نیت به طور کلی، به دو حالت بیشتر نیست، یا برای رسیدن به کمالی در این دنیاست، یا برای رسیدن به کمالی در آن دنیاست. هر کدام از این دو نیت، ظهورات و بروزات متعددی دارد. مثلاً در دنیا، برای رسیدن به مقاصد سیاسی (قدرت)، منافع اقتصادی (ثروت)، لذتهای جنسی، راحتیهای جسمی و …
و مثلاً برای آخرت، ازدواج با حور العین، همنشینی با ابرار، همنشین نشدن با اشرار و …
تذکر: عمل برای آخرت، فرع بر ایمان قوی به آخرت است.
نیّتهای صحیح در عبادات:
نیتهای صحیح عبادت را در قرآن و روایات معتبر شیعه، منحصر در موارد زیر یافتیم:
الف) رهایی از اضطراب و ناخوشی روز قیامت؛
قرآن کریم، این هدف را برای ابرار اثبات کرده است. آنجا که میفرماید: «إِنَّ الْأَبْرَارَ یشْرَبُونَ مِن کَأْسٍ کانَ مِزَاجُهَا کافُورًا * عَینًا یشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللهِ یفَجِّرُونَهَا تَفْجِیرًا * یوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیخَافُونَ یوْمًا کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیرًا * وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکینًا وَیتِیمًا وَأَسِیرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللهِ لاَ نُرِیدُ مِنکمْ جَزَاءً وَلاَ شُکورًا * إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا یوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِیراً * فَوَقَاهُمُ اللهُ شَرَّ ذَلِک الْیوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُوراً» [1]
همچنین میفرماید: «قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّینَ * وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَکونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِینَ * قُلْ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیتُ رَبِّی عَذَابَ یوْمٍ عَظِیمٍ» [2]
ب) رهایی از جهنم و عذابهای آن (که مظهر قهر و غضب خدای متعال است)؛
رهایی از جهنم و پناه بردن به خدای بزرگ از عذابهای دردناک آن، هدفی است که مورد تأیید و تعریف قرآن کریم است. آنجا که خدای بزرگ صفات بندگان خود را بر میشمارد و آنان را بدین صفات میستاید میفرماید: «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَمًا * وَالَّذِینَ یبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیامًا * وَالَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا کانَ غَرَامًا * إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقَامًا» [3]
ج) رسیدن به بهشت و نعمتهای آن (که مظهر رضای خدای بزرگ است)؛
رسیدن به بهشت و نعمتهای آن نیز از اهداف مورد تأیید و تشویق قرآن کریم است. خدای متعال بعد از ذکر نعمتهایی که برای ابرار (بندگان نیک) در بهشت برین فراهم نموده، میفرماید: رغبتکنندگان باید در رسیدن به این نعمتها بر یکدیگر سبقت بگیرند؛ «إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ * عَلَى الْأَرَائِک ینظُرُونَ * تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِیمِ * یسْقَوْنَ مِن رَّحِیقٍ مَّخْتُومٍ * خِتَامُهُ مِسْک وَفِی ذَلِک فَلْیتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ» [4]
در آیهی دیگر از قول بندگان مخلص خدا میفرماید: «إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ * لِمِثْلِ هَذَا فَلْیعْمَلْ الْعَامِلُونَ» [5]
از این نقل قول قرآن میفهمیم که یکی از هدفهای مورد تأیید خداوند متعال در عبادات، رسیدن و بهرهمند شدن از نعمتهای بهشتی است.
