تمام مواردی که امر شدهایم تا مطلبی را در دعاهایمان از خدای تعالی بخواهیم یا از چیزی به خدای تعالی پناه ببریم، میتواند اشارهی خوبی برای استجماع قانون باشد.
نمونهی 1 (حدیث): عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ (علیهالسلام) قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خَطَبَنَا ذَاتَ یوْمٍ فَقَالَ أَیهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیکُمْ شَهْرُ اللهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ… فَاسْأَلُوا اللهَ رَبَّکُمْ بِنِیّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ أَنْ یوَفِّقَکمْ لِصِیامِهِ وَ تِلَاوَةِ کتَابِهِ»1
بسیار واضح است که این نحوه بیان که استاد، امر کنند تا توفیق انجام چیزی را از خدای تعالی بخواهیم، علاوه بر این که دلالتی بر مطلوبیّت آن چیز دارد، از نوعی تأکید نیز برخوردار است. یعنی وقتی میفرمایند از خدا بخواهید تا توفیق انجام فلان کار یا ترک فلان کار را به شما بدهد، جز آن که خوب بودن انجام یا ترک آن کار را میرساند، به نحوی مهم بودنِ آن چیز را نیز میرساند.
……………………………………
1. اقبال الاعمال، سید بن طاووس، جلد 1، صفحهی 2. ترجمه: امیر المؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: روزی استاد اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) برای ما خطبه خواندند و فرمودند: ای مردم، ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به شما رو کرده است… پس از خدا، پروردگارتان با نیتهای راست و دلهای پاک بخواهید که شما را به روزه و تلاوت کتابش موفق بدارد.