حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

کلمه‌ی «جاهلیت» ریشه در قرآن دارد و برای اولین بار در آیات مدنی مطرح گردید. در آیات زیر، به صراحت واژه‌ی جاهلیت آمده است:
1ـ خداوند در توصیف کفّار مکه می‌فرماید: «إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَةَ حَمِیَةَ الْجَاهِلِیَةِ»1
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های عرب جاهلی، یاری کردن خویشان در هر فرصت و شرایطی بود.2 به طوری که در ضرب المثل آنها آمده است که «برادرت را یاری کن، چه ظالم باشد، چه مظلوم».
2ـ خداوند در مورد زنان می‌فرماید: «وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَةِ الأُولَى»3
در این آیه، روی سخن با زنان است، بویژه زنان پیامبر را مورد خطاب قرار داده و آنان را از اندیشه و پدیده‌ی جاهلی بر حذر داشته تا دیگر زنان مسلمان بدانند از آنجا که احتمال سقوط در مرداب جاهلیت، برای زنان پیامبر وجود دارد، این احتمال برای آنها نیز هست. یعنی این که زن باید ثبات داشته و خود را با آلودگی‌های جاهلی دمساز نکند و به خودآرایی جاهلانه نپردازد.
3ـ خدای تعالی در توبیخی آشکار می‌فرماید: «أَ فَحُکمَ الْجَاهِلِیَةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ حُکماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ»4
مصداق جاهلیت در آیه‌ی فوق، خودگرایی است که از مهم‌ترین اجزای تشکیل‌دهنده‌ی نظام جاهلی محسوب می‌شود و بیانگر نوعی فساد سیاسی در جامعه‌ی جاهلی است.
4ـ خداوند در نکوهش خودخواهان می‌فرماید: «وَ طَائِفَهٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللهِ غَیرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَهِ»5
در این آیه، هر پنداری نسبت به خداوند که با باورهای اسلامی سازگار نباشد، پندار جاهلی خوانده شده است. چون این مردم نسبت به خداوند، چگونگی و قدرت خداوند و تحقق وعده‌های او پندار نادرست داشتند که غیر مطابق با واقع بوده، اوصافی که مردم زمان جاهلیت، خدا را به آن وصف می‌کردند.
شرک و بت پرستی بدترین نوع انحراف فکری در عصر جاهلی بود که آنها را از توحید و خداشناسی دور کرده بود. هر چند که در پرتوی تعلیمات حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) و برخی پیامبران پیشین، در زوایای دل خود، خدا را می‌شناختند و او را آفریدگار جهان می‌دانستند، ولی در عمل، برخی از پدیده‌های عالم، مثل بت‌های دست ساخته را شریک خدا قرار می‌دادند.
آنچه در این آیه به عنوان مصداق جاهلی ذکر شده است خودخواهی، خودبینی، خودپرستی و خودکامگی است که به دنبال آن، قدرت‌گرایی و سلطه‌جویی بروز می‌کند و انسان را از خدا و آخرت دور می‌نماید.
در قرآن، جاهلیت به عنوان یک مفهوم تلقی می‌شود نه یک زمان؛ اگرچه در برخی از متون اسلامی به زمان جاهلیت قبل از اسلام اشاره شده است، ولی این به آن علت است که می‌خواسته از یک روش مقایسه‌ای استفاده کند، ولی باز در این موارد نیز به خصلت‌های جاهلی تکیه شده نه زمان جاهلی.
قرآن کریم عصر قبل از بعثت را عصر گمراهی آشکار معرفی می‌نماید، گمراهی که در بینش، رفتار و قضاوت مردم مشاهده شده و خداوند آنها را با وصف جاهلیت مطلق توصیف می‌نماید.
مهم‌ترین متن و منبع تاریخی اسلام پس از قرآن، نهج البلاغه است که می‌توان مفهوم جاهلیت را به روشنی از آن به دست آورد.