در آیهای دیگر امر به سبقت گرفتن به سوی بهشت شده است؛ یعنی نیتهای خود را اینگونه تنظیم کنید، میفرماید: «سَابِقُواْ إِلىَ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکمُ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُواْ بِاللهِ وَ رُسُلِهِ ذَلِک فَضْلُ اللهِ یؤْتِیهِ مَن یشَاءُ وَ اللهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیم» [6]
همچنین در ضمن موعظههای خدای تعالی به حضرت عیسی (علیه السلام) آمده است: «یا ابْنَ مَرْیمَ لَوْ رَأَتْ عَینُک مَا أَعْدَدْتُ لِأَوْلِیائِی الصَّالِحِینَ ذَابَ قَلْبُک وَ زَهَقَتْ نَفْسُکَ شَوْقاً إِلَیهِ فَلَیسَ کدَارِ الْآخِرَةِ دَارٌ، تَجَاوَرَ فِیهَا الطَّیبُونَ وَ یدْخُلُ عَلَیهِمْ فِیهَا الْمَلَائِکةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ هُمْ مِمَّا یأْتِی یوْمَ الْقِیامَةِ مِنْ أَهْوَالِهَا آمِنُونَ دَارٌ لَا یتَغَیرُ فِیهَا النَّعِیمُ وَ لَا یزُولُ عَنْ أَهْلِهَا یا ابْنَ مَرْیمَ نَافِسْ فِیهَا مَعَ الْمُتَنَافِسِینَ فَإِنَّهَا أُمْنِیةُ الْمُتَمَنِّینَ حَسَنَةُ الْمَنْظَرِ طُوبَى لَک یا ابْنَ مَرْیمَ إِنْ کنْتَ لَهَا مِنَ الْعَامِلِینَ مَعَ آبَائِک آدَمَ وَ إِبْرَاهِیمَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَعِیمٍ لَا تَبْغِی بِهَا بَدَلًا وَ لَا تَحْوِیلًا کذَلِک أَفْعَلُ بِالْمُتَّقِین» [7]
مولانا امیر المؤمنین (علیه السلام) نیز میفرمایند: «فَالْجَنَّةُ غَایةُ السَّابِقِینَ وَ النَّارُ غَایةُ الْمُفَرِّطِین» [8]
همچنین میفرمایند: «اعْمَلُوا لِلْجَنَّةِ عَمَلَهَا» [9]
امام صادق (علیه السلام) در بارهی زیارت حضرت سید الشهداء (علیه السلام) فرمودند: «یَنْظُرُ اللهُ إِلَیهِ نَظْرَةً تُوجِبُ لَهُ الْفِرْدَوْسَ الْأَعْلَى مَعَ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیتِهِ فَلْتَتَنَافَسُوا فِی ذَلِک وَ کونُوا مِنْ أَهْلِهِ» [10]
د) طلب خشنودی خداوند؛
از دیگر هدفهایی که خدای متعال در قرآن کریم، تأیید نموده، طلب خشنودی حضرت حق است. خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم، سفارش گروهی از مؤمنین را به پیامبرش مینماید که صبح و شام به دنبال خشنودی خدایند، میفرماید: «وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِی یرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلاَ تَعْدُ عَینَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَلاَ تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکانَ أَمْرُهُ فُرُطًا» [11]
در این آیه، کسانی که جویای رضایت خداوند هستند، به صورت ضمنی، مورد تأیید و سفارش قرار گرفتهاند.
همچنین میفرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ الله» [12]
همچنین میفرماید: «یَهْدِى بِهِ اللهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَمِ وَ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدِیهِمْ إِلىَ صِراطٍ مُسْتَقِیم» [13]
انجام اعمال به انگیزهی جلب خشنودی حق تعالی، در آیات دیگری نیز آمده که برای نمونه میتوان به آیهی 114 سورهی نساء، آیهی 72 سورهی توبه، آیهی 172 سورهی آلعمران و آیهی 265 سورهی بقره اشاره نمود.
بالاتر از این تأییدات ضمنی، امر روشن الهی به انجام عبادتهای مالی برای جلب خشنودی خداوند متعال است. آنجا که میفرماید: «وَمَا تُنفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللهِ» [14]
همچنین میفرماید: «وَ مَا لِأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَةٍ تُجْزَى * إِلاَ ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى» [15]
مولانا امیر المؤمنین (علیه السلام) در وصیتنامهی خود مینویسند: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ وَ قَضَى بِهِ فِی مَالِهِ عَبْدُ اللهِ عَلِی ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللهِ لِیُولِجَنِی بِهِ الْجَنَّةَ وَ یَصْرِفَنِی بِهِ عَنِ النَّارِ وَ یَصْرِفَ النَّارَ عَنِّی یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ» [16]
نکتهی بسیار مهم این است که بازگشت خشنودی و رضای الهی به بهشت و نعمتهای بهشتی است، یعنی کسی از بالاترین درجهی رضای حق تعالی برخوردار است که بیشترین نعمتهای بهشت به او داده شود و کسی که بیشترین نعمتها و برترین درجات بهشت را کسب کند، نشان از این دارد که بیشترین میزان رضایت الهی را جلب کرده است. هر گاه این نکتهی کلیدی برای کسی حل شد که «جلب رضا و خشنودی خدا» را مساوی با «بهشت و درجات و نعمتهای آن» دانست، شفافیت ویژهای در انگیزهاش پدید خواهد آمد.
هـ) شکرگزاری در برابر نعمتهای الهی؛
از دیگر اهدافی که میتوان برای آن، عبادت نمود، «شکرگزاری» در برابر نعمتهای خدای متعال است. در روایت آمده است:
● سند 1: قال علی (علیه السلام): «إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُکراً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ» [17]
همین انگیزه را میتوان از سیرهی استاد اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) برداشت نمود.
