منظور از تکرار در روایات، «تکرار در صدور» است نه «تکرار در اِخبار». تکرار در صدور به این است که روایت شریف از استادان مختلف، با الفاظ مختلف و توسط راویان مختلف صادر شده باشد، پس لفظ واحد از استاد واحد از راوی واحد ـ ولو در منابع کثیر آمده باشد ـ تکرار محسوب نمیشود.
نمونهی اول:
● سند 1: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الحُسَینِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِی هَارُونَ المَکفُوفِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیهالسلام) قَالَ: «یا أَبَا هَارُونَ إِنَّا نَأْمُرُ صِبْیانَنَا بِتَسْبِیحِ فَاطِمَةَ (علیهاالسلام) کمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاةِ فَالزَمْهُ فَإِنَّهُ لَمْ یلْزَمْهُ عَبْدٌ فَشَقِی»1
● سند 2: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الحُسَینِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِی هَارُونَ المَکفُوفِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیهالسلام) قَالَ لِأَبِی هَارُونَ المَکفُوفِ: «یا أَبَا هَارُونَ إِنَّا نَأْمُرُ صِبْیانَنَا بِتَسْبِیحِ الزَّهْرَاءِ (علیهاالسلام) کمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاةِ فَالزَمْهُ فَإِنَّهُ لَمْ یلْزَمْهُ عَبْدٌ فَیَشْقَى»2
این دو روایت، چون اشتراک در لفظ (با اندکی اختلاف)، اشتراک در استاد صادرکننده (امام صادق علیهالسلام) و اشتراک در راوی اول (ابوهارون مکفوف) دارد، تکرار مؤثر در رتبهبندی محسوب نمیشود.
نمونهی دوم:
● سند 1: مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَیوبَ عَنْ أَبِی عَقِیلَةَ الصَّیرَفِی قَالَ حَدَّثَنَا کرَّامٌ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِی قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیهالسلام): «إِیّاکَ وَ الرِّئَاسَةَ وَ إِیّاکَ أَنْ تَطَأَ أَعْقَابَ الرِّجَالِ» قَالَ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاک أَمَّا الرِّئَاسَةُ فَقَدْ عَرَفْتُهَا وَ أَمَّا أَنْ أَطَأَ أَعْقَابَ الرِّجَالِ فَمَا ثُلُثَا مَا فِی یدِی إِلَّا مِمَّا وَطِئْتُ أَعْقَابَ الرِّجَالِ. فَقَالَ لِی: «لَیسَ حَیثُ تَذْهَبُ إِیّاکَ أَنْ تَنْصِبَ رَجُلًا دُونَ الْحُجَّةِ فَتُصَدِّقَهُ فِی کُلِّ مَا قَالَ»3
● سند 2: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی مَاجِیلَوَیهِ رَضِی اللهُ عَنْهُ عَنْ عَمِّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی الْکوفِی عَنْ حُسَینِ بْنِ أَیوبَ بْنِ أَبِی عَقِیلَةَ الصَّیرَفِی عَنْ کرَّامٍ الْخَثْعَمِی عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِی قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیهالسلام): «إِیّاکَ وَ الرِّئَاسَةَ وَ إِیّاکَ أَنْ تَطَأَ أَعْقَابَ الرِّجَالِ». فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاک أَمَّا الرِّئَاسَةُ فَقَدْ عَرَفْتُهَا وَ أَمَّا أَنْ أَطَأَ أَعْقَابَ الرِّجَالِ فَمَا ثُلُثَا مَا فِی یدِی إِلَّا مِمَّا وَطِئْتُ أَعْقَابَ الرِّجَالِ؟ فَقَالَ: «لَیسَ حَیثُ تَذْهَبُ. إِیاک أَنْ تَنْصِبَ رَجُلًا دُونَ الْحُجَّةِ فَتُصَدِّقَهُ فِی کلِّ مَا قَالَ»4
اگر لفظ روایت مختلف باشد ولی راوی اول و استاد صادرکننده مشترک باشند، تکرار محسوب میشود.
اگر لفظ روایت مشترک بود ولی استاد صادرکننده مختلف بود، تکرار محسوب میشود.
نمونه 1:
● سند 1: مُحَمَّدُ بْنُ الحُسَینِ الرَّضِی فِی نَهْجِ البَلَاغَةِ عَنْ أَمِیرِ المُؤْمِنِینَ (علیهالسلام) أَنَّهُ قَالَ: «مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلَا یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَ»5
● سند 2: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی الجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیهالسلام) عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ المُؤْمِنِینَ (علیهالسلام): «مَنْ وَقَفَ بِنَفْسِهِ مَوْقِفَ التُّهَمَةِ فَلَا یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ»6
● سند 3: عَنْ عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِی عَنِ السَّکونِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیهالسلام) قَالَ قَالَ أَمِیرُ المُؤْمِنِینَ (علیهالسلام): «مَنْ عَرَّضَ نَفْسَهُ لِلتُّهَمَةِ فَلَا یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ»7
اگر لفظ روایت و استاد صادرکننده مشترک بود ولی سلسلهی روات (خصوصاً راوی اول)، مختلف بود، تکرار محسوب میشود.
