«عقل آبی»، اگر به تکاپو برای رسیدن به حقیقت و اطاعت حق تعالی بیافتد، از حالت آبی خارج شده و به حالت زرد در میآید. حالت زرد را بدین مناسبت به عقل کمالیاب اطلاق میکنیم که نورانیت اجمالیای یافته و به سوی صاف و پاک شدن حرکت کرده است. این عقل، مقدمهای برای شناخت خدای تعالی و ایمان به او و همچنین شناخت پیامبر و ایمان به آموزههای اوست.
مادهی «عقل» در برخی آیات قرآن کریم و برخی روایات استادان منهاج فردوسیان (علیهمالسلام) به این معنی استفاده شده است. یعنی در برخی آیات و روایات، منظور از «عقل»، همان تکاپوی عقل برای ایمان آوردن به خدای تعالی و پیامبر اوست.
عقل زرد، همان عقل آبی است که در صورت تکاپو برای یافتن حقیقت، بهرهای از نورانیت مییابد، پس گروههایی که عقل آبی ندارند، مانند حیوانات و دیوانگان، از رسیدن به عقل زرد، محروم هستند.
و گروههایی که عقل آبی آنان ضعیف است، مانند زنان و کودکان، وارد شدن عقلشان به مرحلهی عقل زرد، بعید و سخت است. از باب مثال عرض میکنیم: این طور نیست که هر کسی که اسب داشته باشد، در مسابقه شرکت کند ولی اگر کسی اسب لنگ و پیری داشته باشد، شرکت کردنش در مسابقه، بسیار بعید است و اگر شرکت کند، کارش نسبت به دیگران، سختتر خواهد بود. اینطور نیست که هر کسی که «عقل آبی» داشته باشد، آن را به جستجوی حقیقت بفرستد و در رسیدن به ایمان، به مسابقه وادار نماید ولی کسانی که «عقل آبی» ضعیفی دارند، بسیار بعید است که وارد چنین مسابقهای شوند و اگر وارد شدند، بسیار سخت است که به نتیجهی مطلوب برسند.
محکماتِ عقل زرد:
در این بخش، به بیان آیات محکماتی از قرآن کریم که معنی عقل زرد را افاده میکنند، میپردازیم؛ این محکمات عبارتند از:
محکم 1: «فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یُحْیِ الله الْمَوْتى وَ یُریکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» [1]
محکم 2: «إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتی تَجْری فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ الله مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فیها مِنْ کُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْریفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَینَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» [2]
محکم 3: «کَذلِکَ یُبَیِنُ الله لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» [3]
محکم 4: «یا أَیُهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفی صُدُورُهُمْ أَکبَرُ قَدْ بَیَنَّا لَکُمُ الْآیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ» [4]
محکم 5: «وَ فِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخیلٌ صِنْوانٌ وَ غَیرُ صِنْوانٍ یُسْقى بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» [5]
محکم 6: «وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» [6]
محکم 7: «وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخیلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» [7]
محکم 8: «وَ هُوَ الَّذی یُحْیی وَ یُمیتُ وَ لَهُ اخْتِلافُ اللَّیلِ وَ النَّهارِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» [8]
محکم 9: «وَ مِنْ آیاتِهِ یُریکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ماءً فَیُحْیی بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» [9]
محکم 10: «ضَرَبَ لَکُمْ مَثَلاً مِنْ أَنْفُسِکُمْ هَلْ لَکُمْ مِنْ ما مَلَکَتْ أَیمانُکُمْ مِنْ شُرَکاءَ فِی مَا رَزَقْناکُمْ فَأَنْتُمْ فیهِ سَواءٌ تَخافُونَهُمْ کَخِیفَتِکُمْ أَنْفُسَکُمْ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» [10]
محکم 11: «وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یَعْقِلُونَ» [11]
محکم 12: «هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخاً وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّى وَ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» [12]