● سند 1: فی کتاب الاحتجاج للطبرسی رحمه الله … قال علی (علیه السلام): «و لقد کان (صلّی الله علیه و آله و سلّم) یبکى حتى یغشى عَلیه، فقیلَ له: یا رسولَ الله أ لیسَ اللهُ قد غفر لکَ ما تقدَّم مِن ذَنبکَ و مَا تَأخَّر؟ قال: بلى أ فَلا أکونُ عَبداً شکوراً؟» [18]
● سند 2: فی کتاب المناقب لابن شهر آشوب… قال على بن الحسین (علیهما السلام) لجابر بن عبدالله: «یا صاحب رسول الله اما علمت ان جدّی رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قد غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تأخّرَ، فلم یدع الاجتهاد و تعبد هو بأبى و أمی حتى انتفخ الساق و ورم القدم؟ و قیل له: أ تفعل هذا و قد غفر الله لک ما تقدم من ذنبک و ما تأخر؟ قال: أ فلا أکونُ عبداً شکوراً؟» [19]
چنان که ملاحظه شد، برای این هدف، مستندی از قرآن کریم نیافتیم.
و) لقای حق تعالی؛
ملاقات پروردگار نیز از اهداف مورد تأیید قرآن کریم است. خدای تعالی کسانی را که امیدوار به لقای پروردگارشان هستند، نه تنها از این هدف، نهی نمیکند بلکه این چنین برایشان راهکار ارائه میدهد:
محکم 1: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لاَ یُشْرِکُ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا» [20]
غیر از این مورد، لقاء الله در آیات متعددی مطرح شده است. اصل لقاء الله ثابت است ولی کیفیت آن مورد اختلاف علما و عرفا است که قصد ورود به آن را نداریم. این آیات عبارتند از:
محکم 2: «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ * الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُوا رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیهِ رَاجِعُونَ» [21]
محکم 3: «قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کذَّبُواْ بِلِقَاءِ اللهِ وَ مَا کانُواْ مُهْتَدِینَ» [22]
محکم 4: «اللهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ یجْرِی لأَجَلٍ مُّسَمًّى یُدَبِّرُ الأَمْرَ یُفَصِّلُ الآیاتِ لَعَلَّکم بِلِقَاءِ رَبِّکمْ تُوقِنُونَ» [23]
محکم 5: «مَن کانَ یرْجُو لِقَاءَ اللهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» [24]
محکم 6: «وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللهِ وَ لِقَائِهِ أُوْلَئِک یئِسُوا مِن رَّحْمَتِی وَ أُوْلَئِک لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» [25]
محکم 7: «هُوَ الَّذِی یصَلِّی عَلَیکُمْ وَ مَلَائِکتُهُ لِیخْرِجَکم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَکانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا * تَحِیتُهُمْ یوْمَ یلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا کرِیمًا» [26]
نکتهای که لازم است مورد دقت قرار گیرد این است که «لقاء الله» را نمیتوان به معنی دیدن خدای تعالی معنی کرد. این معنی هم از لحاظ شرعی و هم از لحاظ عقلی، مردود است. زیرا ذات مقدس حق تعالی دارای جسم و جرم نیست تا بر اثر انعکاس نور، قابل دیدن با چشم بشر باشد.
ذات مقدس حق تعالی، نه تنها در دنیا قابل دیدن نیست بلکه در آخرت نیز قابل دیدن نیست؛ و نه تنها برای انسانهای عادی قابل دیدن نیست بلکه برای پیامبران و سید پیامبران حضرت ختمیمرتبت (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز قابل دیدن نیست و فرشتگان مقرَّب نیز از دیدن ذات او عاجزند.
پس لازم است «دیدن خدا» را به معنی دیگری بگیریم که بهترین معنی آن، «دیدن تجلیات خاصّهی خدا» یا «دیدن ثوابهای خدا» است. با این حساب، ـ که دیدار خدا را دیدار پاداشهای خدا بگیریم ـ برگشت این نیت به بهشت و نعمتهای آن است البته درجات عالیهی آن.
