آنچه واجب کردم بر او، و او با نوافل به سوی محبت من می‌آید تا این که من نیز او را دوست بدارم. پس هنگامی که او را دوست بدارم، شنوایی او می‌باشم آن گاه که می‌شنود و بینایی او می‌باشم، آن گاه که می‌بیند و زبان او می‌باشم، آن گاه که سخن می‌گوید و دست او می‌باشم، آن گاه که ضربه می‌زند و پای او می‌باشم، آن گاه که راه می‌رود.

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است