محکم 13: «وَ اخْتِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ الله مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْریفِ الرِّیاحِ آیاتٌ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» [13]
محکم 14: «اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَیَنَّا لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» [14]
محکم 15: «وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی أَصْحابِ السَّعیرِ» [15]
محکم 16: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» [16]
محکم 17: «لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیکُمْ کِتاباً فیهِ ذِکرُکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» [17]
محکم 18: «وَ لَقَدْ تَرَکنا مِنْها آیَةً بَیِنَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» [18]
محکم 19: «وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ» [19]
محکم 20: «وَ إِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِینَ * إِذْ نجَّینَاهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عَجُوزًا فىِ الْغَابرِینَ * ثُمَّ دَمَّرْنَا الآخَرِینَ * وَ إِنَّکُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَیهِم مُصْبِحِینَ * وَ بِالَّیلِ أَ فَلَا تَعْقِلُونَ» [20]
محکم 21: «إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» [21]
اسناد عقل زرد:
در این بخش، به بیان روایات معتبری از استادان معظم منهاج فردوسیان (علیهم السلام) که معنی عقل زرد را افاده میکنند، میپردازیم؛ این روایات عبارتند از:
● سند 1: قال رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم): «اسْتَرْشِدُوا الْعَقْلَ تُرْشَدُوا وَ لَا تَعْصُوهُ فَتَنْدَمُوا» [22]
● سند 2: قال علی (علیه السلام): «بِالْعُقُولِ تُعْتَقَدُ مَعْرِفَتُهُ» [23]
● سند 3: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) قَالَ: «فَبِالْعَقْلِ عَرَفَ الْعِبَادُ خَالِقَهُمْ وَ أَنَّهُمْ مَخْلُوقُونَ وَ أَنَّهُ الْمُدَبِّرُ لَهُمْ وَ أَنَّهُمُ الْمُدَبَّرُونَ وَ أَنَّهُ الْبَاقِی وَ هُمُ الْفَانُونَ وَ اسْتَدَلُّوا بِعُقُولِهِمْ عَلَى مَا رَأَوْا مِنْ خَلْقِهِ مِنْ سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ وَ شَمْسِهِ وَ قَمَرِهِ وَ لَیلِهِ وَ نَهَارِهِ وَ بِأَنَّ لَهُ وَ لَهُمْ خَالِقاً وَ مُدَبِّراً لَمْ یزَلْ وَ لَا یزُولُ …» قِیلَ لَهُ فَهَلْ یَکتَفِی الْعِبَادُ بِالْعَقْلِ دُونَ غَیرِهِ؟ قَالَ: «إِنَّ الْعَاقِلَ لِدَلَالَةِ عَقْلِهِ الَّذِی جَعَلَهُ اللهُ قِوَامَهُ وَ زِینَتَهُ وَ هِدَایتَهُ عَلِمَ أَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّهُ وَ عَلِمَ أَنَّ لِخَالِقِهِ مَحَبَّةً وَ أَنَّ لَهُ کرَاهِیةً وَ أَنَّ لَهُ طَاعَةً وَ أَنَّ لَهُ مَعْصِیةً فَلَمْ یجِدْ عَقْلَهُ یدُلُّهُ عَلَى ذَلِک وَ عَلِمَ أَنَّهُ لَا یوصَلُ إِلَیهِ إِلَّا بِالْعِلْمِ وَ طَلَبِهِ وَ أَنَّهُ لَا یَنْتَفِعُ بِعَقْلِهِ إِنْ لَمْ یصِبْ ذَلِک بِعِلْمِهِ فَوَجَبَ عَلَى الْعَاقِلِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَ الْأَدَبِ الَّذِی لَا قِوَامَ لَهُ إِلَّا بِهِ» [24]
………………………………………………………
1. سورهی بقره، آیهی 73. ترجمه: پس گفتیم: پارهاى از آن [گاو ذبح شده] را به مقتول بزنید [تا زنده شود و قاتل را معرفى کند]. خدا مردگان را این گونه زنده مىکند و نشانههاىِ [قدرت و ربوبیت] خود را به شما نشان مىدهد، تا بیندیشید.
2. سورهی بقره، آیهی 164. ترجمه: بىتردید در آفرینش آسمانها و زمین و رفت و آمد شب و روز و کشتىهایى که در دریاها [با جابجا کردن مسافر و کالا] به سود مردم روانند و بارانى که خدا از آسمان نازل کرده و به وسیله آن زمین را پس از مردگىاش زنده ساخته و در آن از هر نوع جنبندهاى پراکنده کرده و گرداندن بادها و ابرِ مسخّر میان آسمان و زمین، نشانههایى است [از توحید، ربوبیت و قدرت خدا] براى گروهى که مىاندیشند.
3. سورهی بقره، آیهی 242. ترجمه: این گونه خدا آیاتش را براى شما بیان مىکند، باشد که بیندیشید.