ز) حُبّ حق تعالی؛
این انگیزه ـ گرچه مستندی از قرآن ندارد ولی ـ در روایتی آمده است که امام صادق (علیه السلام) بدان اشاره داشتهاند، میفرمایند: «إِنَّ الْعُبَّادَ ثَلَاثَةٌ قَوْمٌ عَبَدُوا اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْک عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللهَ تَبَارَک وَ تَعَالَى طَلَبَ الثَّوَابِ فَتِلْک عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلْک عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِی أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ» [27]
یا به این عبارت که میفرمایند: «إِنَّ النَّاسَ یعْبُدُونَ اللهَ عَلَى ثَلَاثَةِ أَصْنَافٍ صِنْفٌ مِنْهُمْ یعْبُدُونَهُ رَجَاءَ ثَوَابِهِ فَتِلْک عِبَادَةُ الْخُدَّامِ وَ صِنْفٌ مِنْهُمْ یعْبُدُونَهُ خَوْفاً مِنْ نَارِهِ فَتِلْک عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ صِنْفٌ مِنْهُمْ یعْبُدُونَهُ حُبّاً لَهُ فَتِلْک عِبَادَةُ الْکرَامِ» [28]
به هر حال میتوان به استناد این روایت، به این نیت نیز عبادت کرد. گرچه شاید سطح آن بالا بوده و حتی برای عموم مردم، غیر قابل درک باشد.
نیّتهای ناصحیح در عبادات:
در منهاج فردوسیان، فقط و فقط میتوان به یکی از اهداف فوق، عبادت کرد و هیچگونه هدف و نیت دیگری برای عبادت کردن، مقبول و صحیح نیست. اهدافی همچون: دستیابی به قدرتهای خارق العاده برای ظهور دادن کرامت (مثل مستجابُ الدعوه شدن و طی الارض و خواندن ضمایر)؛ رسیدن به مکاشفات و مشاهدات روحی؛ رسیدن به آرامش روحی (ریلکسیشن مذهبی)؛ به دست آوردن سلامت جسمانی (نقش روزه در درمان بیماریها ـ تلاوت قرآن برای زیاد شدن حافظه و نور چشم ـ ترک مشروبات الکلی برای سلامتی)؛ تقویت اراده (جهت اموری مثل تسخیر جن و ارتباط با ارواح و شفای بیماریها)؛ مشهور شدن به عبادت؛ کسب مال از طریق عبادت (مثل به دست آوردن موقوفهی عبّاد)؛ کسب آبرو و جایگاه اجتماعی (در جامعهی مذهبی)؛ دل به دست آوردن و خوشآمد مخلوق (نماز بخواند چون پدرش دوست دارد بچهی مذهبی داشته باشد)؛ به دست آوردن موفقیتهای علمی (نماز شب برای قبولی در کنکور) و…
عبادتهایی با ثمرات دنیوی:
برخی عبادتها که به هدفی غیر از اهداف فوق از سوی استادان منهاج (علیهم السلام) به ما رسیده، بهرهاش همان نتیجهی عاجلی است که از آن به دست میآید. مثل ادعیهی زیادی رزق (که نتیجهاش زیاد شدن رزق مادی و دنیوی است و بهرهی اخروی ندارد) یا ادعیهی سلامتی (که بهرهاش رسیدن به سلامتی جسمی است). لهذا نباید انتظار داشت نمازی که به قصد بازگشت مسافر یا دعایی که به قصد آزادی زندانی خوانده میشود، پاداش اخروی هم داشته باشد. البته نفس دعا کردن عبادت محسوب میشود و اجر دارد.
قرآن کریم میفرماید:
«مَن کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ وَ مَن کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤتِهِ مِنْهَا وَ مَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِن نَصِیبٍ» [29]
نقدی بر گریههای حضرت شعیب (علیه السلام):
گاهی برای اثبات این که نباید عبادت کردن برای رهیدن از جهنم و رسیدن به بهشت باشد، به روایتی در بارهی گریههای حضرت شعیب عع استناد میشود. این روایت را شیخ صدوق (ره) به این صورت، نقل کرده است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِیُ رَضِیَ الله عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو حَفْصٍ عُمَرُ بْنُ یُوسُفَ بْنِ سُلَیمَانَ بْنِ الرَّیَانِ قَالَ حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الرَّقِّیُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مَهْدِی الرَّقِّیُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ عَنْ مَعْمَرٍ عَنِ الزُّهْرِیِ عَنْ أَنَسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلّی الله علیه و آله و سلّم): «بَکَى شُعَیبٌ (علیه السلام) مِنْ حُبِّ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى عَمِیَ فَرَدَّ الله عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیهِ بَصَرَهُ ثُمَّ بَکَى حَتَّى عَمِیَ فَرَدَّ الله عَلَیهِ بَصَرَهُ ثُمَّ بَکَى حَتَّى عَمِیَ فَرَدَّ الله عَلَیهِ بَصَرَهُ فَلَمَّا کَانَتِ الرَّابِعَةُ أَوْحَى الله إِلَیهِ یَا شُعَیبُ إِلَى مَتَى یَکُونُ هَذَا أَبَداً مِنْکَ إِنْ یَکُنْ هَذَا خَوْفاً مِنَ النَّارِ فَقَدْ أَجَرْتُکَ وَ إِنْ یَکُنْ شَوْقاً إِلَى الْجَنَّةِ فَقَدْ أَبَحْتُکَ قَالَ إِلَهِی وَ سَیِدِی أَنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی مَا بَکَیتُ خَوْفاً مِنْ نَارِکَ وَ لَا شَوْقاً إِلَى جَنَّتِکَ وَ لَکِنْ عَقَدَ حُبُّکَ عَلَى قَلْبِی فَلَسْتُ أَصْبِرُ أَوْ أَرَاکَ فَأَوْحَى الله جَلَّ جَلَالُهُ إِلَیهِ أَمَّا إِذَا کَانَ هَذَا هَکَذَا فَمِنْ أَجْلِ هَذَا سَأُخْدِمُکَ کَلِیمِی مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ» [30]
در بارهی این حدیث، چند نکته، لازم به ذکر است:
نکتهی اول: این روایت، از انس بن مالک نقل شده و از طریق ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) نیست. لذا به تنهایی، نمیتواند مستند قوی و دستگیرهی محکمی باشد.