امیر المؤمنین (علیه‌السلام) عصر جاهلیت را چنین توصیف می‌نمایند: «وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اَرْسَلَهُ بِالدِّینِ الْمَشْهُورِ، وَالْعَلَمِ الْمَأْثُورِ، وَ الْکِتابِ الْمَسْطُورِ، وَ النُّورِ السّاطِعِ، وَ الضِّیاءِ اللاّمِعِ، وَ الاَمْرِ الصّادِعِ، اِزاحَةً لِلشُّبُهاتِ، وَ احْتِجاجاً بِالْبَیِناتِ، وَ تَحْذیراً بِالآیاتِ، وَ تَخْویفاً بِالْمَثُلاتِ، وَ النّاسُ فى فِتَن انْجَذَمَ فیها حَبْلُ الدِّینِ، وَ تَزَعْزَعَتْ سَوارِى الْیَقینِ، وَ اخْتَلَفَ النَّجْرُ، وَ تَشَتَّتَ الأمْرُ، وَ ضاقَ الْمَخْرَجُ، وَ عَمِىَ الْمَصْدَرُ، فَالْهُدى خامِلٌ، وَ الْعَمى شامِلٌ. عُصِىَ الرَّحْمنُ، وَ نُصِرَ الشَّیطانُ، وَ خُذِلَ الاْیمانُ، فَانْهارَتْ دَعائِمُهُ، وَ تَنَکَرَتْ مَعالِمُهُ، وَ دَرَسَتْ سُبُلُهُ، وَ عَفَتْ شُرُکُهُ. اَطاعُوا الشَّیطانَ، فَسَلَکُوا مَسالِکَهُ، وَ وَرَدُوا مَناهِلَهُ. بِهِمْ سارَتْ اَعْلامُهُ. وَ قامَ لِواؤُهُ، فى فِتَن داسَتْهُمْ بِاَخْفافِها، وَ وَطِئَتْهُمْ بِاَظْلافِها، وَ قامَتْ عَلى سَنابِکِها. فَهُمْ فیها تائِهُونَ حائِرُونَ جاهِلُونَ مَفْتُونُونَ»6
حضرت در جای دیگر می‌فرمایند: «اَرْسَلَهُ عَلى حینِ فَتْرَة مِنَ الرُّسُلِ، وَ طُولِ هَجْعَة مِنَ الاُمَمِ، وَ اعْتِزام مِنَ الْفِتَنِ، وَ انْتِشار مِنَ الاُمُورِ، وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ. وَالدُّنْیا کاسِفَةُ النُّورِ، ظاهِرَةُ الْغُرُورِ، عَلى حینِ اصْفِرار مِنْ وَرَقِها، وَ اِیاس مِنْ ثَمَرِها، وَ اغْوِرار مِنْ مائِها. قَدْ دَرَسَتْ مَنارُ الْهُدى، وَظَهَرَتْ اَعْلامُ الرَّدى. فَهِىَ مُتَجَهِّمَةٌ لِاَهْلِها، عابِسَةٌ فى وَجْهِ طالِبِها، ثَمَرُها الْفِتْنَهُ، وَ طعامُها الْجیفَةُ، وَ شِعارُهَا الْخَوْفُ، وَ دِثارُهَا السَّیفُ»7
از بحث مربوط به جاهلیت در قرآن، روایات و حتی متون تاریخی، این نتایج حاصل می‌شود:
1ـ جاهلیت، برهه‌ی محدودی از زمان در خلال تاریخ نیست بلکه جاهلیت، زمان‌شمول و مکان‌شمول است. حالت و کیفیت خاصی است که در هر زمان و مکان می‌تواند پدید آید و محدود به زمان و مکان نیست. بنا بر این، جاهلیت مفهوم است نه زمان.
2ـ جاهلیت تنها مفهومی مقابل علم و تمدن نیست، بلکه در برابر حلم است و مرتبه‌ای در برابر عقل محسوب می‌شود.
3ـ جاهلیتی که در قرآن و سنت بیان شده است، یک نوع حالت نفسانی و کیفیت روانی است که از پیروی از هدایت الهی سر باز می‌زند و حکومت را در امور و مسائل زندگی به رسمیت نمی‌شناسد و به این جهت، خودگرایی، خودخواهی و خودآرایی، از معانی و مصادیق اصلی جاهلیت در قرآن و روایات است.
با توجه به آنچه گذشت، از دیگر مواردی که می‌تواند راهنمای استجماع قانون باشد، روایاتی است که عمل خاصی را از آداب و رسوم جاهلیت می‌شمارد. با توجه به این که همت اسلام بر محو آثار و آداب جاهلیت است8، از انتساب یک عمل به آداب جاهلیت، به سادگی می‌توان به مذموم بودن آن عمل پی برد.
 نمونه‌ی 1 (حدیث): قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم): «الدَّمُ فِعْلُ الْجَاهِلِیَةِ»9
 نمونه‌ی 2 (حدیث): عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی الْبَاقِرِ (علیه‌السلام) قَالَ: «ثَلَاثَةٌ مِنْ عَمَلِ الْجَاهِلِیةِ الْفَخْرُ بِالْأَنْسَابِ وَ الطَّعْنُ بِالْأَحْسَابِ وَ الِاسْتِسْقَاءُ بِالْأَنْوَاءِ»10
 نمونه‌ی 3 (حدیث): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «لَا یَنْبَغِی أَنْ تَتَوَشَّحَ بِإِزَارٍ فَوْقَ القَمِیصِ وَ أَنْتَ تُصَلِّی وَ لَا تَتَّزِرْ بِإِزَارٍ فَوْقَ القَمِیصِ إِذَا أَنْتَ صَلَّیتَ فَإِنَّهُ مِنْ زِیّ الجَاهِلِیّةِ»11

………………………………………………

1. سوره‌ی فتح، آیه‌ی 26. ترجمه: ‌آنگاه که کافران در دل‌های خود، تعصب، تعصب جاهلیت ورزند.
2. تاریخ ادبیات عرب، نیکسون، صفحه‌ی 79.
3. سوره‌ی احزاب، آیه‌ی 33. ترجمه: ‌و در خانه‌هایتان قرار بگیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم، زینت‌های خود را آشکار نکنید.
