تنها رکن در استجماع قواعد نظری، تصریحاتی است که در روایات شریفه وارد شده با تصریح به این که اعتقاد به آنها از لوازم مسلمانی یا تشیع است.
نمونهی 1 (آیه) «وَ قُلِ الحَمْدُ لِلهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِی المُلْکّ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکبِیراً»1
دیدگاههای روشنی که از نمونهی فوق استجماع میشود، عبارتند از: خدای تعالی فرزند ندارد، شریکی در پادشاهیاش ندارد و دوستی نیز ندارد.
نمونهی 2 (حدیث): قَالَ الصَّادِقُ (علیهالسلام): «لَیسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یـُؤْمِنْ بِکَرَّتِنَا وَ لَمْ یَسْتَحِلَّ مُتْعَتَنَا»2
تصریح نمونهی دوم، در مقایسه با نمونهی اول، کاملاً محسوس است. در نمونهی دوم، به روشنی و بدون تعارفات مرسوم، این دیدگاه به اصحاب منهاج تزریق میشود که هر کس به رجعت ایمان نداشته باشد یا ازدواج موقت را حلال نشمارد، شیعه نیست.
…………………………………….
1. سورهی اسراء، آیهی 111. ترجمه: ستایش خدایى را که نه فرزندى گرفته و نه در جهاندارى شریکى دارد و نه خوار بوده که [نیاز به] دوستى داشته باشد و او را بسیار بزرگ شمار.
2. من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، جلد 3، صفحهی، 458. ترجمه: امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: از ما نیست کسی که ایمان به رجعت نداشته باشد و ازدواج موقت را حلال نشمارد.