نکتهی دوم: این نکته که حضرت شعیب عع از غلبهی محبت الهی، بسیار میگریست، ربطی به دیگران ندارد که میخواهند در حالی غیر از حال غلبهی محبت، عبادت کنند. چنین افرادی عبادت را به غرض دفع ضرر و جلب منفعت انجام میدهند که همان رهیدن از جهنم و رسیدن به بهشت باشد.
نکتهی سوم: خدای تعالی به پاداش آنهمه گریه و محبت، وعدهی درجات عالیه نداد، بلکه فرمود: کلیم الله را برای مدتی میفرستم که برایت چوپانی کند!
نکتهی چهارم: مرحوم شیخ صدوق (ره) در ادامهی روایت مینویسد: «قال مصنف هذا الکتاب و الله أعلم یعنی بذلک لا أزال أبکی أو أراک قد قبلتنی حبیبا» [31] ایشان در توجیه این فقره از روایت که میفرماید: «فَلَسْتُ أَصْبِرُ أَوْ أَرَاکَ» مینویسد: گویا منظور از این که تو را ببینم، این است که تو را ببینم که مرا به دوستی خود برگزیدهای. نه به معنی ابتدایی آن که صبر نمیکنم مگر این که تو را مشاهده کنم. البته به نظر میرسد، منظور از «أراک» در اینجا، همان «ألقاک» باشد، یعنی تا روز مردن، صبر نخواهم کرد و خواهم گریست.
نکتهی پنجم: از این روایت روشن میشود که گاهی اوقات، محبت الهی، بر فضای جان عبد، چیره شده و او را دچار آه سوزان و اشک روان میکند. این حال، ربطی به نجات خواستن از جهنم و رفتن به بهشت ندارد. میتوان فارغ از این دو غرض اصلی عبادت، گرفتار چنان حالی شد که فقط و فقط، به خاطر محبت خداوندگار، اشک ریخت. در تصریح روایت فوق آمده است: «قَالَ إِلَهِی وَ سَیِدِی أَنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی مَا بَکَیتُ خَوْفاً مِنْ نَارِکَ وَ لَا شَوْقاً إِلَى جَنَّتِکَ وَ لَکِنْ عَقَدَ حُبُّکَ عَلَى قَلْبِی» یعنی خدایا تو میدانی که این گریه، برای رهیدن از جهنم و رسیدن به بهشت نیست، بلکه گریهی احساسات و غلبهی محبت است [و بر اثر دلتنگی است. یعنی گریهی هدفمند و برای مقصد مشخص نیست، بلکه نوعی تخلیهی احساسات است]
تذکر مهم: دیدهایم و شنیدهایم و به تجربه ثابت شده است که گاهی اوقات، برخی افراد که احساساتی و عاطفی هستند، با دیدن یک کرامت از ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) یا شنیدن داستانی که تحریککنندهی احساسات بوده، ساعتها گریستهاند ولی هیچ قدمی در راه اصلاح دیدگاهها و اعمالشان بر نداشتهاند. حتی در مواقعی که دعایشان مستجاب شده، از صمیم قلب، اشک ریختهاند ولی بعد از پایان گریه، برخاسته و به دنبال عقاید مشرکانه و اعمال فسق و فجور خود رفتهاند. پس اشک ریختن از سر غلبهی احساسات، اگر به اصلاح دیدگاهها و اعمال، ختم نشود، ارزشی نخواهد داشت و ابتر خواهد بود.