4. سورهی آل عمران، آیهی 118. ترجمه: اى اهل ایمان! از غیر خودتان براى خود محرم راز نگیرید؛ آنان از هیچ توطئه و فسادى درباره شما کوتاهى نمىکنند؛ شدت گرفتارى و رنج و زیان شما را دوست دارند؛ تحقیقاً دشمنى [با اسلام و مسلمانان] از لابلاى سخنانشان پدیدار است و آنچه سینههایشان [از کینه و نفرت] پنهان مىدارد بزرگتر است. ما نشانهها [ىِ دشمنى و کینه آنان] را اگر مىاندیشید براى شما روشن ساختیم.
5. سورهی رعد، آیهی 4. ترجمه: در زمین قطعههایى مختلف و گوناگون، و باغهایى از انگور و کشتزار و درختان خرمایى است که بر یک ریشه و غیر یک ریشه [مىرویند]. ما برخى از آنان را در میوه و محصول با آنکه از یک آب سیراب مىشوند بر برخى دیگر برترى مىدهیم. بىتردید در این امور براى مردمى که تعقّل مىکنند، نشانههایى [بر توحید، ربوبیت و قدرت خدا] است.
6. سورهی نحل، آیهی 12. ترجمه: و شب و روز و خورشید و ماه را نیز رام و مسخّر شما قرار داد، وستارگان هم به فرمانش رام و مسخّر شدهاند؛ قطعاً در این [حقایق] نشانههایى است [بر توحید، ربوبیت و قدرت خدا] براى گروهى که تعقّل مىکنند.
7. سورهی نحل، آیهی 67. ترجمه: و از محصولات درختان خرما و انگور [گاهى بر خلاف خواسته خدا] نوشابهاى مست کننده و [زمانى دیگر] رزقى پاکیزه و نیکو مىگیرید؛ در این [حقیقت] نشانهاى [بر توحید، ربوبیت و قدرت خدا] ست براى گروهى که تعقّل مىکنند.
8. سورهی مؤمنون، آیهی 80. ترجمه: و اوست که حیات مىدهد و مىمیراند و رفت و آمد شب و روز در سیطره خواست اوست، آیا نمىاندیشید؟
9. سورهی روم، آیهی 24. ترجمه: و از نشانههاى [قدرت و ربوبیت] او است که برق را مایه ترس [از صاعقه] و امید [به باران] به شما مىنمایاند، و از آسمان آبى نازل مىکند که زمین را پس از مردگىاش به وسیله آن زنده مىکند؛ قطعاً در این [شگفتىهاى آفرینش] نشانههایى است براى مردمى که تعقّل مىکنند.
10. سورهی روم، آیهی 28. ترجمه: خدا از [وضع و حال] خودتان براى شما مثلى زده است، آیا از بردگانتان در آنچه [از نعمت ها و ثروتها] به شما روزى دادهایم، شریکانى دارید که شما در آن [نعمت ها و ثروتها] با هم برابر و یکسان باشید، و همان گونه که از یکدیگر مىترسید [که یکى از شما نعمت و ثروت مشترک را ویژه خود کند] از بردگانتان هم بترسید؟ [بىتردید در میان آزاد و برده و مولا و عبد و مالک و مملوک چنین شرکتى وجود ندارد، پس چگونه ممکن است مملوک خدا در خدایى، ربوبیت، خالقیت و مالکیت شریک او باشد؟!] اینگونه آیات خود را براى مردمى که تعقّل مىکنند، بیان مىکنیم.
11. سورهی یس، آیهی 68. ترجمه: و به هر کس عمر طولانى دهیم، او را در عرصه آفرینش [به سوى حالت ضعف، سستى، نقصان و فراموشى] واژگونش مىکنیم؛ پس آیا تعقّل نمىکنند؟
12. سورهی غافر، آیهی 67. ترجمه: اوست که شما را از خاک آفرید، سپس از نطفه، آن گاه از علقه، سپس به صورت طفلى [از رحم مادران] بیرون مىفرستد، تا به کمال نیرومندى و قوت خود برسید، آن گاه پیر و سالخورده شوید، و برخى از شما پیش از رسیدن به این مراحل قبض روح مىشوید، و [برخى زنده مىمانید] تا به آن مدتى که معین و مقرّر است برسید، و براى اینکه شما [درباره حق] تعقّل کنید.