نمونهی 1:
● سند 1: مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِی بْنِ الْحَکمِ عَنْ سُلَیمَانَ الْفَرَّاءِ مَوْلَى طِرْبَالٍ عَنْ حَدِیدِ بْنِ حَکیمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیهالسلام) قَالَ: «مَنْ عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللهِ عَلَیهِ اشْتَدَّتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیهِ فَاسْتَدِیمُوا النِّعْمَةَ بِاحْتِمَالِ الْمَئُونَةِ وَ لَا تُعَرِّضُوهَا لِلزَّوَالِ فَقَلَّ مَنْ زَالَتْ عَنْهُ النِّعْمَةُ فَکادَتْ أَنْ تَعُودَ إِلَیهِ»8
● سند 2: عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِی عَنْ أَبِی أَیوبَ الْمَدَنِی مَوْلَى بَنِی هَاشِمٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ عَبْدِ اللهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَعْفَرِی عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیهالسلام): «مَا مِنْ عَبْدٍ تَظَاهَرَتْ عَلَیهِ مِنَ اللهِ نِعْمَةٌ إِلَّا اشْتَدَّتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیهِ فَمَنْ لَمْ یَقُمْ لِلنَّاسِ بِحَوَائِجِهِمْ فَقَدْ عَرَّضَ النِّعْمَةَ لِلزَّوَالِ»9
● سند 3: عَلِی بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیهالسلام) لِحُسَینٍ الصَّحَّافِ: «یا حُسَینُ مَا ظَاهَرَ اللهُ عَلَى عَبْدٍ النِّعَمَ حَتَّى ظَاهَرَ عَلَیهِ مَئُونَةَ النَّاسِ فَمَنْ صَبَرَ لَهُمْ وَ قَامَ بِشَأْنِهِمْ زَادَهُ اللهُ فِی نِعَمِهِ عَلَیهِ عِنْدَهُمْ وَ مَنْ لَمْ یصْبِرْ لَهُمْ وَ لَمْ یقُمْ بِشَأْنِهِمْ أَزَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ تِلْک النِّعْمَةَ»10
● سند 4: عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیهالسلام) قَالَ: «مَنْ عَظُمَتْ عَلَیهِ النِّعْمَةُ اشْتَدَّتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیهِ فَإِنْ هُوَ قَامَ بِمَئُونَتِهِمْ اجْتَلَبَ زِیادَةَ النِّعْمَةِ عَلَیهِ مِنَ اللهِ وَ إِنْ لَمْ یفْعَلْ فَقَدْ عَرَّضَ النِّعْمَةَ لِزَوَالِهَا»11
نمونهی 2:
● سند 1: عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِی عَنِ السَّکونِی عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیهالسلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم): «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ »12
● سند 2: مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ الْهَاشِمِی عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیهالسلام) قَالَ: «مَنْ لَمْ یهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ»13
● سند 3: عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ سُلَیمَانَ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ عَمِّهِ عَاصِمٍ الْکوزِی عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیهالسلام) أَنَّ النَّبِی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قَالَ: «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا ینَادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یجِبْهُ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ»14
……………………………………………..
1. کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحهی 343. ترجمه: از محمد بن یحیی از محمد بن حسین از محمد بن اسماعیل بن بزیع از صالح بن عقبه از ابوهارون مکفوف از امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: ای ابوهارون، ما فرزندانمان را به گفتن تسبیح حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) امر میکنیم همچنان که امر به نمازشان میکنیم. پس ملازمش باش که هیچ بندهای ملازم آن نشد که بدبخت گردد.
2. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، صفحهی 163. ترجمه: محمد بن حسن از محمد بن حسن صفار از محمد بن حسین از محمد بن اسماعیل از صالح بن عقبه از ابوهارون مکفوف از امام صادق (علیهالسلام) که به ابوهارون مکفوف فرمودند: ای ابوهارون، ما فرزندانمان را به گفتن تسبیح حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) امر میکنیم همچنان که امر به نمازشان میکنیم. پس ملازمش باش که هیچ بندهای ملازم آن نشد که بدبخت گردد.
3. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحهی 298. ترجمه: محمد بن یحیی از احمد بن محمد بن عیسی از حسن بن ایوب از ابوعقیلهی صیرفی، گفت: کرام از ابوحمزهی ثمالی برای ما حدیث کرد که گفت: امام صادق (علیهالسلام) به من فرمودند: بپرهیز از ریاست و این که پشت سر مردان حرکت کنی. گفتم فدایتان شوم، اما ریاست را فهمیدم و اما این که پشت سر مردان حرکت کنم، پس دوسوم آنچه در دست من است از پشت سر مردان رفتن دارم. پس به من فرمودند: نه چنان است که رفتی، بپرهیز از این که مردی را جز حجت، نصب کنی و او را در هر چه میگوید، تصدیق کنی.