…………………………………………
1. سورهی انسان، آیات 5 تا 11. ترجمه: به یقین ابرار و نیکان از جامى مىنوشند که با عطر خوشى آمیخته است. چشمهاى که بندگان خدا از آن مىنوشند و [به دلخواه خویش] جاریش مىکنند. [همان بندگانى که] به نذر خود وفا مىکردند و از روزى که گزند آن فراگیرنده است مىترسیدند. و بینوا و یتیم و اسیر را ـ با دوستىاش ـ خوراک مىدادند. ما براى خشنودى خداست که به شما مىخورانیم و پاداش و سپاسى از شما نمىخواهیم. ما از پروردگارمان از روز ترشرو، سخت هراسناکیم. پس خدا [هم] آنان را از آسیب آن روز نگاه داشت و شادابى و شادمانى به آنان ارزانى داشت.
2. سورهی زمر، آیات 11 تا 13. ترجمه: بگو من مأمورم که خدا را در حالى که آیینم را براى او خالص گردانیدهام بپرستم. و مأمورم که نخستین مسلمانان باشم. بگو من اگر به پروردگارم عصیان ورزم از عذاب روزى هولناک مىترسم.
3. سورهی فرقان، آیات 63 تا 66. ترجمه: و بندگان خداى رحمان کسانىاند که روى زمین به نرمى گام برمىدارند و چون نادانان ایشان را طرفِ خطاب قرار دهند، به ملایمت پاسخ مىدهند. و آنانند که در حال سجده یا ایستاده شب را به روز مىآورند. و کسانىاند که مىگویند: پروردگارا عذاب جهنم را از ما بازگردان که عذابش سخت و دایمى است. و در حقیقت، آن بد قرارگاه و جایگاهى است»3. در این آیهی شریفه، کلمهی «یقُولُونَ» به معنی خواستن است. یعنی یکی از هدفهایی که دارند و تحققش را خواستارند، این است که میخواهند پروردگارشان عذاب جهنم را از آنان بازگرداند.
4. سورهی مطففین، آیات 22 تا 26. ترجمه: مسلّماً نیکان در انواع نعمتاند: بر تختهاى زیباى بهشتى تکیه کرده و [به زیباییهاى بهشت] مىنگرند! در چهرههایشان طراوت و نشاط نعمت را مىبینى و مىشناسى! آنها از شراب [طهور] زلال دستنخورده و سربستهاى سیراب مىشوند! مُهرى که بر آن نهاده شده از مشک است و در این نعمتهاى بهشتى راغبان باید بر یکدیگر پیشى گیرند!
5. سورهی صافات، آیات 60 و 61. ترجمه: راستى که این همان کامیابى بزرگ است. کوشندگان براى چنین [پاداشى] باید بکوشند.
6. سورهی حدید، آیهی 21. ترجمه: [براى رسیدن] به آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى که پهنایش چون پهناى آسمان و زمین است [و] براى کسانى آماده شده که به خدا و پیامبرانش ایمان آوردهاند، بر یکدیگر سبقت جویید. این فضل خداست که به هر کس بخواهد آن را مىدهد، و خداوند را فزونبخشى بزرگ است.
7. کافی، محدث کلینی، جلد 8، صفحهی 136. ترجمه: ای پسر مریم اگر چشمت میدید آنچه برای دوستان نیکوکارم آماده کردهام، دلت آب میشد و جانت از شوق رسیدن به آن، بر میآمد. مانند سرای آخرت، سرایی نیست. در آن، پاکان، همسایهی هم میشوند. فرشتگان مقرَّب بر آنان داخل میشوند. ایشان از ترسهای روز قیامت، امانیافتهاند. سرایی است که نعمتهایش تغییر نمیکند و از ساکنانش زایل نمیگردد. ای پسر مریم، همراه آنان که برای آن [نعمتها] تلاش میکنند، تلاش کن که آن [نعمتهای بهشت] آرزوی آرزومندان است. نیکو چشمانداز است. خوشا به حالت ای پسر مریم اگر برای [رسیدن به] آن از عملکنندگان باشی همراه پدرانت آدم و ابراهیم (علیهماالسلام) در باغها و نعمتهایی که جایگزینی برایش و جابجا شدنی از آن نمیطلبی. [آری] اینگونه با پرهیزکاران [رفتار] میکنم.
8. نهج البلاغه، سید رضی (صبحی صالح)، خطبهی 157. ترجمه: بهشت، هدف پیشتازان و دوزخ، خط پایان فروماندگان است.
9. نهج البلاغه، سید رضی (صبحی صالح)، خطبهی 132. ترجمه: برای رسیدن به بهشت، کارهای درخور آن انجام دهید.