13. سورهی جاثیه، آیهی 5. ترجمه: و در رفت و آمد شب و روز و آنچه را از رزق و روزى [چون باران و برف] از آسمان نازل کرده و به وسیله آن زمین را پس از مردگىاش زنده کرده است، و در گرداندن بادها [از سویى به سویى] براى مردمى که تعقّل مىکنند، نشانههایى است.
14. سورهی حدید، آیهی 17. ترجمه: بدانید که خدا زمین را پس از مردگىاش زنده مىکند. همانا ما نشانهها [ى ربوبیت و قدرت خود] را براى شما بیان کردیم تا بیندیشید.
15. سورهی ملک، آیهی 10. ترجمه: و مىگویند: اگر ما [دعوت سعادتبخش آنان را] شنیده بودیم، یا [در حقایقى که براى ما آوردند] تعقّل کرده بودیم، در میان [آتش] اهل آتش سوزان نبودیم.
16. سورهی یوسف، آیهی 2. ترجمه: ما آن را قرآنى به زبان عربى نازل کردیم تا شما [درباره حقایق، مفاهیم، اشارات و لطایفش] تعقّل کنید.
17. سورهی انبیاء، آیهی 10. ترجمه: بىتردید کتابى به سوى شما نازل کردیم که [شرف، بزرگوارى، رشد و سعادت شما] در آن است؛ آیا نمىاندیشید.
18. سورهی عنکبوت، آیهی 35. ترجمه: [پس با عذاب آسمانى، شهر و اهلش را در هم کوبیدیم] و از آن شهر نشانهاى روشن [از سنگهایى که بر سر اهلش فرو باریدیم] براى مردمى که مىاندیشند، بر جاى گذاشتیم.
19. سورهی عنکبوت، آیهی 43. ترجمه: و این مثلها را براى مردم مىزنیم، ولى جز اهل معرفت و دانش در آنها تعقّل نمىکنند.
20. سورهی صافات، آیات 133 تا 138. ترجمه: و بىتردید لوط از پیامبران بود. [یاد کن] هنگامى را که او و همهی اهلش را نجات دادیم، مگر پیرزنى را که در میان باقىماندگان [در شهر] بود. سپس دیگران را هلاک کردیم، و شما همواره صبحگاهان [در مسیر سفرهایتان از کنار ویرانههاى شهر] آنان گذر مىکنید، و نیز شبانگاهان، آیا تعقّل نمىکنید؟
21. سورهی زخرف، آیهی 3. ترجمه: که ما آن را [به زبان] عربى [فصیح و گویا] قرار دادیم تا [در آن] تعقّل کنند.
22. کنز الفوائد، کراجکی، جلد 2، صفحهی 31، فصل من عیون الحکم و نکت من جواهر الکلام. استاد اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: از عقل، راهنمایی بخواهید تا راه را بیابید و او را نافرمانی مکنید که پشیمان خواهید شد.
23. تحف العقول، ابن شعبه حرّانی، صفحهی 62، خطبته (علیهالسلام) فی إخلاص التوحید. ترجمه: با عقلها [یعنی اندیشیدن] اعتقاد به معرفتش حاصل میشود.
24. کافی، محدث کلینی، جلد 1، صفحهی 29، کتاب العقل و الجهل. ترجمه: پس بندگان با اندیشیدن، آفرینندهی خود را میشناسند و این که آفریدهشده هستند و این که او تدبیرکنندهی ایشان است و ایشان، تدبیرشده هستند و این که او باقی است و ایشان فانی هستند و با اندیشیدن، استدلال میکنند بر آفرینشش از آسمانش و زمینش و خورشیدش و ماهش و شبش و روزش و به این که برای ایشان، آفریدگاری و تدبیرکنندهای است که پیوسته بوده و هست. گفته شد: آیا بندگان میتوانند بر عقلشان اکتفا کنند؟ [یعنی بدون مراجعه به وحی] فرمودند: همانا عاقل به راهنمایی عقلش که خدای تعالی آن را قوام و زینت و هدایت او قرارش داد، میداند که خدای تعالی حق است و او پروردگارش است و میداند که آفرینندهاش، محبت و کراهت دارد و برایش فرمانبری و نافرمانی است، ولی نمییابد که عقلش او را به سوی آن راهنمایی کند و میفهمد که به آن نمیرسد جز با علم و جستجوی علم. و این که از عقلش بهرهای نخواهد برد اگر آن را به دانش نرساند. پس بر عاقل واجب است طلب علم و ادبی که قوامی جز به آن ندارد.