4. معانی الأخبار، شیخ صدوق، صفحهی 169. ترجمه: حدیث کرد مرا محمد بن علی ماجیلویه از عمویش از محمد بن علی کوفی از حسین بن ایوب بن ابوعقیلهی صیرفی از کرام خثعمی از ابوحمزهی ثمالی که گفت: امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: بپرهیز از ریاست و این که پشت سر مردان حرکت کنی. گفتم فدایتان شوم، اما ریاست را فهمیدم و اما این که پشت سر مردان حرکت کنم، پس دوسوم آنچه در دست من است از پشت سر مردان رفتن دارم. پس به من فرمودند: نه چنان است که رفتی، بپرهیز از این که مردی را جز حجت، نصب کنی و او را در هر چه میگوید، تصدیق کنی.
5. نهج البلاغه، سید رضی (صبحی صالح)، حکمت 159. ترجمه: سید رضی در نهج البلاغه از امیر المؤمنین (علیهالسلام) نقل میکند که فرمودند: هر کس خودش را در جایگاه تهمت قرار دهد، آنکس که به او گمان بد برده را ملامت نکند.
6. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، جلد 12، صفحهی 36. ترجمه: از محمد بن سنان از ابوجارود از امام باقر (علیهالسلام) از پدرشان از جدشان از امیر المؤمنین (علیهالسلام) نقل میکنند که فرمودند: هر کس در جایگاه تهمت بایستد، کسی که به او گمان بد برده را ملامت نکند.
7. کافی، محدث کلینی، جلد 8، صفحهی 152. ترجمه: محمد بن یعقوب کلینی از علی بن ابراهیم از پدرش از نوفلی از سکونی از امام صادق (علیهالسلام) از امیر المؤمنین (علیهالسلام) که فرمودند: هر کس خودش را در معرض تهمت قرار دهد، آن کس که به او بدگمان شده را ملامت نکند.
8. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحهی 37. ترجمه: محمد بن یحیی از احمد بن محمد بن عیسی از علی بن حکم از سلیمان فراء غلام طربال از حدید بن حکیم از امام صادق (علیهالسلام) نقل میکند که فرمودند: کسی که نعمت خدا بر او زیاد باشد، حاجت مردم به او بیشتر میشود، پس نعمت را با تحمل سختی، دائمی کنید و آن را در معرض زایل شدن قرار ندهید، که کم پیش میآید نعمتی که زایل شده، دوباره برگردد.
9. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحهی 37. ترجمه: علی بن ابراهیم از علی بن محمد کاشانی از ابوایوب مدنی غلام بنی هاشم از داوود بن عبد الله بن محمد جعفری از ابراهیم بن محمد از امام صادق (علیهالسلام) که فرمودند: هیچ بندهای نیست که نعمتی از خدا بر او ظاهر گردد مگر این که نیاز مردم به سوی او شدت مییابد، پس کسی که اقدام به برآوردن نیازمندی مردم [در آن نعمت] نکند، آن نعمت را در معرض زایل شدن قرار داده است.
10. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحهی 37. ترجمه: علی بن محمد بن عبد الله از احمد بن ابوعبد الله از پدرش از سعدان بن مسلم از ابان بن تغلب که گوید امام صادق (علیهالسلام) به حسین صحاف فرمودند: ای حسین، خدای تعالی نعمتی بر بندهاش ظاهر نمیکند مگر این که نیاز مردم را به سوی آن نعمت ظاهر میسازد، پس کسی که صبر کند و اقدام به آنچه لایق است نماید، خدای تعالی نعمتش را زیاد میگرداند و کسی که صبر نکند و اقدام مناسب [در برآوردن نیاز مردم با نعمتش] انجام ندهد، خدای عز و جل آن نعمت را از او زایل میگرداند.
11. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحهی 38. ترجمه: علی بن ابراهیم از هارون بن مسلم از مسعده بن صدقه از امام صادق (علیهالسلام) که فرمودند: کسی که نعمتی بر او زیاد شود، حاجت مردم به سوی او شدت یابد، پس اگر او اقدام به رفع نیازشان نماید، زیاد شدن نعمت از خدای تعالی را جلب کرده است و اگر چنین نکند، آن نعمت را در معرض زوال قرار داده است.
12. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحهی 163. ترجمه: علی بن ابراهیم از پدرش از نوفلی از سکونی از امام صادق (علیهالسلام) نقل میکند که فرمودند: استاد اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: هر کس صبح کند و اهتمامی به کار مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست.
13. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحهی 164. ترجمه: محمد بن یحیی از احمد بن محمد بن عیسی از ابن محبوب از محمد بن قاسم هاشمی از امام صادق (علیهالسلام) نقل میکند که فرمودند: هر کس اهتمامی به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست.
14. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحهی 164. ترجمه: از سلمة بن خطاب از سلیمان بن سماعه از عمویش عاصم کوزهساز از امام صادق (علیهالسلام) که فرمودند: پیامبر خدا فرمودند: هر کس صبح کند و اهتمامی به کار مسلمانان نداشته باشد، از آنان نیست و هر کس بشنود مردی مسلمانان را به کمک میخواند ولی جوابش را ندهد، مسلمان نیست.