10. کامل الزیارات، ابن قولویه، صفحهی 295، الباب الثامن و التسعون أقل ما یزار فیه الحسین (علیهالسلام) و أکثر ما یجوز تأخیر زیارته للغنی و الفقیر. ترجمه: خدای تعالی به او نگاهی میکند که فردوس اعلی با محمد و اهل بیتش بر او واجب میشود، پس در آن [رسیدن به فردوس برین] تلاش نفسگیر انجام دهید و از اهلش باشید.
11. سورهی کهف، آیهی 28. ترجمه: با کسانى که پروردگارشان را صبح و شام مىخوانند [و] خشنودى او را مىخواهند، شکیبایى پیشه کن، و دو دیدهات را از آنان برمگیر که زیور زندگى دنیا را بخواهى.
12. سورهی بقره، آیهی 207. ترجمه: و از مردم کسى است که جانش را براى خشنودى خدا مىفروشد.
13. سورهی مائده، آیهی 16. ترجمه: خدا به وسیله آن [نور و کتاب] کسانى را که از خشنودى او پیروى کنند به راههاى سلامت راهنمایى مىکند، و آنان را به توفیق خود از تاریکىها [ىِ جهل، کفر، شرک و نفاق] به سوى روشنایىِ [معرفت، ایمان و عمل صالح] بیرون مىآورد، و به جانب راه راست هدایت مىکند.
14. سورهی بقره، آیهی 272. ترجمه: جز براى طلب خشنودىِ خدا انفاق مکنید.
15. سورهی لیل، آیات 19 و 20. ترجمه: و هیچ کس را نزد او حق نعمتى نیست تا بخواهد (به این وسیله) او را جزا دهد، بلکه تنها هدفش جلب رضاى پروردگار بزرگ اوست.
16. کافی، محدث کلینی، جلد 7، صفحهی 49؛ تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، جلد 9، صفحهی 146. ترجمه: این آن چیزی است که بندهی خدا علی [بن ابی طالب] در مالش وصیت به وقف آن نمود؛ برای جلب رضای خداوند، تا به سبب آن، مرا داخل بهشت برین فرماید و از آتش، دورم دارد و آتش را از من دور فرماید، در روزی که صورتهایی سفید و صورتهایی سیاه میشوند.
17. نهج البلاغه، سید رضی (صبحی صالح)، 510؛ غرر الحکم و درر الکلم، آمدی، صفحهی 198. ترجمه: گروهی خدای تبارک و تعالی را به امید {پاداش} عبادت میکنند که {مانند} فرمانبرداری تجارتکنندگان است و گروهی خدای عزّ و جلّ را از بیم {عذاب} میپرستند که {این نوع پرستش، مانند} فرمانبرداری بردگان است و گروهی خدای عزّ و جلّ را به شکرانه{ی نعمتهایش} میپرستند که این {گونه پرستیدن} عبادت کردن آزادگان {از بند هواها و شهوتها} است.
18. تفسیر نور الثقلین، عروسی حویزی، جلد 5، صفحهی 56. ترجمه: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چندان گریه میکردند که بیهوش میشدند. پس گفته شد: ای رسول خدا آیا خداوند، گناهان گذشته و آیندهی شما را نبخشیده است؟ فرمودند: آیا بندهی شکرگزاری نباشم؟!
19. تفسیر نور الثقلین، عروسی حویزی، جلد 5، صفحهی 56. ترجمه: امام سجاد (علیهالسلام) به جابر بن عبدالله انصاری ـ وقتی از آن حضرت خواست که کمتر عبادت کنند ـ فرمودند: ای یار پیامبر، مگر نمیدانی که پدربزرگم رسول خدا ـ که خدای تعالی گناهان گذشته و آیندهاش را آمرزیده بود ـ تلاش را وانگذاشت و چندان عبادت کرد که ساق و قدمش ورم نمود؟ و چون به ایشان گفته شد که چرا با این که گناهان گذشته و آیندهی شما آمرزیده شده است، اینقدر عبادت میکنید؟ فرمودند: آیا بندهی شکرگزاری نباشم». (این روایت، بازگو کنندهی مضمون روایت قبلی است)
20. سورهی کهف، آیهی 110. ترجمه: بگو من هم مثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مىشود که خداى شما خدایى یگانه است پس هر کس به لقاى پروردگار خود امید دارد باید به کار شایسته بپردازد و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد.
21. سورهی بقره، آیات 45 و 46. ترجمه: از شکیبایى و نماز یارى جویید و به راستى این [کار] گران است مگر بر فروتنان. همان کسانى که مىدانند با پروردگار خود دیدار خواهند کرد و به سوى او باز خواهند گشت.