4. سوره‌ی مائده، آیه‌ی 5. ترجمه: ‌آیا حکم جاهلیت را می‌جویند؟ برای مردمی که اهل یقین هستند چه حکمی از خدا بهتر است»
5. سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 154. ترجمه: ‌و گروهی در فکر جان خود بودند، و در باره‌ی خدا، گمان‌های ناروا همچون گمان‌های جاهلیت می‌بردند.
6. نهج البلاغه، سید رضی (صبحی صالح)، خطبه‌ی 2. ترجمه: و شهادت مى‌دهم که محمّد (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) بنده و رسول اوست، و او را به دین مشهور، و نشانه‌ی معروف، و کتاب مسطور، و نور درخشان، و چراغ فروزان، و دستور روشن و آشکار به سوى مردم فرستاد، تا شبهه‌هاى آنان را برطرف سازد، و با دلایل روشن، بر آنان اتمام حجت کند، و به آیات قرآن مردم را از هلاکت برحذر داشته، و از عواقب شوم معصیت بترساند، رسالت او به وقتى بود که مردم دچار فتنه‌اى بودند که ریسمان دین از اثر آن گسسته، و پایه‌هاى یقین متزلزل، و اصل دین گرفتار اختلاف، و همه‌ی امور درهم ریخته بود، راه رهایى بر مردم تنگ، و مصدر هدایت پوشیده، چراغ راهنما خاموش، و گمراهى نسبت به همه فراگیر بود. خداوند نافرمانى مى‌شد، و شیطان یارى داده مى‌شد، ایمان ورشکسته، پایه‌هایش فروریخته، نشانه‌هایش متغیر و ناشناخته، راه‌هایش ویران و پوشیده، و آثار جاده‌هایش از بین رفته بود. شیطان را فرمان برده، راه‌هاى او را پیموده، و به آبشخورهاى او وارد شده بودند. آثار شیطان به وسیله‌ی متابعانش به کار افتاده، و پرچمش برافراشته شده بود، در فتنه‌هایى که همچون حیوان چموش آنان را لگدمال مى‌کرد، و زیر سم خود مى‌کوبید، و باز هم (به انتظار فتنه‌اى بیش) بر سر سُم خود ایستاده بود. در آن فتنه سرگردان و حیران و نادان و دچار حیله‌ی شیطان بودند.
7. نهج البلاغه، سید رضی (صبحی صالح)، خطبه‌ی 89. ترجمه: پیامبر را در زمانى فرستاد که رشته‌ی رسالت منقطع، و خواب غفلت ملّت‌ها طولانى، و فتنه‌ها جدّى، و امور حیات از هم گسیخته، و آتش جنگ‌ها شعله‌ور بود. نور دنیا در کسوف، و دنیا با ظهور چهره‌ی فریبنده در حال خودنمایى، برگ‌هاى درخت زندگى زرد، نومیدى از بارور شدن شجره‌ی حیات بر دل‌ها چیره، و آب زندگى فروکش کرده بود. زمانى که نشانه‌هاى هدایت کهنه، علائم گمراهى نمایان بود. دنیا به اهلش روى زشت نموده، و نسبت به خواهنده‌اش عبوس بود. میوه‌اش فتنه، غذایش مردار، جامه‌ی زیرش ترس، و جامه‌ی رویش شمشیر بـود.
8. عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) قَالَ: لَمَّا کانَ یوْمُ فَتْحِ مَکةَ قَامَ رَسُولُ اللهِ (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) فِی النَّاسِ خَطِیباً فَحَمِدَ اللهَ وَ أَثْنَى عَلَیهِ ثُمَّ قَالَ: أَیهَا النَّاسُ لِیبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَدْ أَذْهَبَ عَنْکمْ بِالْإِسْلَامِ نَخْوَةَ الْجَاهِلِیةِ وَ التَّفَاخُرَ بِآبَائِهَا وَ عَشَائِرِهَا». ترجمه: امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: روز فتح مکه، پیامبر خدا در میان مردم ایستادند و خدای را ستایش کردند و بر او ثنا گفتند. سپس فرمودند: ای مردم، آنان که هستند به آنان که نیستند برسانند همانا خدای تبارک و تعالی نخوت جاهلیت و فخر فروشی به پدران و خانواده‌ها را با اسلام از شما برد. (الزهد، حسین بن سعید، صفحه‌ی 56، باب التواضع و الکبر)
9. صحیفة الرضا (علیه‌السلام)، صفحه‌ی 74. ترجمه: استاد اعظم (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) فرمودند: خون‌مالی کردن سر نوزاد، از جاهلیت است.
10. معانی الاخبار، شیخ صدوق، صفحه‌ی 326. ترجمه: امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: سه چیز از کارهای زمان جاهلیت است؛ نازیدن به نسب‌ها[ى پدران] و طعنه زدن به نژادها و طلب باران نمودن از ستارگان [نسبت دادن باران به ستارگان].
11. کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحه‌ی 395. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: شایسته نیست که روى پیراهن، یک ملافه را به صورت توشّح آویزان کنی و نماز بخوانى. و شایسته نیست که روى پیراهن، یک ملافه را مانند لنگ حمام به کمر ببندى و نماز بخوانى. این گونه لباس، شیوه‌ی دوران جاهلیت بود.

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است