تعجب در خداوند، معنای درست و روشنی ندارد، زیرا تعجب، کیف نفسانی است و از تغییر حال، ناشی میشود، در حالی که خدای سبحان، منزّه از هر گونه تغییر و تبدیل است. استاد معظم، حضرت صادق (علیهالسلام) فرمودند: «لَا یَقَعُ عَلَیهِ الْحُدُوثُ وَ لَا یَحُولُ مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ»1 و همچنین امام رضا (علیهالسلام) میفرمایند: «لَا یَتَغَیَرُ اللهُ بِانْغِیَارِ الْمَخْلُوق»2
روایات «تعجب خدای تعالی» دو دسته است؛ یک دسته را میتوان به راحتی به «رضایت»، «خوش آمدن» و «خشنودی» حق تعالی معنی کرد. این دسته از روایات تعجب حق تعالی، میتواند دستمایهی استجماع قانون باشد.
نمونهی 1 (حدیث): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ أَوْ أَبِی الْحَسَنِ (علیهالسلام) قَالَ: «إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیُعْجَبُ مِنَ الرَّجُلِ یَمُوتُ وَلَدُهُ وَ هُوَ یَحْمَدُ اللهَ فَیَقُولُ: یا مَلَائِکتِی عَبْدِی أَخَذْتُ نَفْسَهُ وَ هُوَ یَحْمَدُنِی»3
دستهی دوم، روایاتی است که تفسیر آن به «رضایت» حق تعالی، ممکن نیست، بلکه باید به «لیاقت تعجب» معنی شود. در این دسته از روایات، وقتی خدای تعالی میفرماید: «تعجب میکنم» باید چنین معنی کنیم: «تعجب دارد» یعنی جا دارد کسی که تعجب میکند، تعجب کند. از این دسته از روایات تعجب حق تعالی، قانونی استجماع نمیشود ولی میتوان قاعدهی نظری استجماع نمود.
نمونهی 1 (حدیث): استاد اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در شرح سفر معراج فرمودند که خدای تعالی به من فرمود: «یَا أَحْمَدُ عَجِبْتُ مِنْ ثَلَاثَةِ عَبِیدٍ عَبْدٍ دَخَلَ فِی الصَّلَاةِ وَ هُوَ یَعْلَمُ إِلَى مَنْ یَرْفَعُ یَدَیهِ وَ قُدَّامَ مَنْ هُوَ وَ هُوَ یَنْعُسُ وَ عَجِبْتُ مِنْ عَبْدٍ لَهُ قُوتُ یَوْمٍ مِنَ الْحَشِیشِ أَوْ غَیرِهِ وَ هُوَ یَهْتَمُّ لِغَدٍ وَ عَجِبْتُ مِنْ عَبْدٍ لَا یَدْرِی أَنِّی رَاضٍ عَنْهُ أَوْ سَاخِطٌ عَلَیهِ وَ هُوَ یَضْحَکُ»4
………………………………………
1. کافی، محدث کلینی، جلد 1، صفحهی 116، باب معانی الأسماء و اشتقاقها؛ توحید، شیخ صدوق، صفحهی 314، باب معنى الأول و الآخر؛ معانی الأخبار، شیخ صدوق، صفحهی 12، باب معنى الأول و الآخر؛ وافی، فیض کاشانی، جلد 1، صفحهی 472؛ البرهان فی تفسیر القرآن، بحرانی، جلد 5، صفحهی 279، ذیل آیهی 3 سورهی حدید؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، علامه مجلسی، جلد 2، صفحهی 41، حدیث 6؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، جلد 3، صفحهی 284، باب 12: إثبات قدمه تعالى و امتناع الزوال علیه. ترجمه: نو شدن بر او واقع میشود و از حالی به حال دیگر جابجا نمیشود.
2. توحید، شیخ صدوق، صفحهی 37، باب التوحید و نفی التشبیه؛ عیون أخبار الرضا (علیهالسلام)، جلد 1، صفحهی 151، خطبة الرضا (علیهالسلام) فی التوحید؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، جلد 4، صفحهی 229، باب 4: جوامع التوحید. ترجمه: خدای تعالی با تغییر مخلوق، تغییر نمیکند.
3. کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحهی 220. ترجمه: امام صادق (علیهالسلام) یا امام کاظم (علیهالسلام) فرمودند: همانا خدای عز و جل از مردی که فرزندش مرده و او خدا را ستایش میکند، تعجب میکند و میفرماید: ای فرشتگان من، جان بندهام را گرفتهام و او مرا ستایش میکند.
4. إرشاد القلوب إلى الصواب، دیلمی، جلد 1، صفحهی 200، الباب الرابع و الخمسون فیما سأل رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ربه لیلة المعراج؛ وافی، فیض کاشانی، جلد 26، صفحهی 143؛ الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة، محدث عاملی، صفحهی 383، الباب الحادی عشر فیما ورد بشأن سیدنا و نبینا محمد بن عبد الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم)؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، جلد 74، صفحهی 22، باب 2: مواعظ الله عز و جل فی سائر الکتب السماوی و فی الحدیث القدسی و فی مواعظ جبرئیل. ترجمه: ای احمد، از سه بنده تعجب میکنم؛ بندهای که داخل در نماز میشود و میداند به سوی چه کسی دستانش را بلند میکند و در مقابل چه کسی ایستاده است ولی چرت میزند و تعجب میکنم از بندهای که روزیِ یک روزش را دارد ولی غصهی فردا میخورد و تعجب میکنم از بندهای که نمیداند من از او راضی هستم یا بر او غضبناکم ولی او میخندد.