22. سورهی یونس، آیهی 45. ترجمه: قطعاً کسانى که دیدار خدا را دروغ شمردند زیان کردند و [به حقیقت] راه نیافتند.
23. سورهی رعد، آیهی 2. ترجمه: خدا [همان] کسى است که آسمانها را بدون ستونهایى که آنها را ببینید برافراشت آنگاه بر عرش استیلا یافت و خورشید و ماه را رام گردانید هر کدام براى مدتى معین به سیر خود ادامه مىدهند [خداوند] در کار [آفرینش] تدبیر مىکند و آیات [خود] را به روشنى بیان مىنماید امید که شما به لقاى پروردگارتان یقین حاصل کنید».
24. سورهی عنکبوت، آیهی 5. ترجمه: کسى که به دیدار خدا امید دارد [بداند که] اجل [او از سوى] خدا آمدنى است و اوست شنواى دانا.
25. سورهی عنکبوت، آیهی 23. ترجمه: و کسانى که آیات خدا و لقاى او را منکر شدند آنانند که از رحمت من نومیدند و ایشان را عذابى پر درد خواهد بود.
26. سورهی احزاب، آیهی 44. ترجمه: اوست کسى که با فرشتگان خود بر شما درود مىفرستد تا شما را از تاریکیها به سوى روشنایى برآورد و به مؤمنان همواره مهربان است. درودشان روزى که دیدارش کنند، سلام خواهد بود و براى آنان پاداشى نیکو آماده کرده است.
27. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحهی 84؛ وسائل الشیعه، محدث عاملی، جلد 1، صفحهی 62؛ تحف العقول، صفحهی 246. ترجمه: پرستندگان بر سه دستهاند، گروهی خدای عزّ و جلّ را از ترس میپرستند که {این نوع پرستش مانند} فرمانبرداری بردگان است و گروهی خدای تبارک و تعالی را به طلب پاداش، عبادت میکنند که {مانند} فرمانبرداری اجیران است و گروهی خدای عزّ و جلّ را از سر محبت میپرستند که این {گونه پرستیدن،} عبادت کردن آزادگان {از بند هواها و شهوتها} است و این {قسمِ آخر،} برترین نوع عبادت است.
28. بحارالأنوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحهی 200. ترجمه: مردم خدا را به سه گونه میپرستند. گروهی به امید ثواب و گروهی از ترس آتش و گروهی به خاطر حبّ الهی و محبت حضرت پروردگار.
29. سورهی شورا، آیهی 20. ترجمه: کسى که زراعت آخرت را بخواهد، به کشت او برکت و افزایش مىدهیم و بر محصولش مىافزاییم و کسى که فقط کشت دنیا را بطلبد، کمى از آن به او مىدهیم امّا در آخرت هیچ بهرهاى ندارد!»
30. علل الشرائع، شیخ صدوق، جلد 1، صفحهی 57، باب 51: العلة التی من أجلها جعل الله عز و جل موسى خادما لشعیب (علیهالسلام). ترجمه: استاد اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: شعیب (علیهالسلام) از محبت خدای عز و جل گریست تا کور شد، پس خدای عز و جل، بیناییاش را به او برگردانید. سپس گریست تا این که کور شد، پس خداوند، بیناییاش را بر او برگردانید. سپس گریست تا این که کور شد، پس خداوند، بیناییاش را بر او برگردانید. در مرحلهی چهارم، خدای تعالی به او وحی کرد: ای شعیب، تا کی میخواهی این کار را همیشه تکرار کنی؟! اگر از ترس جهنم است، پناهت دادم و اگر از شوق بهشت است، مباحت ساختم. گفت: خدا و آقای من، تو میدانی که از ترس آتشت و شوق بهشتت نمیگریم ولی محبت تو بر قبلم گره خورده است، پس صبر نمیکنم یا این که تو را ببینم. پس خدای جل جلاله به او وحی نمود، حال که چنین است، به این خاطر، همسخنم موسی بن عمران را به زودی به خدمتت خواهم گماشت.
31. ترجمه: مصنف این کتاب میگوید ـ در حالی که خداوند داناتر است ـ منظورش از این که گفت: پیوسته گریه میکنم یا این که تو را ببینم که مرا به عنوان دوست، قبول کردهای.
با توجه به مطلب فوق در مورد نیّت و با توجه به نامه ۵72 که برای افزایش روزی توصیه به مراعات قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان فرمودهاید؛ لطفاً بفرمایید مراعات و انجام این قواعد نظری و قوانین عملی به چه نیتی باید باشد تا بهترین بهره و نتیجه یعنی همان افزایش روزی شامل و عاید ما شود؟